دوستان خدا.........
دوستان خدا کساني اند که باطن دنيا را
ديدند.
وقتي همه به ظاهرش مي نگريستند
و فرداي آن را در نظر مي آوردند،
هنگامي که همه به امروز خود مشغول
بودند،
پس از ميان بردند
هر آنچه را که در دنيا کشنده خود
قلمداد مي نمودند
وآنچه که فکر مي کردند آنان را
به حال خود رها مي کند
ترک نمو دند.
مردمان را از دنيا تحقير کردند
و دستيابي به دنيا را
از کف دادن آن مي دانستند.
دشمن آني هستند که مردمان با
آن دوستند
ودوست آنند که مردمان
با
آن دشمني دارند.
و
بيشتر از خوفي که از خدا دارند
خوفي ديگر ندارند
......
اگر آنان که از درگاه من
روي برتافتند
مي دانستند
که چه قدرمشتاق
آنان هستم
هر آينه از شوق
جان مي سپرند
فرازهايى از دعاى ماه رجب:يا من يعطى الكثير بالقليل ( اى كسى كه در برابر اندكى بسيار عطا مىكنى )يا من يعطى من سئله ( اى كسى كه به درخواست كننده عطا مىكنى)يا من يعطى من لم يسئله ( اى كسى كه به هرگز درخواست نكرده هم عطا مىكنى)و من لم يعرفه ( حتى به كسى كه تو را نمىشناسد...)
حضرت امام هادي عليه السلام
معصوم دوازدهم و امام دهم شيعيان است. مشهورترين القاب آن حضرت هادي و نقي است و نزد شيعه اماميه به امام علي النقي (ع) معروف است. كنيه آن حضرت ابوالحسن است و چون پيش از ايشان حضرت امير(ع) و امام رضا (ع) نيز كنيه ابوالحسن داشتند، ايشان را ابوالحسن ثالث ميگويند. به جهت سكونت در سامرا به فقيه العسكري معروف بود، زيرا شهر نظامي سامرا به عسكر شهرت داشته است و بعضي گفتهاند عسكر محلهاي از سامرا بوده است كه آن حضرت و فرزند ارجمندش امام يازدهم در آن جا سكونت داشتهاند. ميلاد مسعود ايشان در محلي به نام صريا يا ضريه روستايي در سه ميلي شهر مدينه، اتفاق افتاد. تاريخ تولد ايشان بنابر مشهورترين قول روز 15 ذيحجه 212 ه. ق است. مادرش سمانه مغربيه اهل كشورهاى افريقاي شمالي بود. امام هادى (ع) در هنگام شهادت پدر 8 ساله و در مدينه بودند. سالهاي امامت آن حضرت با خلافت معتصم، متوكل، منتصر، مستعين و المعتز بالله مصادف بود. پس از شهادت پدر، هيچ كس مدعي امامت، نگرديد مدت امامت ايشان 34 سال بود. امام هادى (ع) در سال 233 ه. ق به دعوت خليفه به سامرا رفت و تا پايان عمر در اين شهر سكنا گزيدند. تأليفات امام هادي (ع) بسيار است، از جمله: 1. رسالهاي در ردّ اهل جبر و تفويض و اثبات عدالت و منزلت بين المنزلتين 2. پاسخ به پرسشهاي يحيي بن اكثم، قاضي القضات بغداد 3. مجموعه احكام دين 4. احاديث و اقوال و مواعظ و حِكَم و آداب و ادعيه امام هادي (ع). سر انجام ايشان در روز دوشنبه 26 جماديالإخرى سال 254 ه. ق مسموم و به شهادت رسيد و در آن روز شهر سامرا عزادار شد . حضرت در منزل خودش كه امروز زيارتگاه شيعيان جهان است، مدفون گرديد
*****
حضرت امــام هـــــادي ( عليه ا لسلام ) مي فرمايند :
**************
هــادي (عليه ا لسلام ) به كسي كه در ستايش از ايشان افراط كرده بود فرمودند : از اين كار خودداري كن كه تملق بسيار ، بدگماني به بار آورد ، و اگر برادر مؤمنت مورد اعتماد تو واقع شد ، از تملق او دست بردار و حسن نيت نشان ده .
