به نام حضرت دوست دومین طرح ختم صلوات 110 روزه
صلوات : بهترین هدیه از طرف خداوند برای انسان است.
ثبت نام در لیست ۳۱۳ نفری تعداد ذکر صلوات هر روز ۳۱۴ صلوات
تاریخ شروع طرح : روز جمعه 21 اردیبهشت برابر با 22 ربیع الثانی 1428 تاریخ پایان طرح : روز چهارشنبه 7 شهریور برابر با نیمه شعبان 1428 لطفا در اطلاع رسانی دستان ما را رها نکنید جهت ثبت نام و شرکت در این طرح معنوی روی لوگوی زیر کلیک کنید در پناه حضرت دوست
تا حالا فکر کردید که چقدر از خدا ، چقدر از خودمون ، چقدر از آدمیت دور شده ایم . به دلیل این دوری فکر کردید ؟ میدونید چی باعث شده که اینهمه از ارزشهای دینی و اخلافی و عواطف انسانی دور بشیم ؟؟ این متن رو بخونید : ما امروزه خانه های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داریم؛ راحتی بیشتر اما زمان کمتر .مدارک تحصیلی بالاتر اما درک عمومی پایین تر ؛ آگاهی بیشتر اما ایمان کمتر ، علم بشیتر اما قدرت تشخیص کمتری داریم ، اغلب اوقات تلویزیون نگاه می کنیم اما بینشمون کمتر. کتاب ها بیشتر اما مطالعه کمتر ، متخصصان بیشتر اما مشکلات نیز بیشتر؛ داروهای بیشتر اما سلامتی کمتر. بدون ملاحظه ایام را می گذرانیم، خیلی کم می خندیم، خیلی تند رانندگی می کنیم، خیلی زود عصبانی می شویم، تا دیروقت بیدار می مانیم،اما به ندرت دعا می کنیم ، وقت زیاد داریم اما خیلی کم با خودمون خلوت می کنیم ، خیلی زیاد صحبت می کنیم، اما با خدا کمتر نجوا می کنیم ، کم حوصله ایم وخیلی خسته از خواب برمی خیزیم، چندین برابر مایملک داریم اما ارزشهایمان کمتر شده است. بیشتر خرج می کنیم اما کمتر داریم، بیشتر می خریم اما کمتر لذت می بریم . درآمدهای بالاتری داریم اما اصول اخلاقی پایین تر. مردان بلند قامت اما شخصیت های پست، سودهای کلان اما روابط سطحی . ما ساختمانهای بلندتر داریم اما طبع کوتاه تر، بزرگراه های پهن تر اما دیدگاه های باریکتر . ما تا ماه رفته و برگشته ایم اما قادر نیستیم برای ملاقات همسایه جدیدمان از یک سوی خیابان به آن سو برویم ، فضای بیرون را فتح کرده ایم اما نه فضای درون را، ما اتم را شکافته ایم اما نه تعصب خود را. زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما نه زندگی کردن را ؛ تنها به زندگی سالهای عمر را افزوده ایم و نه زندگی را به سالهای عمرمان. کمتر دوست میداریم و بیشتر دروغ می گوئیم . یشتر می نویسیم اما کمتر یاد می گیریم ، شعرهامون بیشتراما عواطفمون کمتر. کامپیوترهای بیشتری می سازیم تا اطلاعات بیشتری نگهداری کنیم، تا رونوشت های بیشتری تولید کنیم، اما ارتباطات کمتری داریم. ما کمیت بیشتر اما کیفیت کمتری داریم . بیشتر برنامه می ریزیم اما کمتر به انجام می رسانیم اکنون زمان غذاهای آماده اما دیر هضم است، تنوع غذای بیشتر اما تغذیه ناسالم تر؛ درآمد بیشتر اما آسایش کمتر. منازل رویایی اما خانواده های از هم پاشیده . روابط سالم کمتر اما طلاق بیشتر ، فرصت بیشتری داریم اما تفریح کمتر؛ عجله بیشتر اما صبر کمتر، هوشمان بیشتر اما صداقتمون کمتر، خودخواهی هامون بیشتر اما دلبستگی هامون کمتر ، ارزوهامون بیشتر اما علاقه مون کمتر بدین دلیل است که پیشنهاد می کنم از امروز شما هیچ چیز را برای موقعیتهای خاص نگذارید، زیرا هر روز زندگی یک موقعیت خاص است در جستجوی خدا باشید و بیشتر دعا کنید ، بیشتر برای تعالی روحتون وقت صرف کنید ، بیشتر به دنبال دانش باشید، بیشتر بخوانید، بیتشر بداند ... در ایوان بنشینید و منظره را تحسین کنید بدون آنکه توجهی به نیازهایتان داشته باشیدزمان بیشتری را با خانواده و دوستانتان بگذرانید، غذای مورد علاقه تان را بخورید و جاهایی را که دوست دارید ببینید ، از جام کریستال خود استفاده کنید، بهترین عطرتان را برای روز مبادا نگه ندارید و هر لحظه که دوست دارید از آن استفاده کنید عباراتی مانند "یکی از این روزها" و "روزی" را از فرهنگ لغت خود خارج کنید. بیایید نامه ای را که قصد داشتیم "یکی از این روزها" بنویسیم همین امروز بنویسیم بیایید به خانواده و دوستانمان بگوییم که چقدر آنها را دوست داریم. هیچ چیزی را که می تواند به خنده و شادی شما بیفزاید به تاُخیر نیندازید. هر روز، هر ساعت و هر دقیقه خاص است و شما نمیدانید که شاید آن می تواند آخرین لحظه باشد اگر شما آنقدر گرفتارید که حتی وقت ندارید این نوشته را بخونید، و به خودتان می گویید که "یکی از این روزها" آنرا خواهم خواند، فقط فکر کنید ... "یکی از این روزها" ممکن است شما اینجا نباشید که آن را بخوانید! [ چهارشنبه 86/1/29 ] [ 4:40 عصر ] [ نرگس الهی ]
[ نظر ]
امروز صفا با دل و جان همراه است
سلام ، در نظر داشتم برای این ایام خجسته مطلبی بنویسم ، در بررسی وبلاگها دیدم که اکثر دوستان شرح مفصلی از زندگی و سیره رسول مکرم اسلام و فرزند پاک و دانشمند ایشان نوشته اند ، لذا با خود گفتم حدیث مکرر نکنیم ، لذا تصمیم گرفتم مطلبی در باب صلوات برپیامبر که سفارش و تاکید خدای تبارک و تعالی است بنویسم ،تا چه قبول افتد و چه در نظر آید .
