سلام و صد تا سلام بر آبجي نرگس گلم .....
به به خانمي مي بينم كه حالت بهتر و بهتر شده حالا شدي نرگس شاد و شنگول من .......
من اين نرگس رو مي خوام نه نرگس غمگين افسرده و ناراحت .
از اينكه مي بينم حالت بهتر شده خدا مي دونه كه چقدر خوشحالم ناز قشنگم . دل به دل راه داره منم با اينكه شما را نديدم ولي مهرت چنان در دلم رسوخ كرده كه بيرون كردنش محال است منم نمي دونم چرا اينقدر مهر و محبت شما به دلم نشسته شايد به خاطر اينه كه شما خيلي مهربونيد . مي دوني انسانها احتياج به محبت دارند اگه اونو ابراز نكنند فايده نداره . من هم از ابراز محبت شما لذت مي برم . خواهر مهربونم خيلي دوستت دارم
اميدوارم هميشه زندگيت سرشار از شادي و خنده و صميميت باشه .
متنت فوق العاده بود عزيزم ... همين ندانم كاريها و حماقتها ، تصميم گيري هاي نا به جاي زود هنگام ، احساسات زودگذر و عصبانيت هاي بيجا در خانواده موجب ميشود زندگيشان را به آتش بكشند هر روز هزاران خانواده قرباني اين حماقتها مي شوند . اي كاش همه مان از اين حادثه ها درس زندگي بياموزيم ولي صد ها حيف كه گوشمان كر و چشمانمان به روي حقيقت بسته است و تجربيات تلخ زندگي را تكرار مي كنيم .
شب ها كه سكوت است و سكوت است و سياهي آواي تو ميخواندم از لايتناهيآواي تو ميا وردم از شوق به پروازشب ها كه سكوت است و سكوت است و سياهيامواج نواي تو به من ميرسد از دوردريايي و من تشنه مهر تو چو ماهيوين شعله كه با هر نفسم مي جهد از جانخوش مي دهد از گرمي اين شوق گواهيديدي ز تو گر صبح ابد هم دهدم دستمن سرخوشم از لذت اين چشم به راهياي عشق تو را دارم و داراي جهانمهمواره تويي هر چه تو گويي و تو خواهي
سلام عليكم خواهر نرگس الهي .
هيچ جز اينكه : ( ذهن ) و : ( دل ) را كه فرموديد بپرسم از شما كه مقصود شما از ايندو چيست ؟
مطلبي كه چند لحظه پيش از شما در ( لبگزه ) و در رابطه با موضوع ( اياك نعبد ) ايشان نوشته بوديد مرا به اينجا كشاند و ديد كه خواننده را محول كرده بوديد به ذهن و دلشان و خواستم مقصود شما را از ايندو بدانم .
: ( چراكه ) فكر نمي كنم برايتان روشن باشد .
امتحان كنيد ، براي يكبار هم كه شده ، در خلوت خود با خودتان .
موفق باشيد ، خدانگهدار .
سلام بر شما
اين نوشته ها احساس گاه گاه منه انهنگام كه به هر سفر دور ميرم فكر ميكنم بايد تو خونه مهربونتر باشم ولي وقتي تو خونه هستم در غفلتها و روزمرگي ها بسر ميبرم. دقيقا هموني رو نوشتي كه هميشه مبتلا به اونم. الان هم در خارج از كشور كه هستم همين قصه ادامه داره و چقدر عاليه كه وقتي از خونه بيرون ميريم با طلب حلاليت بريم و درخواست دعاي خير. شايد لحظه وداع لحظه نگاه اخر باشه كي ميدونه؟
راستي از گلهاي زيبائي كه تو كامنتهاتون ديدم براي بعضي ها از دوستان با وفاتون هديه كردين تشكر ميكنم. تشكرم از بابت دل مهربون و عاطفي شماستو همين نوشته و انتخاب اين قصه حكايتگر همينه. ممنون
( نازك من )
مي نويسم : نازک من
دل ــ دل نامه رو درياب
خط به خط نبض مو بشناس
دست بکش رو پوست آفتاب
وقت دلتنگي ما نيست
همه ساز ها رو خبر کن
که ترانه بي صدا نيست
وقتشه که از قفس ساز
پر پرواز بگيري
خط به خط . نقطه به نقطه
بغض آواز و بگيري
مي نويسي : ته خلوت
از صداي پا مي ترسم
عادت قفس همينه
از پرنده ها مي ترسم
مي نويسم نازک من
هر چه گلواژه س . خبر کن
رخت آفتابي به تن کن
ظلمت و زير و زبر کن
نازک ــ دل نازک من
اي هميشگي ترينم
نذار از غزل بيافتم
نذار اشک هاتو ببينم
نبض تو هنوز مي تونه بهترين ترانه باشه
براي رستن و رستن
بهترين بهانه باشه
(شهيار قنبري ) ....///
سلام آبجي خانم .
خوبي ؟؟؟
كجايي مهربون ؟
دلم تنگيده برات ....
من به روز شدم . بيا پيشم . خب ؟؟؟ آفرين .
منتظرم گلم .
موفق باشي ...
ديده بودمت هزار بار تو يه روياي قديمي / با زمين خيلي غريبم با هواي تو صميمي/ چشمامو به روت مي بندم تا که اشکامو نبيني/ به نگاه چشم گريون يه فرشته رو زميني/ دلاي آبي هميشه ميمونن بي يار و ياور/ با تو فرياد يه عمرو مي کشم تا اوج باور/ سلام آبجي نرگس .... اومدم خداحافظي کنم ... يه ده روزي نيستم .... ميرم مشهد هنوز متن رو نخوندم و فقط نگاهي گذرا انداختم ... ولي ميخونم و نظر ميدم / تا بعد / موفق باشي .
سلام
كسي كه تو اين مواقع حسرت مي خوره وخبر نداره چه گوهري داشته والان نداره و...بهتره كه اينقدر غصه بخوره تا دق كنه ، كه چي همه بعد از اينكه بهترين رو از دست مي دن يادشون مي افته وغصه مي خورن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من تا وقتي هستم قدرمو بدون بعد از اينكه رفتم اگه بميري هم مهم نيست .
آن قصر که بر چرخ همي زد پهلو
بر درگه او شهان نهادندي رو
ديديم که بر کنگره اش فاخته اي
بنشسته همي گفت که کوکو کوکو؟
از آمدن و رفتن ما سودي کو
وز تار وجود عمر ما پودي کو
در چنبر چرخ جان چندين پاکان
مي سوزد و خاک مي شود دودي کو