• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : درس زندگي
  • نظرات : 41 خصوصي ، 392 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    21   22   23   24   25    >>    >
     

    سلام مهربون خيلي آموزنده بود وشعرتون كه من عاشق فريدون مشيريم

    ببخشيد بايد برم وگرنه بيشتر ذوق ميكردم(چشمك)

    در زندگي آنچه زود از دست مي رود خود زندگيست .از اين روزها فقط خاطراتي باقي مي ماند ؛ خاطراتي که در سرنوشتمان فقط گاهگاهي تصوير تاريک و روشن اين دوران را نمايان مي کند و هر زمان که ميگذرد برگي از صفحه خاطرات کنده و به پيمانه عمر اندکي افزوده ميشود....


    من گمان ميکردم
    دوستي همچون سروي سرسبز
    چار فصلش همه آراستگي ست
    من چه ميدانستم
    هيبت باد زمستاني هست
    من چه ميدانستم
    سبزه مي پژمرداز بي آبي
    سبزه يخ ميزنداز سردي دي
    من چه ميدانستم
    دل هر کس دل نيست
    قلبها؛ ز آهن وسنگ
    قلبها؛بي خبر از عاطفه اند

    شكوه لحظه ها به روز است..منتظرم...شاد باشي

    سلام بر همسفر مهتاب

    قدم رنجه فرموديد و با آن پيامهاي زيبا و دلنشين و قشنگتان امروزمان را بقول امروزي ها بروز کرديد. بسيار سپاسگزارم و فراوان تشکر دارم.

    زيادي درايتتان، کمي و بي بضاعتي ما را ميزان کرد. آموختيم و مودب شديم به آنهمه ادب و احترام و گفتگوي مهدوي شما.

    صبح همينکه به نظرم آمد بلافاصله درياي زيباي کلمات انتظارتان را به زمين خشک و صفحه هاي خالي ام اضافه نمودم و يکي از پيامهايتان را که از زبان پروانه عاشقي بود در صدر پست کم و بي ارزشم قرار دادم. در واقع عيان کردم تا بازديدکنندگان بخوانند و از اين همه گفته و نوشته هاي قشنگ و عاشقانيتان حظ برند و دعاگوي جان شما باشند. اجرش با هماني ( عج ) که در پي اش هستيد و صدايش ميکنيد.

    موفق باشيد و هميشه سر افراز و فرخنده.

    يا « مهدي فاطمه ».

    سلام گل نرگس خوبي عزيز ممنون از لطفت كه بمن داري اميدوارم گرفتاريت هر چه زودتر رفع ورجوع شود به حق مهدي فاطمه (ع) هر چند من بجز دعا كاري وخدمتي دستم نيس ولي در خدمت حاضرم راستي امروز رفتم امامزاده صالح واسه ت از صميم قلب دعا كردم اميدوارم مورد قبول حق واقع شود چون در حدي منقلب بودم كه اوني كه بغل دستم بود متوجه شد وبهم اميدوارم خدا حاجتتو بده منم كه حاجتي جز حاجات شما عزيزان ندارم التماس دعا
    سلام گل نرگس خوبي عزيز ممنون از لطفت كه بمن داري اميدوارم گرفتاريت هر چه زودتر رفع ورجوع شود به حق مهدي فاطمه (ع) هر چند من بجز دعا كاري وخدمتي دستم نيس ولي در خدمت حاضرم راستي امروز رفتم امامزاده صالح واسه ت از صميم قلب دعا كردم اميدوارم مورد قبول حق واقع شود چون در حدي منقلب بودم كه اوني كه بغل دستم بود متوجه شد وبهم اميدوارم خدا حاجتتو بده منم كه حاجتي جز حاجات شما عزيزان ندارم التماس دعا

    سلام خانومي

    خيلي خوشحال شدم وقتي كامنتت رو ديدم . اميدوارم اين ارتباط بيشتر از ايني كه هست بشه .

    اين مطلب هم خيلي جالب وآموزنده بود .به شرطي كه ديگه فراموشمون نشه .

    به اميد ديدار

    ياعلي

    سلام دوست عزيز...با آرزوي سلامتي و شادكامي براي شما و خانواده ي محترمتان..ممنون از حضورتون و ممنون از نظر لطفتون به وبلاگ سجاده عشق...مطلب بسيار جالبي رو عنوان كرديد...هرچه مي طلبي از وجود خويش بخواه
    چگونه با تو بگويد ؟
    مگر زبان دارد ؟

    واقعا همينطوره...

