• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : بزرگداشت اعيادشعبانيه
  • نظرات : 10 خصوصي ، 346 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    11   12   13   14   15    >>    >
     

    حضرت امام حسين (سلام الله تبارك و تعالي عليه و آله) فرمودند

    «إِنَّ قَوْمًا عَبَدُو اللّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ التُّجّارِ وَ إِنَّ قَوْمًا عَبَدُوا اللّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ الْعَبيدِ، وَ إِنَّ قَومًا عَبَدُوا اللّهَ شُكْرًا فَتِلْكَ عِبادَةُ الاَْحْرارِ وَ هِىَ أَفْضَلُ الْعِبادَةِ»

    گروهى خدا را از روى ميل و رغبت (به بهشت) عبادت مىكنند كه اين عبادت تاجران است، و گروهى خدا را از روى ترس (از دوزخ) مىپرستند و اين عبادت بندگان است و گروهى خدا را از روى شكر(و شايستگىِ پرستش) عبادت مىكنند و اين عبادت آزادگان است كه بهترين عبادت است.


    سيره و سخن پيشوايان - سيد رضا صدر

    حضرت امام حسين (سلام الله تبارك و تعالي عليه و آله) فرمودند

    «مَنْ طَلَبَ رِضَا اللّهِ بِسَخَطِ النّاسِ كَفاهُ اللّهُ أُمُورَ النّاسِ، وَ مَنْ طَلَبَ رِضَا النّاسِ بِسَخَطِاللّهِ وَكَلَهُ اللّهُ إِلَى النّاسِ.»

    هر كس رضاى خدا را به غضب مردم بجويد، خدا او را از كارهاى مردم كفايت مىكند. و هر كس خشنودى مردم را به غضب خدا بجويد، خدا او را به مردم واگذارد.


    سيره و سخن پيشوايان - سيد رضا صدر

    زندگى نامه حسين بن على (شهيد كربلا)

    امام سوم شيعيان،شهيد كربلا و خون خدا،كه نهضت عاشورا بر محور فداكارى و جانفشانى آن حضرت شكل گرفت و تاريخ بشرى را سرشار از حماسه و ايثار كرد و درس آزادگى و عزت به انسان داد و با خون خويش كه در كربلا ريخت،درخت اسلام آبيارى شد و امت مسلمان بيدار گشت.

    در معرفى آن امام،بايد كتابى قطور نوشت،ليكن در اينجا فشرده‏اى از زندگى آن حضرت را مى‏خوانيد:امام حسين«ع»در سوم شعبان سال چهارم هجرى در مدينه به دنيا آمد.رسول خدا«ع»نام اين فرزند زهرا«ع»را«حسين»نهاد.وى مورد علاقه شديد پيامبر خدا«ع»بود و آن حضرت در باره او فرمود:«حسين منى و انا من حسين...»و در آغوش پيامبر بزرگ شد.هنگام رحلت رسول خدا،شش ساله بود.در دوران پدرش على بن ابى طالب«ع»نيز از موقعيت والايى برخوردار بود،علم،بخشش،بزرگوارى،فصاحت، شجاعت،تواضع،دستگيرى از بينوايان،عفو و حلم و...از صفات برجسته اين حجت الهى بود.در دوران خلافت پدرش،در كنار آن حضرت بود و در سه جنگ«جمل»، «صفين»و«نهروان»شركت داشت.

