سلام
1- هفته پر خير و بركت دفاع مقدس، سالروز بر دار رفتن شقايقهاي خونين دشت آزادگي و اميد رو بهت تبريك ميگم
2-بابت از دست رفتن قالبـون هم به شدت بهتون تسليت عرض ميكنم.
3-برام دعا كن
ياعلي
سلام عزيزترين
هر جا رفتم بوي شوق ميلاد يگانه آرزوي عالم از شادي تو به مشام مي رسيد جز يك جا كه خيلي منتظر قدمهاي متبركت بود.
حق داري با اين همه عاشق نبيني يه ...
پايدار باشي
تو در آيينه ي روشن گياه و بارش باران نهفته اي
زمين با همه گستره اش تنها يك گام از حضور توست
چشمه ها به سر انگشت اشاره ي تو مي جوشند
تو باران رحمتي
دريچه فيض خدايي
ميلادت را به آمدنت جشن مي گيريم
و در فراقت اشك مي ريزيم
تو را حس مي كنيم
و بر خود مي باليم
اما نمي بينيم و از دل مي ناليم
جان عالمي فداي قدوم منورت...
التماس دعا
ازمن گرفته داغت شبهاي گفتگو را
بي توسكوت پائيز ، بسته ره گلو را
آوا ز جويباران ، بي منتهاي اشگم
بنگر چگونه برده ، ازسيل آبرو
سلام عزيز دل برادر
عيد شما هم مبارك
اخوي ما كه اثري از حجره تو لينكندوني شما نديديم ولي شما ميتونيد همسفر مهتاب رو تو لينكدوني حجره ببينيد
ملتمس دعا
يا علي
سلام .. سلام ..از ديدنشما در وب خويش شاد شدم
در باره ي لينك هم با افتخار آماده امهميشه شاد و باشيد ... در پناه حضرتش
سلام. از حضور سبزتان در بنيآدم سپاسگزارم. هميشه سبز و آسماني باشيد. خوشحالم از اينكه باز هم وبلاگتون رو پابرجا ميبينم. التماس دعا
دوباره در شب جمعه اي ديگر دلم براي تو مي نالد.نمي داني چقدر درد است درون سينه ام اكنون.شب جمعه است دلم تنگ استو شب، در انتظار معشوق دلتنگ است.نمي دانمچه هنگامي تو مي آيي،در آن هنگامه پر نور،خواهم بود آيا من؟؟؟نمي دانم !!خدا را بارها با ذكر مي گويم،سر سجاده با تسبيح مي خوانمكمك كن تا اگر بودم،باشم ،
به همراه مولايم،به همراهش،درون جاده اي پر مهتابگام بر دارم.خدايامدد كنتا اگر بودم ،باشم ،
به دنبال قدم هاي پر نورش گام بر دارم،ببوسم خاك پايش را،...خدايامدد كنتا اگر بودمباشم.
سلام نرگس نازم...فداي مهربوني هات چه ميکني با سرنوشت؟ دلم برات تنگ شده بود اين نامه رو واسه ات نوشت...حال منو اگه بخواي رنگ گلهاي قاليه ...جاي نرگس جونم بد جوري تو جشن تولد مهر مهربانم خاليه...خوشحالم ميکني با اومدنت...
به ياد مي آوري؟
روزي كه ماهي ها مردند،
و قناري براي هميشه خاموش ماند،
روزي كه شب را اسير خود كرد
و ستارگان مهتاب را تشييع كردند.
آن روز را به خاطر بسپار،
برايش مراسمي بگير
شمعي روشن كن
عكس ياسهاي پژمرده را روبان سياه ببند.
و مرا هم صدا كن.....
طلوع تلخي ها را آواز سازيم
و بخوانيم
صدايم كن تا
غم كوچ احساسمان را با هم قسمت كنيم.
اگر صدايم كردي و نيامدم
بدان كه پي عكسي از خودم مي گردم و
تكه روباني.....