• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : ميلاديه
  • نظرات : 33 خصوصي ، 175 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     
    + يه منتظر 
    جان نثار و مورد اعتماد پيامبر (ص)
    اسلام در يثرب (مدينه) شروع به گسترش كرد،شمار مسلمانان در آن جا به حدى زياد شد كه جرات يافتند تا پيامبر را براى آوردن نزد خود و هم قسم شدن بر حمايت از او مانند دفاع از زن و فرزند خود،دعوت كنند،و پيامبر دعوت آنان را بپذيرد.
    قبايل مشرك از آن امر آگاه شدند،و زندگى پيامبر (ص) در معرض خطر قرار گرفت زيرا آنان معتقد بودند كه كشتن محمد تنها وسيله‏اى است كه مى‏تواند مانع گسترش اسلام بشود. خوانندگان تاريخ اسلام مى‏دانند كه چگونه سران بت‏پرست در مكه انجمن كردند و در نهان طورى اتفاق كردند كه يقين داشتند بزودى با آن به هدف خود خواهند رسيد:از هر قبيله‏اى جوانى چابك،و همگى در شبى معين با هم به پيامبر (ص) حمله كنند،تا همگى در قتل او شركت كرده باشند.بدان وسيله مسؤوليت قتل پيامبر،بين همگى قبايل مكه كه دشمن او بودند تقسيم مى‏شد.در نتيجه قبيله هاشم نخواهد توانست‏به خونخواهى او برخيزد،و به خونبها راضى خواهد شد.به وسيله وحى بر پيامبر از آن راز پرده برداشته شد و او مامور به خروج از مكه و هجرت به مدينه شد.اما خروج آن حضرت در حالى كه آنان حركات او را زير نظر داشتند به معنى رويارويى با خطر بوده است
    + يه منتظر 
    برادر و وزير
    از آغاز نبوت سه سال گذشته است; پيامبر دعوت خود را علنى نكرده و رسالت‏به صورت ماجرايى پنهان باقى مانده است،زيرا اعلان دعوت به معنى جبهه گيرى در قبال تمام مردم مكه نسبت‏به چيزى بود كه پذيرا نبودند و پافشارى در مردود شمردن آن داشتند و تا پاى جان با آن مبارزه مى‏كردند.
    محمد خاتم انبيا است و رسالتش پايان رسالتهاى آسمانى است.اين بدان معنى است كه بايد پيروز گردد و تا ابد بماند.از آنجا كه خداوند مطابق معمول همه كارها را با وسايل طبيعى‏شان انجام مى‏دهد،پيامبرش را مامور نكرد تا براى دعوت به اسلام يكباره با همه مردم روبرو شود،زيرا كه اين كار ممكن بود به شكست رسالت منجر گردد،تا به پيروزى آن;بلكه خداوند اراده فرموده است تا دعوت بتدريج انجام گيرد.در نتيجه،پس از گذشت‏سه سال از آغاز نبوت به پيامبرش فرمان داد تا دعوت خويش را از نزديكترين وابستگان خويش آغاز كند:
    + يه منتظر 