    پس از شهادت پدرش كه امامت به حسن بن على«ع»رسيد،همچون سربازى مطيع رهبر و مولاى خويش و همراه برادر بود.پس از انعقاد پيمان صلح،با برادرش و بقيه اهل بيت«ع»به مدينه آمدند .با شهادت امام مجتبى«ع»در سال 49 يا 50 هجرى،بار امامت به دوش سيد الشهدا قرار گرفت .در آن دوران دهساله كه معاويه بر حكومت مسلط بود، امام حسين«ع»همواره يكى از معترضين سرسخت نسبت به سياستهاى معاويه و دستگيريها و قتلهاى او بود و نامه‏هاى متعددى در انتقاد از رويه معاويه در كشتن حجر بن عدى و يارانش و عمرو بن حمق خزاعى كه از وفاداران به على«ع»بودند و اعمال ناپسند ديگر او نوشت.در عين حال،حسين بن على«ع»يكى از محورهاى وحدت شيعه و از چهره‏هاى برجسته و شاخصى بود كه مورد توجه قرار داشت و همواره سلطه اموى از نفوذ شخصيت او بيم داشت.با مرگ معاويه در سال 60 هجرى،يزيد به والى مدينه نوشت كه از امام حسين«ع»به نفع او بيعت بگيرد.اما سيد الشهدا كه فساد يزيد و بى‏لياقتى او را مى‏دانست،از بيعت امتناع كرد و براى نجات اسلام از بليه سلطه يزيد كه به زوال و محو دين مى‏انجاميد،راه مبارزه را پيش گرفت.از مدينه به مكه هجرت كرد و در پى نامه نگاريهاى كوفيان و شيعيان عراق با آن حضرت و دعوت براى آمدن به كوفه،آن امام ابتدا مسلم بن عقيل را فرستاد و نامه‏هايى براى شيعيان كوفه و بصره نوشت و با دريافت پاسخ كوفيان در بيعتشان با مسلم بن عقيل،در روز هشتم ذيحجه سال 60 هجرى از مكه به سوى عراق،حركت كرد.

    پيمان شكنى كوفيان و شهادت مسلم بن عقيل،اوضاع عراق را نامطلوب ساخت و سيد الشهدا كه همراه خانواده،فرزندان و ياران به سوى كوفه مى‏رفت،پيش از رسيدن به كوفه در سرزمين«كربلا»در محاصره سپاه كوفه قرار گرفت.تسليم نيروهاى يزيدى نشد و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمين،مظلومانه و تشنه كام،همراه اصحابش به شهادت رسيد،از آن پس،كربلا كانون الهام و عاشورا سرچشمه قيام و آزادگى شد و كشته شدن وى،سبب زنده شدن اسلام و بيدار شدن وجدانهاى خفته گرديد.فضايل اين امام شهيد،بيش از آن است كه در اين مختصر بگنجد،چرا كه او آويزه عرش الهى و پرورده دامن رسول خداست.پيامبر خدا«ص»در باره‏اش فرمود:قسم به آنكه مرا بحق به پيامبرى فرستاد،حسين بن على در آسمان بزرگتر از زمين است و بر سمت راست عرش الهى نوشته است«مصباح هدى و سفينة نجاة».(1)

    ميلاد با سعادت امام حسين عليه السلام مبارك باد

    arrow152kd.gifsalam2qp.gifarrow15a3tg.gif
    i255fcubeallah8fl.gif

    + ناهيد 

    I should be so lucky
    in my imagination
    There is no complication
    dream about you all the time
    in my mind a celebration
    the sweetest of sensation
    Thinking you could be mine
    in my imagination
    There is no hesitaion
    we walk together hand in hand
    I m dreaming
    you fall in love with me
    like Im in love with you
    But dreaming s all i do
    if only they d come true


    بايد خيلي خوش شانس باشم
    در تصوراتم
    هثچ گونه پيچيدگي وجود ندارد
    هميشه روياي تو را مي بينم
    در تصوراتم ، يک جشن
    شيرين ترين احساس
    و فکر اين که تو مي تواني مال من باشي
    در تصوراتم
    هيچ گونه تغييري وجود ندارد
    ما دست در دست هم قدم مي زنيم
    من در رويا مي بينم
    همان گونه که من تو را دوست دارم
    اما رويا تنها چيزي است که من دارم
    اگر به حقيقت پيوندد

    + ناهيد 


    Lucky ,Lucky , lucky
    I should be so lucky in love
    its crazy situation
    you always keepn me waiting
    Because it s only make believe
    and I would come running
    to give you all my loving
    if one day you would notice me
    my heart is close to breaking
    And i can go on faking
    the fantasy that you ll be mind
    i m dreaming