در آیه 56 سوره احزاب مىخوانیم: "ان الله و ملائکته یصلون على النبى یا ایهاالذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما"؛ «خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود مىفرستند، اى کسانى که ایمان آوردهاید بر او درود بفرستید و سلام بگوئید و در برابر فرمانش تسلیم باشید.»
برخی از برکات صلوات به عشق هر دو اسیرم خوشم از این مستی گرفته دسـت مــــــــرا این یکی و مـی خندد جمـال هردو بهشت اسـت نه بلکه فوق بهشت یکـی در اوج لطـــافت ، پریوش و زیبــــــا یکـــی به دلبری دل هــزار سلســــــله دارد یکی اسیـــر نگاهش هزار یوسـف مصری یکی مسیـــــح ، مریضٍ تبسّـمش باشـــــــد یکــی منـــادی وحـــدت به نغــمه ی توحید یکـی خــــدای محبت ، شفیــــــع رســتاخیز یکـــی به دوله ی قرآن مطـــهر و زیبـاست یــکی به دور حریــــمش هزار زائر پــــاک یکی ربوده غمــش هوش و عقل جبراییـــل یکــــــی طلــــوع سپیده ز خنده اش پیـــدا یکی«محمد» و دیگری بود «صادق»
با گرمترین و صمیمانه ترین شادباشها، [ پنج شنبه 86/1/16 ] [ 9:56 عصر ] [ نرگس الهی ]
[ نظر ]
بهاران بهانه طبیعت است و طراوت تکرار باران شمیم روشن رویش شوق انگیز هستی را در دل هر ذره ای نوید میدهد . در بهاران گشودن پنجره دل به روی عشق و نور و امید ، گلبانگ شعف و مهربانی را فریاد می زند تا از پس شیشه های خواب آلود و مه گرفته زمستان بر گلبرگهای گلرنگ زندگی لبخند زنیم و همنوابا ندای حول حالنا الی احسن الحال ، بهترین احوال را طلب کنیم ... و اینک که در دل بهاری دیگر نشسته ایم و نسیم دلکش نوروزی کوبه در را می کوبد و زلال سبز جاری هستی در رگهای سردی گرفته طبیعت دگر بار جان تازه ای می بخشد ، پنجره را به سوی فرداهای روشن باز کن تا شمیم شوق انگیز هستی را حس کنی . در دمادم شکفتن بهار نارنج ها ، تو نیز بشکف و جوانه های امید را در دل خویش برویان و به شوق روءیت شکوفه های بهاری ، غبار غم دیرین از دل بزدای و تپش گرم دل شوریده پرستو را در دل دستانت حس کن ، و در آغاز ترنم گفتگوی پروانه با گل سرخ تو نیز حدیث مکرر مهر ورزی و نیک اندیشی را زمزمه کن ، و در تبسم زلال آب به ماهی کوچک تنگ بلور ،شکوفه های لبخند را به چشمان منتظر ارزانی دار که شادمانی جاوید برایت به ارمغان خواهد آورد.دستهایت را عاشقانه به سوی معبود درازکن و با ملتمسانه ترین نوا وازاعماق وجودت بخوان : اللهم عجل لولیک الفرج [ چهارشنبه 86/1/1 ] [ 4:32 صبح ] [ نرگس الهی ]
[ نظر ]
اربعین آمد... سلام بر حسین واربعین عاشقانه هایش سلام بر حسین و بر لبانی از آنها آیه می تراوید... چون آیه های کتاب کریم... سلام بر حسین و بر زینبش و بر آن هجده ماهتاب بر نیزه شده و بر خون که خدایش حسین است.... السلام علی الشیب الخضیب السلام علی الخد الطریق السلام علیک یا ابا الشهدا یا ابا عبد الله... اربعین حسینی برحسینیان تسلیت باد