هرگاه در زمانه اي عدل بيش از ظلم رايج باشد ، بدگماني به ديگري حرام است ، مگر آنكه آدمي بدي از كسي ببيند ، و هرگاه در زمانه اي ظلم بيش از عدل باشد ، تا وقتي كه آدمي خيري از كسي نبيند ، نبايد به او خوش بين باشد .
از كسي كه بر او خشم گرفته اي ، صفا و صميميت مخواه و از كسي كه به وي خيانت كرده اي ، وفا مطلب ، و از كسي كه به او بدبين شده اي ، انتظار خيرخواهي نداشته باش ، كه دل ديگران براي تو همچون دل تو براي آنهاست .
هر كه از خود راضي باشد ، خشمگيران[ ناراضيان] او زياد خواهند بود .
نارضايتي پدر و مادر ، كم تواني را به دنبال دارد و آدمي را به ذلت مي كشاند
فروتني در آن است كه با مردم چنان كني كه دوست داري با تو چنان باشند .
امام پس از من فرزندم حسن است و پس از او پسرش « قائم» مى باشد، همو كه زمين را از عدل و داد پر مى كند همانگونه كه از ستم و بيداد لبريز شده باشد.
شخص شكرگزار ، به سبب شكر ، سعادتمندتر است تا به سبب نعمتي كه باعث شكر شده است . زيرا نعمت ، كالاي دنياست و شكرگزاري ، نعمت دنيا و آخرت است .
ستمكار بردبار ، بسا كه بوسيله حلم و بردباري خود از ستمش گذشت شود و حق دار نابخرد ، بسا كه به سفاهت خود ، نور حق خويش را خاموش كند .
كسي كه خود را سبك مي شمارد ، از شر او در امان مباش .
بسم الله الرحمن الرحيـم
شهــادت جانـــسوز حضــرت امـــام علـي بن محمــد النـقي ( سلام الله عليـه) را خــدمت فـــرزند
بزرگوارشان حضرت امام عصــر(عجل الله تعالي فرجه ا لشريف) و همه دوستان تسليت عرض مي نمايم
داداش علي عزيز. شرمنده محبت هاتون. از كامنت هاي قشنگتون ممنون. انشالله بتونم خوبي هاي شما رو جبران كنم
برادر بزرگوارم آقاي علي شايق . من نميدونم در مقابل حرفهاي شما كه تماما موجب شرمندگي من شد چي بگم . در زيارت خواهرتون رو از دعاي خير فراموش نكنيد
دوست گرامي آقاي پدرخوانده از لطف شما سپاسگزارم.
دوست عزيز(شانس) خوشحالم كه شما هم صاحب وبلاگ شديد. فرقي نمي كنه كجا . مهم اينه كه بنويسيد. بهتون تبريك ميگم
داداش مهرداد عزيز براي شعر هاي قشنگتون بي نهايت ممنون. انشالله هميشه دلتون شاد باشه
دوست تازه و خوبم بانوي آسماني مقدم شمارو در باغ سبز همسفر مهتاب گرامي ميدارم
هستي جان ممنونم از حضور سبزت
الهه عزيز چشم حتما ميام خدمتتون
آشيك گلم - عزيز دلم نگرانم كردي.امشب ميام پيشت
سكوت عزيزم . ممنون از پيام تسليتت
سلام
نميدونم چرا هنوزم دستهام بوي زمستون سرد احساسات مرده شاخه هاي خشك را ميده ؟
هنوزم نميدونم چرا توي اين زمستون سرد ...............
no one, no voice, no heart, there is nothing to brek down this silence? my Lord, help me. i need your voice. I wanna you to hear my word from my deepest body.
در فرو بند که با من ديگر
رغبتي نيست به ديدار کسي
فکر که اين خانه چه وقت آبادان بود بازيچه ي دست هوسي / هوسي آمد و خشتي بنهاد / طعنه اي ليک به بي ساماني
ديدمش .راه از او جستم و گفت
بعد از اينت شب و اين ويراني
گفتم : آن وعهده که با لعل لبت ؟
گفت: تصوير سرابي بود آن
گفتم : آن پيکر ديوار بلند؟ گفت :اشارت ز خرابي آن بود
گفتم:آن نقطه که انگيخته دود ؟
گفت: آتش زده ي سوخته است
استخوان بندي بام و در او
مرگ را لذت اندوخته اي ست
وز پس خفتن هر گل .نرگس ..
روي مي پوشد در نقشه ي خار
در فرو بند دگر هيچکسي
نيستش با کس راي ديدار ...(نيما يوشيج )
با سلام .شهادت اما م هادي را تسليت ميگم .البته ميدوني که در اينکه امام به شهادت رسيده باشند بين علما اختلاف وجود دارد.بزرگاني مثل شيخ مفيد معتقدند که تنها امام علي و امام حسن و امام حسين و امام موسي جعفر بي شک به شهادت رسيده اند. در مصموميت امام رضا اختلاف وجود دارد . اما کساني مثل شيخ صدوق قايل به شهادت همه ي اماما ن هستند .باز هم مناجات قشنگتو خوندم .همونطور که قبلا هم برات نوشتم زيبا و قشنگه اما يک نکته توش هست که نياز به توضيح بيشتر داره.در تقسيمات عشق نظرات مختلف هست 1-تقسيم عشق به حقيقي و مجازي .عشق حقيقي به خدا و عشق مجازي به غير خداست .2-برخي عقيده دارند که عشق فقط يک نوعه .تقسيم کردنش به حقيقي و مجازي غلطه .عشق همه ، يکي است .کسي که عاشق ميشه چه به خدا و چه به انسان ديگه،در واقع به حقيقت رسيده .عشق حقيقته .نظر دوم اينجا جاي بحث نداره . اما نظر اول:شما از اين تقسيم بندي استفاده کرده بودي ، اما ناقص و نا رسا.اين عين جملات خودته:"طعم عشق خودت را آنچنان به من بچشان كه عشق هاي مجازي دنياي فاني مرا به خودمشغول نكند و مرا از ساحل امن آستان پرمهرت دور نكند".گفته شد که اين نظر عشق رو به مجازي و حقيقي تقسيم ميکنه. اما هر کدام به تنهايي و جداي از ديگري نيست .مکمل يکديگرندانسان نمي تونه از عشق مجازي فراري و روي گردان باشه تا بتونه به خدا برسه .عشق حقيقي و عشق مجازي در طول هم هستن نه در عرض هم .اگريکي را ناديده بگيريم ديگري را هم نا ديده گرفتيم.عشق مجازي ما را به عشق حقيقي و عشق حقيقي ما را به عشق مجازي ميرسونه .بهقول مولانا:"عشق گر زين سو وگر زان سو بود " ،عاقبت انسان را به خدا ميرسونه.به همين خاطر هم هست کهمولوي عشق را در شمس تبريزي پيدا ميکنه وعاشق و شيفته ي شمس ميشه . تا از طريق عشق به شمس (مجازي ) به عشق حقيقي(خدا) برسه .عشق مجازي را راه رسيدن به عشق حقيقي مي دونه .به گفته ي حکما:"المجاز قنطر ه(قندره)الحقيقه ". مجاز وسيله ي رسيدن به حقيقته .کسي که عشق مجازي توي سينه اش وارد نشده ومعني عشق را نچشيده باشه ،نمي تونه عاشق خدا باشه .گويند کسي خر گم کرده بود . براي جستجو وارد کلاس شد و و سراغ خر خود از طلاب گرفت .مولوي پرسيد در ميان شما کسي هست عاشق نشده باشد و کسي دست بلند کرد . مولويگفت :اينک افسار بياور و اين خر ببر.کسي که عشق مجازي در سينه اش جا باز نکنه نمي تونه به عشق حقيقي برسه .ايکاش جمله ات را اينگونه تغيير مي دادي:"خدا يا در سينه ام عشق قرار بده ،عشقي که مورد رضاي تو باشه."مي دوني نکته ي جالب اينجاست که اندازه ي فونت را در اين قسمت عوضکردي . پس معلومه که خودت هم تا آخرين لحظه مردد بودي .دلت پر اميد و تنت شاد باشه . / علي/ 17-5-84