    بايد خيلي خوش شانس باشم
    خوش شانس ، خوش شانس، خوش شانس
    بايد در عشق خيلي خوش شانس باشيم
    مو قعيت ديوانه کننده اي است
    تو هميشه مرا در انتظار مي گذاري
    زيرا اين تنها يک باور سازي است
    و من با عجله مي آيم که تمام علاقه ام را به تو بدهم
    اگر يک روز به من توجه کني
    قلب من در شرف شکستن است
    و من همچنان به اين فريب ادامه مي دهم
    تصور اينکه تو روزي متعلق به من باشي...
    من در رويا ميبينم...
    .... (kylie)

    + ناهيد 
    کفش هايت کو ؟
    مي خواهم آنها را بردارم
    که تو هم مانند سهراب
    هوس رفتن
    به سرت نزند ! (نسيم دلفان)
    + ناهيد 

    تو مي گي ، بارون رو دوست داري
    اما وقتي بارون مي باره
    چترتو باز مي کني.....
    تو مي گي ،باد رو دوست داري
    اما وقتي باد مي وزه
    پنجره رو مي بندي....
    تو مي گي ، خورشيد رو دوست داري
    اما وقتي آفتا ب مي تابه
    پرده اتاق رو مي کشي....
    پس چطور باور کنم که مي گي ....
    دوست دارم.... (شهاب عيسي پور)

    + ناهيد 
    کي فکر مي کرد يه روز نگا ت
    اين جوري داغونم کنه
    آواره و در به در ِ کوه و بيابونم کنه (دکتر شاهکار بينش پزوه)
    + ناهيد 

    به روي دل نوشتم من
    که اين منزل فروشي نيست
    سرايي که بيارامي
    لباسي که بپوشي نيست (دکتر شاهکار بينش پزوه)

    + ناهيد 

    واي بر من ، گر نمي ديدم تورا
    گر نمي ديدم در اين دنيا تو را
    گر در آن محفل نبودي همچو شمع
    يا نمي ديدم ترا در بين جمع
    گر نمي کردي بسوي من نگاه
    با نگاهي گر نمي رفتم ز راه
    عاشقي گر در سرشت من نبود
    يا که عشقت سرنوشت من نبود
    گر تو را بخت ِ بد ِ کوتاه ِ من
    سوي ديگر مي کشيد از راه من
    اين زمان ، جانم ز مهرت پر نبود
    سينه ام منزلگه ِ اين در نبود
    گر چه ديدم در رهت دام ِ بلا
    واي بر من گر نمي ديدم ترا (محمد سجادي )

    + ناهيد 
    ...عشق ، و تنها عشق
    تو را به گرمي ، يک سيب مي کند مانوس
    و عشق ، تنها عشق،مرا به وسعت اندوه ِ زندگي ها برد
    مرا رساند به امکان ، يک پرنده شدن (سهراب سپهري

    ((من و تنهايي ))

    ديشب که باد مي آمد
    در آستانه تنهايي ام
    بيشتر از هميشه احساس تنهايي کردم
    بيشتر از هميشه بياد ــ
    بهاران هميشه ــ سبز ــ روزهاي ــ گذشته ...
    شيون باد
    در مي آميخت با گريه هاي چشمم
    ديشب در آستانه باد
    به اندازه تمام عمرم اشک ريختم
    اشکم را وزن کردم
    اشکم از وزن بي نهايت گذشته بود
    تنهايي _ دلم را وزن کردم
    از وزن بي نهايت گذشته بود ..
    حالا... تنها و غريب و سر گردان
    هنوز اشک ميريزم
    مگر نفرين شده و از همه جا رانده
    جز اشک چه دارد ارمغان
    ارمغان شما نخواهم کرد.... هرگز
    ارزاني من باد
    که خريداري ندارد اين اشکهاي
    درد انگيز و حزن آلود
    ديشب در آستانه باد
    اشک و تنهايي خود را وزن کردم
    اشک و تنهايي من
    از وزن بي نهايت گذشته بود ....

    سپتامبر
    2006 .../// م.شيدا...///


     <    <<    11   12   13   14   15    >>    >