• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : زمزمه اي با دوست
  • نظرات : 60 خصوصي ، 301 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4   5    >>    >
     

    سلام ....سفره اي انداخته مردي.... سفرهء نذريه و سفرهء خداست ...نه سفرهء سحري که سفرهء افطاره و سرش قدر همه جام چيده ...منم کنيز اون خونه ام ...وظيفه ام دعوت گرفتن همهء عزيزاي خداست ....قدم بذاريد به چشم من و به سرم ...تشريف بياريد و هر که تو راه از عزيزاي خدا ديديد هم بياريد که سفره اي که مرد خونه انداخته برا همه جا داره.....

    سلام نرگس عزيز .... سياهي روز ها را من و تو دست به دست هم نمي توانيم پاك كنيم !! زندگي تنها در ياس نفس مي كشد !! خوشبختي بار سفر مي بندد !! مي مانم .. مي مانيم ... بي هيچ ف ر د ا ي ي !! مي داني .. حالم اين روز ها خوش ن ي ست !! همين

    سلام مهربون

    ما كه عادت داريم سرزمينهاي دور بريم اين يكيش هم مي ريم...

    چشم///

    سلام /خيلي مطالب زيبائيست استفاده كردم /ميلاد باسعادت اولين اخترآسمان امامت مولاي متقيان حضرت علي (ع)را خدمت شما تبريک عرض ميکنم /از شما دعوت ميکنم از وبلاگ حقير ديدن فرمائيد
    سلام نرگس جون..خوبي خانومي....من يه سراغ نگيرم شما نميگيري ابجي؟منم تبريك ميگم روز پدر را به شما و پدر گلتون..اميدوارم دلت شاد باشه...قلبت نوراني ه هست..ياعلي

    گل همين پنج و روز شش باشد

    وين گلستان هميشه خوش باشد

    (سعدي)

    ....بداهه ...

    نتوانم ...نتوانم آزاد باشم ...

    دلم در قفس تنگ غربت مي گيرد .

    ..غروب غم گرفته غربت ...

    چه زهر آلود است...

    ميخواهم ترانه اي بخوانم ...

    گلويم ميگيرد ...

    ميخواهم حرفي بزنم زبانم ياري نميکند ...

    ميخواهم بخندم ..نمي توانم ...

    پس مي گريم ...

    در اين غروب گاهان تلخ غربت ...

    نتوانم آزاد باشم ..

    دلم هواي وطن کرده است ...

    هواي آن خاک خوب ...

    هواي دستان مهربان تو ...

    تا برايم زيبا ترين مجبت را از گلستان وطن بچيني ...

    تا آزاد و رها شوم ...

    آگست2005 .خاک پاي شما و مردم خوب ايران .. msheyda ...///

    + ناهيد 
    و مي آيي و
    آرزوهايم گم مي شوند
    آنچنان که من در تو
    و هيچ کس
    مرا نخواهد يافت
    وقتي
    در لايه هاي نگاهت محو مي شوم
    + ناهيد 
    يه شب ِ خوب ،تو آسمون
    يه ستاره چشمک زنون
    خنديد و گفت کنارتم
    تا آخرش ، تا پاي جون
    ستاره ي قشنگي بود
    اروم و ناز و مهربون
    ستاره شد عشق من و
    منم شدم، عاشق اون
    ولي زياد طول نکشيد
    عشق من و ستاره جون
    ماهه اومد ،ستاره رو
    دزديد و برد ، نامهربون
    ستاره رفت ف با رفتنش
    من هم شدم بي همزبون
    حالا شبا بياد اون
    چشم مي دوزم ،به آ سمون
    دلم مي خواد، دادبزنم :
    اين بود قول و قرارمون ؟
    تو رفتي و از خودتم
    حتي نذاشتي يک نشون (بهاره بيزني آرام)
       1   2   3   4   5    >>    >