ابوذر غفارى از حضرت رسول اکرمصلى الله علیه وآله وسلم روایت مىکند که آن جناب فرمود «زمین در مرگ مؤمن تا چهل صباح گریان است» و زرارةبن اعین شیبانى(ره) که از اکابر فقهاى شیعه و محدثان با عظمت امامیه است از حضرت امام صادقعلیهالسلام روایت کرده است که آن حضرت فرمود «آسمان براى امام حسینعلیهالسلام چهل روز گریه کرد و علامت این گریه آن بود که در این مدت هنگام صبح آسمان خونآلود مىشد، و زمین نیز چهل روز گریه کرد و آفتاب هم چهل روز که علامت آن طوفانهاى سیاه و کسوف و سرخى در زمین و آسمان بود» و نیز فرمود «ملائکه نیز چهل روز بر آن حضرت گریستند و زنان بنىهاشم خضاب نکردند و روغن بر سر نکشیدند و چشمها را سرمه نزدند، تا آنگاه که سر عبیدا.. . بن زیاد را براى ما آوردند، و ما همواره با چشم گریان هستیم و مصیبتحضرت امام حسینعلیهالسلام را فراموش نمىکنیم». و این چنین است که شیعیان تا اربعین آن حضرت از شادى و خوشنودى و سرور خوددارى مىکنند. حتى در غیر مسلمانان نیز این عادت در مورد درگذشتگانشان مراعات مىشود بخصوص که از بزرگان آن قوم باشد. حال چه رسد به شخصیتى چون حسینعلیهالسلام که آثار عملى و نتایج قدمى در راه رفاه و آسایش دینى و دنیوى انسانها داشته و در اصلاح جامعه از جان گذشتگى نشان داده و نهضتى بر علیه ظلم و ستم و براى از میان بردن ظالمان و ستمکاران روزگار برپا کرده باشد که در اثر آن اسلام و قرآن را زنده نگاه داشته و دین الهى را از دستخوش دشمنان سرسخت آن نجات داده و زحمات خاتم انبیاءصلى الله علیه وآله وسلم را نگذاشته تا به هدر رود و بازیچه بنىامیه - این شجره ملعونه - گردد و با خون خود درخت توحید را سیراب نموده و اجازه نداده تا در نتیجه ظلم و جور و بىدینى و اشاعه فحشا و منکر بنىامیه خشک شود و خون دل خویش را در راه خدا بذل کرده تا مردم را از حیرت ضلالت و گمراهى در اثر تسلط بنىامیه و اشغال مقام خلافت الهیه از سوى آنان پیش آمده بود برهاند. و اگر آن نهضت مقدس نبود، از اسلام به غیر از اسلام اموى و از دین بجز دین یزیدى و دین تشریفاتى و ساخته بنىامیه چیزى باقى نمانده بود. و شیعه همیشه و در تمامى روزهاى سوگوارى حضرت سیدالشهداءعلیهالسلام و از آن جمله روز اربعین آن حضرت، در تظاهر به زیارت و اقامه ماتم و عزادارى کوتاهى نکرده و نباید بکنند و از اینجاست که امام حسن عسکرىعلیهالسلام زیارت اربعین را از علایم ایمان شمرده. آرى، تنها زیارت اربعین سیدالشهداءعلیهالسلام است که مؤمن خالص را از دیگران تمیز مىدهد، و دوستان اهل بیتعلیهمالسلام را از غیر آنان جدا مىکند. و مؤمن واقعى کسى است که نگذارد آثار هضتحسینعلیهالسلام فراموش شود و در قدردانى و شرکت در هدف آن حضرت کوتاهى نورزد. پیروان و دوستان امام حسینعلیهالسلام امیدوارند تا از این طریق مشمول این حدیث نبوى شوند که جابر بن عبدالله انصارى - از صحابه رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم و نخستین زائر قبر حضرت ابىعبدالله در اولین اربعین سیدالشهداء - روایت کرده است; «کسى که قومى را دوست دارد با آنها محشور مىشود و کسى که عمل قومى را دوست دارد با ایشان شریک مىباشد».
یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ*ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً* فَادْخُلِی فِی عِبَادِی * وَادْخُلِی جَنَّتِی*
باسلام و تسلیت مجدد در گذشت مادر گرامی و ملکوتی بر ادر بزرگوارمان جناب آقای قدمی مدیر محترم وبلاگ عشق ملکوتی و تشکر از همه دوستان و عزیزانی که در ثواب قرائت ختم قر انی که به همین منظور برگزار می شود ، بدینوسیله به اطلاع می رساند که به یاری خدا م مدد مولا امیرا لمومنین علیه السلام از روز شنبه 19 اسفند که مصادف است با اربعین شهادت آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام تلاوت را آغاز و انشاء الله در پایان روز 29 اسفند که مقارن است با آخرین روز ماه صفر و شهادت ثامن الحجج ، حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام به پایان میرسانیم .امیداست ثواب آن به رو ح مطهر آن مادر بزرگوار و اموات همه مومنین و مومنات و عزیزان همراه عائد و واصل گردد و تسلی خاطر بازماندگان آن عزیزسفر کرده باشد . من الله توفیق و تائید . التماس دعا
[ یکشنبه 85/12/13 ] [ 4:0 عصر ] [ نرگس الهی ]
[ نظر ]
سلام دوستان گرامی . همانطور که وعده داده بودم در این پست به راهکارهای دست یابی به ذهن واندیشه ای خوش بین می پردازیم .و چه خوب است که برای شروع توجه داشته باشیم به گفتار خدای تبارک و تعالی که میفرمایند: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ اى کسانى که ایمان آوردهاید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمانها گناه است همانطور که می بینید بدگمانی بسیار و سوء ظن نکوهش نشده ، بلکه از ان تعبیر به گناه شده است ، چرا که آثار سوء بدبینی ، کژاندیشِی ، آنچنان شدید ومخرب است که نه تنها موجب سستی ایمان ، تشویش های روحی و سلب آرامش فرد می شود بلکه تداوم داشتن ظن سوء و بدبینی و بدگمانی موجب سقوط انسان از قله رفیع اخلاقیات می شود به گونه ای که دیگر نه شان خود را می شناسند و نه شان دیگران ، و دیگر پروای ان ندارد که حریم شکنی کند و آبروی خود یا دیگران را به بازی بگیرد وآیا کم گناهی ست ظلم به نفس خویش ؟ آیا کم گناهی است شکستن حریم دیگران و بازی با آبروی آنان ؟؟؟ اما چه کنیم که اندیشه ای والا و ذهنی فعال و خوش بین و آرام داشته باشیم ؟باور من این است که قبل از هرچیز باید به تقویت ایمان در دل و جان خود بپردازیم به گونه ای که تمام افکار و اندیشه و اعمال و کردار ما تحت الشعاع آن ایمان الهی قرار داشته باشد . حال ببینیم اندیشمندان و روانشناسان در این خصوص چه راهکارهایی را پیشنهاد می دهند
تاثیر ایمان دکتر بهنام غفاری می گوید : "در مورد نیروی انگیزشی ایمان می توان گفت که همه چیز از اندیشه ها و باورهای ما ناشی می شود و برزبان ما جاری می گردد. بنابراین باید ذهن و زبان خود را هدایت کنیم زیرا اندیشه ، زیربنای عمل است." متاسفانه بسیاری از مردم گرایش ناخودآگاهی به شکست دارند ؛ آنها دوست دارند خود را فرسوده ببینند و نشان دهند که به هر دری زده اند و نیرو و انرژی خود را به پایان رسانده اند .طوری حرف می زنند که گویی از خود دست کشیده اند .اما کافی است که با ایمان به خدا و توکل بر او نگرش خود را اصلاح کنند و شروع به بهره برداری از امکانات و توانایی هایشان نمایند .در واقع با تغییر نگرش و خودباوری ، به یک ذخیره انرژی استخراج نشده می رسند ؛ گویی به یک پس انداز دست نخورده و عظیم دست می یابند .
خودرا دست کم نگیرید: ادموند اسپنسر می گوید : "این ذهن ماست که ما را شاد یا ناشاد ، بدبخت یا سعادتمند و غنی یا فقیر می سازد." هرگز خود را دست کم نگیرید و از همه توان خود برای رسیدن به موفقیت استفاده کنید. به این سخن ژرف بیندیشید که : "زندگی کوتاه تر از آن است که بخواهد دست کم گرفته شود." مردم غالبا این حقیقت بزرگ را از یاد می برند که برای رسیدن باید اولین قدم را بردارند و سپس خود را برای برداشتن قدم های بعدی آماده کنند
از شروع های کوچیک راضی باشیم یک روانشناس سوئدی می گوید : "موفقیت های بزرگ هنگامی نصیب ما می شوند که از شروع های کوچک راضی باشیم." همواره باید به یاد داشته باشیم که :همه راه ها از نخستین گام آغاز می شود .و این گام اول است که دشوار است . و در واقع کسی که به پشت در رسیده است ، تقریبا نیمه سخت سفر را پشت سر گذاشته است.
اولین قدم را بدون تردید بردارید مشکل اساسی این است که ما از حد آرزو کردن فراتر نمی رویم و اکثرا در برداشتن اولین گام دچار تردید هستیم بی آن که بدانیم چه فسونی در همین گام نخست نهفته است .مساله اینجاست که بیشتر مردم از برداشتن اولین گام پروا دارند و این بزرگترین خطای آنهاست .
آرمانهای بزرگ داشته باشیم نه آرزوهای بزرگ در مسیر رسیدن به موفقیت هرگز نباید آرزو کردن را با اعتقاد داشتن اشتباه گرفت . آرزو نمی تواند جای ایمان را بگیرد .یک روان شناس می گوید : "همواره سعی کنید آرمان های بزرگ داشته باشید ، نه آرزوهای بزرگ." مسلما کسی که معتقد است نمی توان به این آرزوها رسید ،قادر نخواهد بود پله هایی را که به اوج موفقیت می رسند کشف کند .اندیشه و رفتار چنین افرادی ، از حد رفتار و اندیشه های افراد متوسط فراتر نمی رود .
همه چیز را در اختیار خود بگیرید مثبت نگری و خوش بینی ، بهترین و ارزان ترین سرگرمی و درعین حال مهمترین ابزار برای رسیدن به موفقیت است .هرگز اجازه ندهید افکارتان علیه شما به کار افتد ! اجازه ندهید زبان شما به زیان شما بچرخد ! نیروهای خود به ویژه ذهن و زبان خود را به خدمت بگیرید و از هراندیشه و هر کلام ، پله ای برای تعالی و پیشرفت خود بسازید .ذهن انسان کارگاه اندیشه است ، کارگاهی که کارش تولید اندیشه است .کافی است اسیر یاس شوید و با کلمات منفی ، دمار از روزگار خود درآورید به جای آن که بگویید :"امروز ، روز بدی است." بگویید :" معرکه است و من امروز می توانم چند کار عقب مانده را جلو بیندازم." بدانید که ؛ نخستین ایستگاه اندیشه ، ایمان داشتن به توانایی های خویشتن است . به خود بگویید که شخص منحصر به فردی هستید و خود را باور داشته باشید.چون اگر شما خودتان را باور نکنید ، برای دیگران نیز مشکل است که شما را آن طور که شایسته است باور داشته باشند .افکار امید بخش را جایگزین اندیشه های یاس آور نمایید .وقتی فرصتی به شما روی آورد ، به خود بگویید :"می توانم انجامش دهم ." فراموش نکنید که ایده ها و نقشه های بزرگ ، گاه آسانتر از نقشه های کوچک هستند!
اصول موفقییت را به صورت عادت درآورید این شمایید که باید از فرصت ها بهره مند شوید و هنر تماشا کردن و دیدن را بیاموزید .متاسفانه اکثر مردم تماشاگران خوبی نیستند . در حالی که از مشاهده اطراف خود ، درس های ارزنده ای خواهید آموخت .فرانک تایگر می گوید :" هنر گوش دادن را فرابگیرید ؛ فرصت ها گاه به آهستگی در می زنند." همانا خوشبختی بزرگ را باید پشت لحظه های کوچک زندگی صید کرد .اصول موفقیت را به صورت عادت درآورید هر چه بیشتر آن ها را تمرین کنید . مسافران جاده سبز خوش بینی و شادی و آرامش ؛ لطف حق همسفرتان و سفرتان پرخیر و برکت باد !
صدای پای بهاران صدای یزدان است [ جمعه 85/10/22 ] [ 6:31 عصر ] [ نرگس الهی ]
[ نظر ]
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین به
عید غدیر خم ، عیدالاکبر ، عید امامت و ولایت بر
الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ الحمدلله الذی جعل کمال دینه و تمام نعمة
بسم رب الجمیل و الجلیل سلام ،قبل ار هرچیز از همه شما دوستان گرامی که با حضورتون و پیامهاتون مثل همیشه لطف داشتید تشکر می کنم و عذرخواهی می کنم از اینکه هنوز به خیلی از شما خوبان سر نزدم و جوابگوی لطف شما نبودم. انشاء الله در اولین فرصت به وبلاگ تک تک شما میام وکوتاهی های این مدت را به لطف و یاری خدا جبران می کنم . واما یکی از دوستان بزرگواردر صفحه نظرات از من خواسته بود که در مورد خوش بینی بنویسم . لذا تصمیم گرفتم طی دو قسمت به مقوله خوش بینی بپردازم . امیدوارم این مطالب نه تنها برای ایشون که برای همه مون قابل استفاده باشه و تاثیر مثبتی درعمق بخشین به این صفت انسانی که مایه آرامش روح و روان ماست داشته باشه . البته همه ما با مثل ها و حـکایـات زیـادی در مـورد خـوش بـیـنی بـرخـورد کرده ایم، امـا ممکـن است قـدرت حقـیقی دیــدن جـهـان از طریق عینک خوش بینـی را درک نـکرده بـاشـیـم.قدرتی که می توانـد بر همه چیز بسیار اثـر گـذار بـاشـد از زندگی روزمره و انتخاب دوست و همسر گرفته تا گزینه های شغلی و موفقیتهای دراز مدت. خوش بینی چه تاثیر در رفتار ما دارد ؟ اگر شما خوش بین باشید هیچ گاه تسلیم نخواهید شد و از شکست، موفقیت و از زمین خوردن، بلندشدن را به نمایش خواهید گذاشت. افراد خوش بین خیلی بیشتر از افراد بدبین به موفقیت نایلمیشوند،زیراازشکستها و اشتباهات خود درس گرفته و تا آنجا که بتوانند از تسلیم شدن دوری میکنند. افراد خوش بین علیرغمشکستها و ناکامیها همواره دارای انگیزه هستند اما افراد بدبیناغلب تسلیم شده و تنها به برآورد شدن انتظارات کوچک خود قانع هستند.