گاهي مرا نگاه تو تسخير مي كند

گاهي مرا سكوت تو دلگير مي كند

بر دشت خشك صورت من ، دست بادها

آبشار اشگ را سرازير مي كند

گاهي غم ستاره اي از پشت اسمان

چشم مرا به پنجره زنجير مي كند

گاهي حضور آبي احساس عشق را

دل هزار مرتبه تكثر مي كند

آن لحظه را تلاطم شفاف روح من

بر ذهن پاك ائينه تصوير ميكند

اميد من اين است كه خورشيد تيره ترين ابرهاي اسمان را خواهد شكافت

و پس از پايان آغاز مي ايد

اگر چه درويي بس عظيم بايد سپري شود

اميد من دراين است

كه آنچه با نيكوترين نظام آغاز شد

ممكن نيست با زشت ترين عاقبت پايان يابد

و ممكن نيست آنچه را خداوند زماني تقديس كرده است

ملعون و مطرود از كار در آيد

يازي يازان يازيبدي
فرهاد ، داشا ، قا زيبدي
هرکيم عاشق اولماسا
يولي بوتون آزيبدي

برگردان :
نويسنده ي سر نوشت چنين نوشته است
و فرهاد نيز چنين بر سنگ کنده است
هر که عاشق نشود
راه را بکلي گم کرده است (امير علي مصدق )

روزگاري حال خوبي داشتم

خنده روي خنده مي انباشتم

مدتي هرجا كه پايم ميرسيد

لااقل يك شاخه گل مي كاشتم

در سفرها جاي آب و جاي نان

چند دفتر شعر بر ميداشتم

مولوي كنج دلم جا كرده بود

مثنوي رو خوب از بر داشم

كاش روزي هم به رسم يادگار

عكسي از آن دوره بر ميداشتم

(حميد رضا شكاري سر)

آخر اي خسرو خوبان ،بگدايان نظري
گاه گاهي بسر کشته ي هجران گذري
چند سالي است ندارم خبر از حال عزيز
نه پيامي ،نه سلامي ، نه جواب و خبري
تو مگر پادشه خواب و خيالم بودي
که شبي آمدي و خفتي و رفتي، تو پري
گفته بودي چه خبر از غم ايام فراق
خبر اين است که از خويش ئدارم خبري
تو که در قلب من اي مايه ي اميد و نويد
مظهر حسني و از هر صنمي خوب تري
پس چرا خون من بيدل و ديم را ريزي
تو مگر عهد نکردي که دلم را نبري
بردي اما بسلامت نگهشدار،بتا
قبل از آنم که نماند جهانم اثري (عبد الکريم رحمانيان حقيقي)

1

کسي که در همين دنيا ملکوت آسمون ها را نبيند

در جهان ديگر نيز هرگز نخواهد ديد

2

خداوند به سخنان شما گوش نمي سپارد

مگر آن گاه که خود از ميان لبان شما

سخن گويد

3

عشق شناختي آسماني است که ديدگان دل ما را گشوده

و ما را ياري مي دهد تا چيزها را چنان که خدايان مي بينند

به ديده آوريم

4

آيا پس از هزاران سال روي زمين نسلي از بشر

بر خواهد خاست که

روح را و راستي را زنده بدارد

5

هنر مهر ورزيدن بزرگ ترين هديه ي خداوند به بشر است

هديه اي که هرگز از برکت يافته اي که مهر مي ورزد

باز پس گرفته نمي شود

6

عشق تنها در روح يافت مي شود نه در بدن

از آن چون مي نابي بهره گيريد که خود بر ترتان را

سر حال مي آورد تا هداياي $("div.commhtm img").each(function () { if ($(this).attr("em") != null) { $(this).attr("src","http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/"+$(this).attr("em")+".gif"); } });