    «نزديكترين خويشانت را بيم ده،و براى كسانى كه از مؤمنان پيرو تو شدند،فروتن باش،و اگر از تو نافرمانى كردند،پس بگو من از عملى كه انجام مى‏دهيد بيزارم‏» (1) .
    پس،نزديكترين خويشاوندانش-به هر حال-اگر چه دعوت او را اجابت نكنند،كم آزارتر از ديگران خواهند بود.چه بسا كه در ميان آنان فردى نيرومند با اخلاصى‏فراوان،آماده براى فداكارى پيدا شود،وزير او گردد و به همراه او با سختيها روبرو شود و سپرى باشد كه او را از خطرهاى بسيار نگهدارد و در سازمان دادن يك امت و دولت‏ياور او شود.
    هنگامى كه اين آيه نازل شد،رسول خدا فرزندان عبد المطلب را-كه آن روز چهل يا سى نفر بودند-به وليمه‏اى كه در آن كمى نمك و مقدارى شير بود،دعوت كرد،پس از آن اندك، خوردند و آشاميدند تا سير و سيراب شدند.هنگامى كه فرصت‏سخن گفتن فرا رسيد،پيامبر خدا (ص) شروع به سخن كرد و فرمود:«اى فرزندان عبد المطلب!به خدا سوگند كه من جوانى از عرب سراغ ندارم كه براى خاندانش بهتر از آنچه من براى شما آورده‏ام،آورده باشد. براستى كه من خير دنيا و آخرت براى شما آورده‏ام.
    پروردگارم مرا مامور ساخته است تا شما را به سوى او دعوت كنم،پس كدام يك از شما مرا بر اين امر معاونت مى‏كند تا برادر،وصى و جانشين من در ميان شما باشد؟پس همه آن قوم خوددارى كردند به جز على بن ابى طالب (آن روز سيزده ساله بود) كه گفت:اى پيامبر خدا! من ياور تو خواهم بود.
    دوباره پيامبر دعوتش را بر آنها تكرار كرد،آنان خوددارى كردند ولى على سخن نخستين خود را تكرار كرد.
    سپس پيامبر،بازوى على را گرفت.در حالى كه روى سخنش با حاضران بود فرمود:«اين برادر، وصى و جانشين من در ميان شماست،پس گوش به فرمان او،و مطيع او باشيد».پس آن عده برخاستند و در حالى كه مى‏خنديدند،به ابو طالب گفتند:تو را امر كرد كه دستور پسرت را بشنوى و مطيع او باشى (2) .
    امام احمد بن حنبل در مسند خود از على روايت كرده است كه موقع نزول اين آيه،پيامبر (ص) از فرزندان عبد المطلب سؤال كرد:كيست كه از طرف من،دين و تعهدهايم را به عهده گيرد تا با من در بهشت‏باشد و جانشينم در بين خاندانم گردد؟پس كسى از آنان به او پاسخ نداد جز على كه به او گفت:من! (3)
    + يه منتظر 
    2- قالَ الاْمامُ علىّ بن أبي طالِب أميرُ الْمُؤْمِنينَ (عَلَيْهِ السلام) :
    قالَ(عليه السلام): اَلْعِلْمُ وِراثَةٌ كَريمَةٌ، وَ الاْدَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَ الْفِكْرَةُ مِرآةٌ صافِيَةٌ، وَ الاْعْتِذارُ مُنْذِرٌ ناصِحٌ، وَ كَفى بِكَ أَدَباً تَرْكُكَ ما كَرِهْتَهُ مِنْ غَيْرِكَ. (أمالى طوسى : ج 1، ص 114 ح 29، بحارالأنوار: ج 1، ص 169، ح 20)
    حضرت امام علي (عليه السلام) مي فرمايند: علم; ارثيه اى با ارزش، و ادب; زيورى نيكو، و انديشه; آئينه اى صاف، و پوزش خواستن; هشدار دهنده اى دلسوز خواهد بود. و براى با أدب بودنت همين بس كه آنچه براى خود دوست ندارى، در حقّ ديگران روا نداشته باشى.
    + يه منتظر 

    سلام به شما خواهر گرامي . عيد ولادت اميرالمومنين و روز پدر رو به شما و پدر عزيزتون تبريك ميگم . انشالله درسايه لطف مولا علي عليه السلام هميشه موفق و مويد باشيد

    سلام...

    حال شما؟ خوبين؟

    ممنون كه سرزدين...خيلي خوشحال شدم :)

    چرا در مورد زلزله اينجوري فكر ميكنين؟!

    مگه زلزله با لطف و مهربوني منافات داره...!!؟؟؟

    تحول بده...؟تغييرات بده...؟بازسازي بده...؟! بده كه آدم يه كمي مجبور بشه خودشو بسازه!!؟

    تا حالا شده توي نيمه هاي شب تنهاي تنها با تنهاييه خودتون تنها باشين...تا حالا شده با اوني كه خيلي دوسش دارين و ميدونين كه بيشتر از خودتون دوستون داره هم صحبت بشين...تا حالا شده توي اوج تنهايي بغض گلوتونو بگيره...تا حالا شده براي يه لحظه احساس كنين كه داره خبرايي ميشه ...داره اتفاقاتي ميفته...داره ولوله ميشه... داره زلزله مياد...

    تا حالا شده كه يدفعه بغضتون بتركه و سيل اشكاتون جاري بشه...

    فكر ميكنين بعد از اينا چه اتفاقي ميفته....؟!

    ديگه آرامش از اين بهتر...ديگه احساس لطافت و مهربوني تنهاي بي همتا از اين بيشتر...

    بازم ميگين زلزله بده...!!

    ميگه: زلزله انسان را نميكشد بلكه اين انسان است كه با تغييرات در محيط، مرگ خود را فراهم مينمايد!!

    اگه خواستين درمورد زمين لرزه هم توضيح ميدم...!!!

    بازم سربزنين

    هميشه بالايي باشي....