خوش بینی یا تفکر مثبت ازافسردگی ، عصبانیت و اضطراب جلوگیری کرده و در بهبود اوضاع زندگی نقش چشمگیری دارد . لازم به ذکر است رسانه ها در این میان نقش اساسی دارند ، نمی توان به موضوع خوش بینی و اعتماد به یکدیگر پرداخت و از کنار نقش غیرقابل انکار رسانه ها در ترویج این صفت اسلامی به سادگی گذشت. به عبارت دیگر، نباید دنیای معرفت و جوانمردی، صداقت و ایثار را فدای تعدادی از افراد بزه کار اجتماعی کرد و آن گونه نوشت که گویی در جامعه گذشت و مهربانی ، کمک و همکاری و دیگر صفات پسندیده یک جامعه با نشاط و پویا کمرنگ شده است.هنوز هم باید از اعتماد متقابل افراد به یکدیگر نوشت. آن گونه که همسایه ای کلید خانه خود را به همسایه دیگر می سپارد تا در غیاب او حافظ اموال آنها باشد. این روحیه بزرگ منشی و جوانمردِ را نمی توان کمرنگ شده تصور کرد. نقش خوش بینی در سلامت جسم و روح تحقیقات علمی نشان داده که اشـخاص خوش بین در برابر بیماریهای عفونی و مسری مقاومتر بوده و بهتر می تواننـد امراض مزمن را از خود دفع کنند.امـروزه بـطرز گـسترده ای عقیده بر این است که خوش بینی قابلیـت سیـستم دفـاعـی بدن را برای مبارزه با بیماری ها افزایش می دهد. این ممکن است به آن دلیل باشد که افراد خوشبین دارای پایین ترین سطح استرس در یک اجتماع می بـاشند. و هــمگی ما میدانیم که استرس کمتر به معنای داشتن بدنی سالمتر است.اصولا اگر شما خوش بین باشید سیستم عصبی شما در این راستا گام بر می دارد تا در مقابل هر محرکی به گونه ای عمل کند که این خوش بینی ثابت گردد. مثلا در شرایط نا امید کننده و سخت مثل مواجه شدن با یک خطر جدی سیستم عصبی شما با توجه به اجرای دستورات تحت تاثیر باور خوش بینی ، هم تعادل حیاتی بدن ( ضربان قلب / فشار خون / ... ) و هم تعادل روانِ ( قدرت تفکر / تمرکز / ... ) شما را حفظ می کند که در مجموع می گوئیم فرد خونسردی اش را حفظ کرده است. در مورد باورهای دیگر هم مثلا ترس از ضربه خوردن به اعضای بدن ما باعث می شود که سیستم عصبی سریعا پیامِ را به عضو مورد نظر (مثلا سر انسان ) بفرستد تا با حرکتی مناسب از خطر مصون بماند. جالب است که این ترس در دوران کودکی یاد گرفته شده و در ناخودآگاه ما به صورت یک باور پایدار باقی می ماند و سیستم عصبی ما هم برای اثبات این باور دستورات خود را اجرا می نماید. می بینید کار سیستم عصبی کاملا عادلانه است. منتها بیچاره فقط نمیتواند باورهای مفید و غیر مفید را از هم تشخیص دهد ( قدرت فیلترینگ ندارد ) و هر چه اربابش ( یعنی ما از طریق ذهن و حواسمان) به ذهن ناخودآگاه وارد کرده باشیم آنرا بی چون و چرا اجرا می کند.نکته جالب این است که اگر فردی باوری منفی درناخودآگاه داشته باشد(مثلا هوش خوبی ندارم) دراین موردتلاش و نصیحت دیگران کاملا بی فایده است . زیرا چگونه میخواهید به آدمی کمک کنید که خودش به توانایی خودش ایمان ندارد؟ در این مورد می بینیم که انواع کلاسها / مشاوران / کتابها / نصیحتها در مورد افراد بی فایده واقع می شود چون هنوز باورهای منفی در ناخودآگاه افراد باقی مانده است و به قول خودمون از این گوش می گیریم از اون گوش بیرون می کنیم یعنی پردازش فکری نمی کنیم.شاید یک دلیل این باشد که باورهای منفی چون در اختیار ناخودآگاه قرار گرفته اند پنهان می باشند و به سختی در دسترس انسان قرار می گیرند و مورد غفلت واقع می شوند و فرد از وجود این باورها ناآگاه اسـت . انسانها در طول تاریخ همواره با باورهای نادرست خود را محدود کرده اند و فرزانگان ( فیلسوفان – پیامبران _ روشنفکران ) همواره تلاش کرده اند تا انسانها را از این نا آگاهی نجات دهند و آنها را با نیروی عظیم درونشان که می تواند منشاء پشرفت بشریت شود آشنا کنند . مشکل اساسی این است که ما از حد آرزو کردن فراتر نمی رویم و اکثرا در برداشتن اولین گام دچار تردید هستیم بی آن که بدانیم چه افسونی در همین گام نخست نهفته است . مساله اینجاست که بیشتر مردم از برداشتن اولین گام پروا دارند و این بزرگترین خطای آنهاست .باید باور کنیم که هیچ اتفاق خوشایند و هیچ پیشرفتی درسکون و سکوت حاصل نمیشود. پیشاپیش عید سعید قربان را به همه شما دوستان، خواهران و برادران گرامی و همراهان همیشگی همسفر مهتاب شادباش عرض می کنم . عیدتان مبارک ،دلتان شاد و ایام به کام. [ جمعه 85/10/8 ] [ 4:56 عصر ] [ نرگس الهی ]
[ نظر ]
بار دیگر عالمــــی غمخــــــــانه شـــــــــد
غــم فـــــــزا از ناله جانانـــــــــه شـــــــد
در عـزای نـــــــور چشــــــــــم احمـــــــدی
غـــــــرق ماتـــــم شـــــــد جهان سرمدی
شهادت جانسوزنهمین نورآسمان امامت وولایت،
حضرت امام محمد تقی ، جواد الائمه تسلیت باد سلام «ان ... و الصابرین و الصابرات ...» مردان و زنان بردبار و شکیبا صبر از جمله واژه هایی است که معنای حقیقی آن برای بسیاری از افراد روشن نشده است. برای روشن شدن مفهوم صبر به معنای لغوی آن اشاره کرده و سپس روایاتی چند از معصومین (علیهم السلام) بیان می داریم. راغب در مفردات می گوید: « صبر آن است که نفس را بر آنچه عقل و شرع می طلبد وادار کند و از آنچه عقل و شرع منع می کند باز دارد.» و اگر در بلا و گرفتاری ناخوشایند باشد، ظرفیت داشتن و دل دار بودن نامیده می شود و ضد آن کم ظرفیتی و دلتنگی است. و اگر صبر در خودداری از کلام باشد، کتمان گفته شده و ضد آن خاموش کردن است. خداوند از تمام این معانی تعبیر به صبر نموده و در آیات زیر به آن توجه داده است. «و الصابرین فی البأساء و الضراء» «و الصابرین علی ما اصابهم» صبر به معنای خویشتن داری و پایداری در برابر هر گونه عامل انحطاط آفرین، از نعمتهای بزرگی است که خداوند به اهل ایمان عنایت فرموده و اساساً ریشه ایمانی صبر و شکیبایی در مقابل مشکلات است. بر اساس احادیث شریفه نقش صبر نسبت به ایمان انسان، چون نقش سراست به بدن. چنان که امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «الصبر من الایمان بمنزله الرأس من الجسد فاذا ذهب الرأس ذهب الجسد کذالک اذا اذهب الصبر، ذهب الایمان.» صبر نسبت به ایمان به منزله سر است نسبت به بدن، پس وقتی سر رفت جسد برود، همین طور وقتی که صبر رفت ایمان برود.
صبر درجاتی دارد و پاداش آن به حسب درجاتش متفاوت است. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از قول رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: « صبر سه گونه است: صبر به هنگام مصیبت، صبر بر طاعت و صبر [ یکشنبه 85/9/19 ] [ 12:46 صبح ] [ نرگس الهی ]
[ نظر ]
هشتمین نور سرمدی ثامن الحج، حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام مبارک باد می دوم آن سوی نامعلوم کز بویت پراست تا خراسانی که از نور فراسویت پر است می دوم آن سو که عطری از تو سوسو می زند تا زمینی کز گلستانهای خوشبویت پر است با زیارتنامه ای در دست می بینم چنان چشمهام از قطره های گرم آمویت پراست دامنم از هر چه غیر از توست " ای مولا " تهی است جان من از بارگاه گرم هوهویت پر است پر بده در آستانت مرغ پر شور مرا بالهام از شوق پرواز پرستویت پر است من گرفتارم رهایم کن امام مهربان سینه از جوش و جلای پاک آهویت پر است می شوم پروانه ای وقتی که من دورم ز طوس شمع هم از جلوه زار قدس سوسویت پر است (صالح محمدی امین)
سلام دوستان خوبم. میخواهم اینبار براتون از صبر و رضایت که هردو از صفات والا و برجسته مومن است بنویسم . در جستجوهایم به دنبال مطب، به این داستان زیبا رسیدم. گفتم قبل از شروع مباحث این داستان عبرت آموز که پر از نکته های ظریف اخلاقی ست رو براتون بنویسم .
دونفر درپی یافتن حقیقت بودند. یکی برای یافتن حقیقت شتاب را برگزید ودیگری شکیبائی را .
میدانیم که اصل اطاعت خدا صبر است و رضایت به خوشایند و ناخوشانید. هر بنده ای در مکروه و محبوب ، در خوشایند و ناخوشاند از خدا راضی باشد ، همه آنها برای او خیر خواهد بود . [ جمعه 85/9/3 ] [ 12:0 صبح ] [ نرگس الهی ]
[ نظر ]
ای پرچمدار شیعه و رئیس مذهب جعفری،
سلام دوستان بعد از مطالبی که در خصوص خشم براتون نوشته بودم ، در نظر داشتم در مورد بخشش هم بنویسم ، اما کسالت جسمی و نیز مناسبتهای مختلفی که پیش رو داشتیم من جمله ماه مبارک رمضان موجب شد که این مطلب به تاخیر بیافته ، الان فرصت رو مناسب دیدم که به انی موضوع بپردازم ، امیدوارم که این نوشته بسیار مختصر بتونه تاثیر مثبتی در وجودشما و بهبود روابط اجتماعی تون داشته باشه .