    بس جمعه كه در فصل تو افسرد
    بس خنده آئينه كه پژمرد
    پروانه چه بسيار كه در پاى تو اى شمع
    خنديد و ندانست كه اقبالِ سحر مرد


    باز هم غروب سرخ آدينه است و لحظه قبض و سنگينى روح بر قلب ....

    باز هم فارغ از تمام افكار زمينى با دلى آكنده از عشق به افق سرخ و خونين چشم دوخته‏ام و دلتنگ ديدار توام و آنقدر حرفهاى ناگفته برايت دارم كه گمان نمى‏كنم عمر مجال گفتن آنها به من دهد....

    اللهم عجل لوليك الفرج....

    التماس دعا....

    وبلاگ آپديت شده منتظر حضور سبزتون هستم...

    موفق و سربلند باشيد....

    سلام دوست عزيز...با آرزوي سلامتي و شادكامي براي شما و خانواده ي محترمتان..ممنون از حضورتون و ممنون از نظر لطفتون به وبلاگ سجاده عشق...مطلب بسيار جالبي رو عنوان كرديد...هرچه مي طلبي از وجود خويش بخواه
    چگونه با تو بگويد ؟
    مگر زبان دارد ؟

    واقعا همينطوره...

    بس جمعه كه در فصل تو افسرد
    بس خنده آئينه كه پژمرد
    پروانه چه بسيار كه در پاى تو اى شمع
    خنديد و ندانست كه اقبالِ سحر مرد


    باز هم غروب سرخ آدينه است و لحظه قبض و سنگينى روح بر قلب ....

    باز هم فارغ از تمام افكار زمينى با دلى آكنده از عشق به افق سرخ و خونين چشم دوخته‏ام و دلتنگ ديدار توام و آنقدر حرفهاى ناگفته برايت دارم كه گمان نمى‏كنم عمر مجال گفتن آنها به من دهد....

    اللهم عجل لوليك الفرج....

    التماس دعا....

    وبلاگ آپديت شده منتظر حضور سبزتون هستم...

    موفق و سربلند باشيد....

    نميدونم چرا هر چي برات كامنت ميذارم خود به خود خصوصي ارسال ميشهچيكار كنم اين پارسي بلاگو...

    سلام آجي نرگسم::::جالبه.مصداق اين نوشترو تو زندگي بارها ميبينيم.اما هيچوقت انسان خورد شده مثل اولش نميشه.ايكاش هيچ اسكناسي زير پا له نميشد

    در خراابات مغان يكي دل بشكسته اي داشت .....

    با سلام.

    اين چندمين پيام است كه مي گذارم اما نمايش داده نمي شود.

    لطفا اگر مشكلي هست رفع كنيد.

    با سلام.

    يكي از درس هاي زندگي را چه زيبا و با ظرافت نگاشتي. باشد كه هميشه اين چنين زيبا بنگاري.....

    موفق باشي.


    نه به مويه جوي مستي،نه به خنده كوچه باغي


    به كـدام سايه گيـرد ، غزل از دلم سراغي


    نشد از نسيم رهپــو ، خنكاي سبـزه دلجــو


    چه بهار بي دماغي ، چه بساط بي نشاطي


    چه گذشت بر كبوتر ، مگر از خلاف خنجر


    كه شهيد لاله دارد ، به مزار خـود چراغي


    ز گل آنچنان كه سرخي نرود به سعي باران


    نتـوان به اشگ شستـن ، ز دل شكسته داغي


    همه قـيل و قال مستـان ، به رف بلند نسيـان


    خم و ساغر و سبو را به كف از عطش اياغي


    نفسـي نكــرد تازه ، به هــواي قصه پيــري


    نكشيــد رستمي را ســر ميــز چـاي داغـي


    به كدام زخمه گيرد ، سر ساز نغمه قمري


    كه به غربت غرابان ، نكشد غريـو زاغي


    نه زبان شكر تيغم ، نه شكايت از دريغــم


    كه مراست دامـن دل ، همه گوشه فـراقي


    اگرم به خود گـذارد ، غـم ناگـزيـر شيون


    من و ديده بوسي گل ، پس پشت كوچه باغي.

    شيون فومني ...///



     <    <<    21   22   23   24   25    >>    >