سلام آسموني...ديروز که صفحه کامنتهامو باز کردم عطر نرگست تو فضا پيچيد و همون موقع منو بدنبال تو به باغ آسموني تو کشيد ...اومدم هر چي در زدم کسي در رو به روم باز نکرد شايدم سعادت نداشتم که راهم بدند....خلاصه امروز بخت بهم رو کرد و اومدم...اومدم بهت بگم تو همسفر مهتاب نيستي بلکه خود ماه هستي عزيزم....
سلام!
ميلاد امام جواد (ع)مبارك!
به روز كردم ومنتظرتان هستم!
اين درخت رو كه به صورت انسان هست ببينيدفکر ميکنين اين کار عينا کار خداست يا کار بندگان خدا ؟؟؟
سبحان الله
-------------------------------------
اطلاعيه خيلي مهم
دوستان گرامي برادر بزرگوار من مدير وبلاگ آدمكها ديشب سايت خودشون رو افتتاح كردند. از همه شما عزيران دعوت ميكنم از اين سايت زيبا بنام سرزمين دور ديدن كنيد. مطمئن هستم پشيمون نمي شيد. چون اين سايت بسيار زيبا و پربار حاصل تلاش شبانه روزي داداش علي من هست . اميدوارم همه شما رو در جمع دوستان وياران هميشگي اين سايت بي نظير ببينم
((في البداهه ))...
اين بار همراه طغيان رود آمدم
که فقط براي تو
في البداهه بنويسم
از هوا . ابر . باد . باران
از عشق و نگاه کردن
نگاه کردن به وسعت مهرباني ات
مي خواهم في البداهه هايم را
در وسعت نگاهت بکارم
تا شکوفه هاي ديدار گل بدهد
في البداهه گفتن آنقدر ها هم آسان نيست
تو ميداني
بايد ترا جستجو کنم
بايد ترا بشناسم
بايد بدانم رمز مهرباني تو در چيست
اين بار براي تو سرودم
في البداهه اي که
از پيچ و تاب کوچه هاي دلم گذشت
جولاي 2005 ...///
در اين سنگيني سكوت دوست دارم با مهتاب حرف بزنم... و آسمان با من همراه شود... فرشته ها دعاهايم را به آن سوي ملكوت تا هفتمين آسمان بالا ببرند... باران دلتنگيم را بشويدو خالي شوم.. اي توبه پذير مهـــــــــــربان نيازم را اجابت كن...
مگذار در لحظه هايي از زندگي، به خاطر كوچكترين چيزها، كه بزرگ مي نمايند در چشمانت اشك بنشيند. اشكها براي غمهاي بزرگ و شاديهاي بزرگ است. پس مگذار كه بر زمين فروچكد، مگذار كه پژمرده ات كنند. زيرا كه در درخشاني چشمانت مي تواني زندگي را ببيني.
روزها گذشتند و امروز و فردا مي آيند تا بگذرند، بي آنكه ما بتوانيم كاري بكنيم. زندگي همواره آمده است، ما را دربرگرفته است و آرام رفته.
فرداي تو اما در راه است. مي آيند، بي آنكه بداني و بخواهي. مثل فصل كه مي آيد و غروب كه مي رود و هيچكس نمي تواند كاري بكند.
پس تا مي تواني لبخند بزن...