به گفته روانشناسان یکی از دلائل افسردگی ها و ناآرامیهای روانی که ما اغلب از آن غافلیم ، آن است که ما نمی توانیم دیگران را ببخشیم ، و بدتر آنکه حتی نمی توانبم خودمان را ببخشیم . در حالیکه به تجربه میدانیم که در پس یک بخشش چقدراحساس آرامش می کنیم ، در قرآن کریم هم می بینیم که خداوند به عناوین و عبارات مختلف سفارش بر بخشش، نیکوئی ، اصلاح روابط ، چشم پوشی .... نموده (فاعفوا ...واصفحوا...تصلحوا، تصفحوا...تحسنوا ...). شاید باور نکنید اما یک بخشش واقعی و اصیل ، قدرت برپائی انقلابی میمون و مبارک را در روان ما خواهد داشت ، به طوری که بتوانیم با کمترین و ساده دترین عمل ، معنای واقعی زنده بودن را تجربه کنیم پس بیائید از حالا اینگونه زندگی کنیم ؛ ببخشیم و برویم ، بی چشمداشت ، بی فراموشی . زیرا که لسان اللغیب ، حافظ بزرگ میفرماید: تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار که رحم اگر نکند مدعی ، خدا بکند
حفظ دوستیها ، پایداری پیوندهای عاطفی ، امنیت خاطر، زندگی شیرین ، آرامش روح ....و شادی دل ، همه و همه حاصل چنین بخششی ست . در کتابی خوندم : دوست شما همان دعای شماست که مستجاب شده است . همان مزرعه شماست که در آن باعشق دانه می کارید و با شکر درو می کنید ، سفره طعام و شعله آتشدان شماست ، زیرا گرسنه نزد او می آئید و سیر می شوید و در کنارش آرامش می جوئید .در اقلیم دوستی ، همه اندیشه ها ، همه آرزوها و همه انتظارات بی هیچ کلمه ای به دنیا می آیند و میان دو دوست تقسیم می شوند ، پس بگذار بهترین بخش هستی تو از آن دوست باشد . اگر او دریای وجودت را هنگام جزرآب دیده است ، بگذار در مد آن نیز تجربه اش کند ، و بگذار که در پیوند شیرین دوستی ، خنده و شادی با شد و شریک شدن در لذتهای یکدیگر دلتان لبریز مهر- لبتان خندان - ایام به کام
[ دوشنبه 85/8/8 ] [ 3:58 عصر ] [ نرگس الهی ]
[ نظر ]
** بنام تو ای قرار هستی ** صدای پای عید می اید و دل مومن بر سر دوراهی امدن عید رمضان و رفتن ماه رمضان بلاتکلیف است . از امدن ان یکی دل شاد باشد یا از رفتن این یکی محزون ؟ عید فطر پاک ترین و عیدترین عیدهاست ، چرا که پاداش یک ماه عبادت و شست و شوی جان در نهر پاک رمضان است .عید فطر ، عید پایان یافتن رمضان نیست ، عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است ، چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد میشود. رمضان کوره ایی ست که هستی انسان را می سوزاند و آدمی تو با جانی تازه از آن سر بر میآورد . فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست ، بر امدن روز هو ، روزی نو وانسانی نوست ، بناست که رمضان با سحرها و افطارهایش ، با شبهای قدر و مناجات هایش از ما آدمی دیگر بساز د. اگر در عید فطر در نیابیم که ازنو متولد شده ایم ، اگر تازگی را در روح خود احساس نکنیم ، عید فطر عید ما نیست ، از این روست که در دعای قنوت نماز عید فطر میخوانیم :" اسئلک بحق هذاالیوم الذی جعلته للمسلمین عیدأ و لمحمد صلی الله علیه و اله ذخرأ و مزیدأ" ؛ ازتو خواهم به حق این روز که آن را برای مسلمانان عید قرار دادی و برای محمد و آل او ذخیره و فزونی ساختی . از نظر گاه مولانا در طول ماه رمضان من حقیقی انسان که در سایه من های دروغین وی قرار گرفته بود ، مجال می یابد که از سایه برون امده و خویشتن انسان شود ؛ و با عید فطر این من بر آمده از مذبح من های دروغین (من هایی که آلوده ام به نام و نان و شهوت اند . من هایی که نه سر بر آسمان که دل در گرو زمین دارند ) باز میگردد. فرصت عروج می یابد .در نظر گاه مولانا عید فطر عید عاشقی است که اسماعیل خویشتن را ابراهیم وار به مذبح برده است و در پاداش فطر و شادی آن را دریافت داشته است :
هرچند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد شگفت که در این ماه سنگ درون به گوهر ، زهر جان به شکر ، و قفل دل به کلید تبدیل می شود ، و مولانا در عید فطر برتمام این گشایش ها دست افشان و سپاس گویان است . در غزلی از مولانا رمضان را به " مریم " و عید فطر را به "عیسی " تشبیه می کند :
عید آمد و عید آمد و آن بخت سعید آمد (( برگرفته ازسایت تبیان))
[ جمعه 85/7/21 ] [ 11:0 صبح ] [ نرگس الهی ]
[ نظر ]
|
| |
قالب توسط وبلاگ اسکین - ویرایش توسط اسپایکا |