باز از کوچه زيباي تو امروز گذشتم
ديدم که همان عاشق معشوقه پرستم
يک لحظه به ياد تو در آن کوچه نشستم
ديدم که ز سر تا به قدم شوق اميدم
هرچند گل از خرمن عشق تو نچيدم
اي راحت و آرام دلم خانه ات آباد
با ياد رخت اين دل افسرده شود شاد
هرگز نشود مهر تو اي شوخ فراموش
کي آتش عشق تو شود يکسره خاموش
هرجا که نشستم سخن از عشق تو گفتم
با اشگ جگر سوز دل سخت تو سفتم
خاک ره اين کوچه به خار مژه رفتم
دل مي طپد از شوق ، کجايي؟
شايد که دگر باره از اين کوچه بيايي
![](http://www.fdsoftware.it/mairi/images/Linee/L_Foglie_di_vite.gif)
![](http://digilander.libero.it/Tenebre1974/images/varie/rosabocciolo.jpg)