• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : شايد فردا هيچوقت نيايد.......
  • نظرات : 30 خصوصي ، 167 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     

    سلام

    خيلي عالي بود .. بهتر است كار امروز را بفردا نگذاريم ...

    چون ما به سوال و حكم امروزي كه در قيد حيات هستيم جواب گو خواهيم بود ...چه بسا ديگر فردارا نخواهيم ديد ...اصلا ديگر شايد فردايي نخواهد بود ...و همچنانكه بعضا در زمان حيات دوستان و اقوام برايشان ارزشي قايل نمي شويم وقتي از دنيا رفتند افسوس اش را ميخوريم .. پس بياييد ازحالا قدر همدگر بدانيم ...

    خدا نگهدارت

    + ماهور 

    و اما در مورد متنتون ...

    متاسفانه آدمها وقتي به ياد چيزهاي خوب تو زندگيشون مي افتن كه ديگه اونا رو از دست دادن ،‏ اين خاصيت ما آدمهاست فقط تو بعضي ها كمتر به چشم مياد و تو بعضيهاي ديگه بيشتر ...

    من معتقدم هر انساني قبل از اينكه به دنيا بياد يه رسالتي بر دوششه كه بايد تو اين دنيا اونو به سرانجام برسونه ،‏ غرق شدن توي روزمره زندگي خيلي ميتونه آدمها رو از رسالتي كه به دوش دارن به عقب بندازه بنابراين بايد هميشه به فرمايش حضرت علي كه گفته بود چنان زندگي كنيد كه گويي لحظه اي بشتر به مرگ باقي نمانده و چنان زندگي كنيد كه سالها زنده خواهيد ماند ، دقايق كمتري رو به افسوس خوردن بابت عمر رفته امون بگذرونيم ...

    موفق باشيد

    + ماهور 

    سلام ...

    يه ميل براتون به هات ميل زدم ولي برگشت خورد ،‏ لطف ميكنيد به آدرسي كه براتون نوشتم اي ميل بزنيد تا آدرس شما رو بدونم ؟

    سلام عزيز.من مصطفي هستم از وبلاگ يك دنيا پدر.آهنگ وبلاگمونو خواسته بوديد بايد بگم گذاشتن آهنگ كار برادر خوبم آقا مهدي بوده من آي دي ايشون رو ميذارم شما به ايشون مراجعه كنيد حتما به شما خواهند داد. البته من آي دي ايشونو تو قسمت آي دي خودم در همين پيام ميذارم.

    دلمممممممم براتتنگ شده نرگسسسسسسسس
    زندگي صحنه يكتاي هنرمندي ماست
    هركسي نغمه خود خواند و از صحنه رود
    صحنه پيوسته به جاست
    خرم ان نغمه كه مردم بسپارند به ياد

    نرگس عزيز.. من اون وقتا (منظورم از اون وقتا دبيرستانمه ها ) خيلي مي شستم پاي صحبتاي الهي قمشه اي.. يه شب كه خيلي برخوردا و سئوالا تو سرم بود.. حرف قشنگي شنيدم.. الهي قمشه اي گفت.. : هر وقت دارين به كسي بدي مي كنين . يا دارين دل كسي و مي رنجونين به اين فكر كنين كه شايد يه لحظه ديگه هم براي جبران كارتون دير باشه.. و تصور كنين كه اون شخص تا لحظاتي ديگه پيشتون نباشه اون وقت چيكار مي كرديد.. گريه مي كرديد و مي گفتيد وايييييييييييييييييي چرا من فلان كار و كردم.. و و و .. اگه هميشه اين فكر تو سرمون باشه هيچ وقت راضي نمي شيم به كسي بدي كنيم..

    مطلبت خيلي قشنگه اما در آخر بايد دعا كنيم كه خدا به همه اين ديد و بده كه بدونن دارن چيكار مي كنن..

    نرگس جون وبلاگت هم خيلي قشنگه هم خيلي با امكانات .. و هم پرمحتوا.. معلومه كه حرفي براي گفتن داري.. و دلت از اين دنيا چيزايي مي بينه و مي دونه كه دوست داري همه بدونن و ببينن.. خيلي خوشحالم كه باهات آشنا شدم.. ما به بازوهاي هم خيلي احتياج داريم..

    سلام نرگس جان .. خيلي خوشحالم از آشناييت.. مطلبت خيلي غريب و تكاندهنده هست..
    سلام
    خسته نباشيد
    ممنونم از همراهي تان در وبلاگ بنده
    در مورد مطالب هم كه فرموده بوديد نوشته اي گذاشته ام هر چند نارسا و مختصر
    تشريف بياوريد در خدمت باشيم
    التماس دعا

    سلام

    راستش بايد بگم ...

    آخه خب آبجي ما که هميشه همه متناتون رو خوب مي خونيم

    اما خب به خاطر شما اين متن رو چند بار خونديم

    ((يه کمي بيشتر از چند بار))

    راستي : اگر دير آمدم ...

    منو ...

    باشه؟

    بهترين چيز رسيدن به نگاهي است که از حادثه عشق تر است.

    خدايا به هر کس دوست مي داري بياموز که : عشق از زندگي کردن بهتر است.

    و به هر کس دوست تر مي داري بچشان که ((دوست داشتن از عشق شيرين تر است))

    با سلام

    و عرض پوزش بدليل تاخير ايجاد شده.

    وبلاگ شما در غروب كارون ثبت شد!

    غروب كارون هم اينك بروز است. منتظرتان هستم.آرزومند آرزوهاي شما

    غروب كارون

    عاشقي محنت بسيار كشيد

    تا لب دجله به معشوقه رسيد

    نشده از گل رويش سيراب

    كه فلك دسته گلي داد به آب

    نازنين چشم به شط دوخته بود

    فارغ از عاشق دلسوخته بود

    ديد در روي شط آيد به شتاب

    نوگلي چون گل رويش شاداب

    گفت به به چه گل زيباييست

    لايق دست چو من رعنائيست

    حيف ازين گل كه برد آب او را

    كند از منظره ناياب او را

    زين سخن عاشق معشوقه‌پرست

    جست در آب چو ماهي از شست

    خواست كازاد كند از بندش

    نام گل برد و در آب افكندش

    گفت رو تا كه ز هجرم برهي

    نام بي‌مهري بر من ننهي

    مورد نيكي خاصت كردم

    از غم خويش خلاصت كردم

    باري آن عاشق بيچاره چو بط

    دل به دريا زد و افتاد به شط

    ديد آبي‌ست فراوان و درست

    به نشاط آمد و دست از جان شست

    دست و پايي زد و گل را بربود

    سوي دلدارش پرتاب نمود

    گفت كاي آفت جان سنبل تو

    ما كه رفتيم ، بگير اين گل تو!

    جز براي دل من بوش مكن

    عاشق خويش فراموش مكن

    بكنش زيب سر اي دلبر من

    ياد آبي كه گذشت از سر من!

    سلام خواهر هميشه مهربونم

    نميدونم چرا اين شعر ايرج ميرزا رو اينجا نوشتم ....بگذريم

    فقط اومدم خداحافظي كنم و تشكر كنم بخاطر تمام مهربونيها و محبتهايي كه برام داشتي....

    هرگز فراموشتون نخواهم كرد

     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >