سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رمضان زیبایی ها رفتند و فطری آمده که سراپا راز و رمز است. فطر محبان دوست، اگر چه با فراق شهرالله همراه شد؛ اما براستی آیا پایانی بر آغاز رمضان می توان تصور شد؟ فطرت فطر از فکرت محبت یزدان بی نیاز آکنده است و چه مرحبا  بر بهره برداران از گذشته و توشه اندیشان بر آینده.

و فطر آمد ... «اللهم لک صمت و علی رزقک افطرت ...» و چه جذاب است افطاری که با ترک معصیت باز شود. چه سبز پیکر است آنکه از گناه روزه گرفت و با رمضان افطار کرد. و چه خوش منظر است آن هنگام که ضیافت الهی با حضور تارکین و صامئین نضج یابد و به بار بنشیند.

آری، فطر پایان نیست، بلکه آغازی است بر یک دوره امتحان. ای انسان! می توانی .... تجربه ات را به کار بند و از کسالت و روزمرگی رهایی یاب. زنگارهای آغشته با تزویر و ریا شاید که بار دیگر جام بلورین «یوم الست» داده ات را مکدر نسازد. از او تو خود مواظبت کن اگر درسی شب سپری گشته نجوا کردی که: «اللهم انی افتتح الثنا بحمدک ...» فتح الفتوح افتتاح سالت را در بندگی رب بیازین تا جوانه های آبیاری شده از تشنگی روزه وجوع آن روحت را جسیم گرداند.

و فطر آمد ... او آمد تا قدرت عبودیت را در تلالؤ عبادت نمایان سازد. او آمد تا از راهی که سراسر آن آکنده از قطاع الطریق است، بیم دهد و مشعل توکل را با چلچراغ توسل در آمیزد.

و فطر آمد ... اما نه با گذشتن از علی (علیه السلام) که با قسم بر ادامه را هو و بر زمین ننهادن ارزش هایش. چه اگر می توان صائم بود و مشقت توبه را پذیرفت اما از درگاه صاحب خانه مدد نجست؟

و فطر آمد ... با راهی بس طولانی و صعب، همانند روز حشر در محضر خالق حکیم .. عیدی که آبق گشته، اینک با پای خود، خود را تسلیم کرده است که: «برزوالله الواحد القهار»

و فطر آمد ... او عید محبین رب استو نجات از دوزخ اعمال، و چه حسرتی عمیق است برای زیانکاران. آنکه کوشش نکرد در غم از دست دادن فرصت و آنکه اندکی توشه بر گرفت در اندوه سستی و کاهلی؛ اما ... فطر آمد ... عیدش بر همگان مبارک! ... فطر افطاری است برای آغاز بهتر شدن ... علیک توکلت و ...

Health, Happiness, Prosperity !

 درد دل با یوسف زهرا

 

سی شب به تو التماس کردم

این لحظه جواب طالبم من

خواهی بنواز و خواه رد کن

احسان و عتاب طالبم من

از کوی تو بوی عطر آمد

برخیز که عید فطر آمد

امشب که منم فتاده عشق

ساغر بزند ز باده عشق

خطی تو بیا بخوان برایم

از نامه سرگشاده عشق

آن نامه که دادی از برایم

با مطلع بی فتاده عشق

گفتی که سحر بیا به کویم

ای خسته ز سیر جاده عشق

مائیم ولی تو مخور غم

ای بنده خانزاده عشق

از کوی تو بوی عطر آمد

بر خیز که عید فطر آمد

تا یار ز در نیاید امشب

ای کاش سحر نیاید امشب

بیرون نروم زمیهمانی

تا یار ز در نیاید امشب

امضا نشود کتاب ما تا

از یار خبر نیاید امشب

این سی شب و روز ما نه ارزد

تا او به نظر نیاید امشب

در دام فراغ جان سپارم

آن ماه اگر نیاید امشب

از کوی تو بوی عطر آید

بر خیز که عید فطر آید

خواهم ملکت شوم نگارا

گرد فدکت شوم نگارا

کی گل کنی ای شقایق عشق؟

تا شاپرکت شوم نگارا

بر دوش نسیم صبحگاهی

چون قاصدکت شوم نگارا

هنگام نماز عید بندِ

تحت الهنکت شوم نگارا

بر گرد حریم تو به پرواز

مثل ملکت شوم نگارا

از کوی تو بوی عطر آمد

بر خیز که عید فطر آمد

امسال به قیمتم بیفزای

بر عشق و ارادتم بیفزای

جبرئیل گسیل خدمتم کن

بر شوق ولایتم بیافزای

پر سوخته از شرار عشقم

سوزی به حرارتم بیفزای

انفاس مرا محمدی کن

بر بار رسالتم بیفزای

از نور علی منورم کن

بر نور هدایتم بیفزای

از کوی تو بوی عطر آمد

بر خیز که عید فطر آمد

هو کش که ترانه ای بسازم

از ناله زبانه ای بسازم

در دوره پر فراق عصیان

با اشک شبانه ای بسازم

ای دوست کنار خانه خود

اذنم بده خانه ای بسازم

بر بام حریم عشقت ای یار

بگذار که لانه ای بسازم

یک بوسه دهی اگر بر این دل

باران ز زمانه ای بسازم

از کوی تو بوی عطر آمد

بر خیز که عید فطر آمد
user posted image
اللهم عجل لولیک الفرج
user posted image
باتشکر فراوان از گروه علی والی الله که از مطالب و عکسهای ارسالی آنها برای این پست نهابت بهره را بردم

[ چهارشنبه 84/8/11 ] [ 12:44 صبح ] [ نرگس الهی ] [ نظر ]
دوستان










بازدیدهای وب
امروز: 18
دیروز: 33
تاکنون: 468493
تعداد یادداشت ها: 131
موسیقی وب