    سلام خواهر خوب و بزرگوار و مهربانم

    اين عيد خجسته را به شما و تمامي خانواده و تبريك عرض مي‌نمايم.انشالله خداوند در اين شب عزيز روح پدر بزرگوارتان رو شاد بفرمايد .

    زبانم قاصر است از جبران محبت‌هاي شما

    مطمئن باشيد هميشه به ياد شما و تمامي دوستان هستم

    در اين ايام پرفيض مرا از دعاهاي خويش محروم نفرماييد .

    التماس دعا

    سلام...

    حال شما؟ خوبين؟

    اول از همه اين روز بزرگ رو به شما تبريك ميگم...

    اولين بارمه ميام اينجا...وبلاگ جالبي دارين...چقدر طرفدار!!

    يه دستي هم به سر وبلاگ ما بكشين.... :)

    هميشه خدايي باشي

    دوستى على بن ابى طالب بديها را ميخورد (از بين مى‏برد) همچنانكه آتش هيزم را ميخورد (ميسوزاند)
    السلام اي عالم اسرار رب‌العالمين
    وارث علم پيمبر فارس ميدان دين

    سلامممممممممممممممممممممم سلام وصدتا سلام بريد كنار ايه الناسسسسسسسسسسسسسسسسس كه من اومدممممممممممممممممممم

    ابجي جون جونمممممممممممممممممممممممم

    دلم برات هزارتاااااااااااااااااااااااااااا تنگيده بودددددددد

    الهي من فدات بشمممممممم

    كجا بودم من تاحالا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

    چقدر ديشب خوشحال شدم بعده مدتهااااااا تونستم باهات چت كنم واين بهترين عيدي بود كه اقا بهم داد مرسي اقا جونمممممم

    ميلاد حضرت امير رو بهت تبريك ميگم اميدوارم عيديهاي خوب خوب از اقا بگيري گلم وهميشهههه هميشهههه هميشهههههه شادو سلامت وموفق باشي

    کعبه را صفا دادي، با رُخ اهورايي

    دل ز دلبران بردي، اي خداي زيبايي

    کعبه عاشقِ رويت، دل پريشِ گيسويت

    اين چنين ز دستش شد، رشته شکيبايي

    جلوه اهورا ديد، ناگهان بغل بگشود

    دل ز دست صبرش شد، زان همه فريبايي

    اي عجب که دريا را، چون صدف به جان پرورد

    تا سه شب محاقي شد، تا سه روز رويايي

    بي‌کران نمي‌گنجد، در بسيط تنگ گل

    آسمان نمي‌ماند، در حصار تنهايي

    تا ز طور سينين شد، جلوه‌گر جمال تو

    سينه‌هاي عاشق شد، همچو طور سينايي

    عاشقانه مي‌چرخد، تا ابد به دور تو

    زهره از سر مستي، مشتري ز شيدايي

    قبله گاه رندان شد، طرّه چليپايي

    از جمال زيبايت، همچو حيرتستان شد

    مردم همه مردم، پيش چشم گيرايي

    دل گِلي مجسم شد، تو! پرنده‌اش کردي

    جان به گل تو بخشيدي، با دم مسيحايي

    با دو بيتي سرخي، از غم تو مي‌مويم

    در شب نزول تو، اي تمام تنهايي

    ذوالفقار حکمت را، از غلاف خود برکش

    سر ز جهل ما افکن، اي خداي دانايي

    شام روز آدينه، رجعت ار ز نو سازي

    ذره را کني خورشيد، قطره را تو دريايي

    هوالحبيب

    ميلاد با سعادت اميرالمومنين علي (ع) رادمرد ايمان و عدالت ، گنجينه علم و حكمت ، اسطوره جهاد ، تقوي و فضيلت بر شما مبارك باد.

    بيا آيينه دل منجلي كن

    درون سينه ات را صيقلي كن

    بزن قفلي به درب خانه دل

    كليدش را به نام يا علي كن

    حب علي عباده

    + بي نشان ترين پرنده 

    علي يا شاه مردان ...

    مبارك بادت اين فرخنده روز ميلاد

    دستم را سوي آسمان ميگيرم

    از تو مدد ميخواهم

    دستم بگير ياعلي

    در زور خونه ها بسته ياعلي

    دلاي مردا شكسته يا علي

    .....................

    ( سلام . ميلاد حضرت علي عليه السلام رو تبريك ميگم . عيدت مبارك )

    زندگي تنگناي ماتم بود / گل گلزار او همين غم بود / او گلي را به سينه ي من كاشت / كه بهارش خزان نخواهد داشت ! = فريدون مشيري

     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >