• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : آفتاب در حجاب
  • نظرات : 168 خصوصي ، 172 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    بارالها! چگونه باور كنم نبودنش را وقتي كه محبت دستي نوازشگر در تار و پود وجودم ريشه مي دواند چگونه باور كنم سكوت درياي چشمهايم را وقتي كه قايق مهربانيش بي ناخدا در اوج آسمانها به پيش مي رود.

    آدينه كه مي شود قاصدكهاي دلم را روانه آستان دوست مي كنم تا پيام آور حضور صدفي باشد كه يازده مروايد سبز را با خود به همراه دارد. وقتي كسي نيست كه درد آشنايم باشد فرشته اي پيدا مي شود تا در خلوت شبهاي تار تسلي بخش خاطرم باشد. هنوز ستاره اي بي نورم كه در انتظار شعاعي از خورشيد لحظه شماري مي كنم. كويري در انتظار آبم و حتي درياي اشكهايم كويرتف زده وجودم را سيراب نمي كند. از ستارگان آسمان سراغ مي گيرم و چون پرنده اي عاشق گمگشته ام را درميان فرشتگان آسمان مي جويم.

    با من بگو چگونه از رويش ياس ها بگويم ، وقتي كه نرگسي هاي چشمم در انتظار آمدنت سوسو مي زنند. هر شب با ياد تو به خواب مي روم و صبح در انتظار ... مي دانم كه مي آيي و غبار غم و اندوه هزاران ساله را از قلبهاي خسته مان مي زدايي و اشكهاي زلالمان را از گونه هايمان برمي چيني. مي آيي و ضريح گمشده ياسي كبود را نشانمان ميدهي و مسيح مريم را با خويش همراه مي سازي . مي آيي و صندوقچه موسي را برايمان مي گشايي و آنگاه در كنار كعبه عشاق سر بر آستان بندگي خدايي مي سايي كه آمدنت را به منتظران و مستضعفان جهان وعده داده بود. مي آيي و در فراسوي نگاه منتظرمان، قلبهاي كوچك و اميدوارمان را به هم پيوند ميدهي و آن روز، روز شادي چشمهاي منتظري است كه عاشقانه مي گريند و به سويت بال و پر مي گشايند.

    سلام . در آستانه فرا رسيدن سال نو که مقارن با اربعين حسيني است . براتون سالي پر خير و برکت نوام با سلامت و موفقيت را آرزومندم. ضمنا آپديت کردم و منتظر حضور سبزتون هستم .
    سلام .در آستانه فرا رسيدن سال نو که مقارن با اربعين حسيني است . براتون سالي پر خير و برکت نوام با سلامت و موفقيت را آرزومندم. ضمنا آپديت کردم و منتظر حضور سبزتون هستم .

    سلام دوست عزيزم

    چرا به وبلاگ به رنگ عشق 2 من سر نميزني

    مطالب جالبي كه مطمئنم خوشت مياد اونجا نوشتم

    از كتاب مغز متفكر جهان شيعه

    خوشحال ميشم كه سر بزني و نظر بدي

    هيچ كس به سراغ اين يكي وبلاگم نمياد

    در صورتيكه با ارزش تر از بقيه هست

    از زماني كه اپديت كردم فقط 2 نفر امدن و نظر دادن

    لطفا اين وبلاگ رو به دوستانت هم معرفي كن

    ممنون ميشم

    قربونت

    بانو

    سلام دوست عزيز
    ممنون كه بهم سر زدي
    خوشحال شدم
    متن زيبايي نوشتي
    برايت از درگاه يگانه هستي ارزوي بهترينها رو دارم
    سال نو بر تو و خانواده گرامي مبارك
    سالي كه در ان نو شويم و كهنه ها را دور بريزيم
    غمها و كينه ها را از دل بشوئيم
    و با محبت و مهر خدايي دلهامان را نوراني كنيم
    مهر بورزيم و عشق خود را از همنوعان دريغ نكنيم
    مويد باشي
    بانو
    زندگي عشق است و ديگر هيچ
    سلام دوست عزيز
    ممنون كه بهم سر زدي
    خوشحال شدم
    متن زيبايي نوشتي
    برايت از درگاه يگانه هستي ارزوي بهترينها رو دارم
    سال نو بر تو و خانواده گرامي مبارك
    سالي كه در ان نو شويم و كهنه ها را دور بريزيم
    غمها و كينه ها را از دل بشوئيم
    و با محبت و مهر خدايي دلهامان را نوراني كنيم
    مهر بورزيم و عشق خود را از همنوعان دريغ نكنيم
    مويد باشي
    بانو
    زندگي عشق است و ديگر هيچ

    صبر در حيرت ز نام زينب است...

    سلام خواهر نرگس خوبم..

    باز هم مثل هميشه با خوندن نوشته زيبات صفايي به دل خاك گرفته ام دادم. نميدونم چي بگم فقط ميگم دستت درد نكنه..

    شايد نتونم تا آخر سال دوباره بهتون سر بزنم. اينه كه از همين حالا ضمن گراميداشت ياد و خاطره اربعين حسيني فرا رسيدن سال نو را به شما خواهر مهربون و خونواده خوبتون تبريك ميگم و از همگي التماس دعا دارم.

    فعلا فقط سلام عيدت مبارك. نظري ندارم.

    سلام خواهر خوب و گرامي

    بهار مي آيد، اما با چاوش اربعين حسيني. جانها به فداي اهل بيت رسول الله كه بهار هم با حزن حضرتشان بهار نيست

    پيروز و پاينده باشي

    يا حق

    شب شام غريبان داد از آن شب
    هزاران داد و صد فرياد از آن شب
    بيابان پر ز اطفال حزين بود
    تو گويي محشري اندر زمين بود
    در آن شب ماه هم گويي خجل بود
    پس ابري نهان خونش به دل بود
    پس هر بوته خاري كودكي بود
    نه كودك بلكه ماه كوچكي بود
    ببين آتش كشد هر سو زبانه
    يكي نالد ز ضرب تازيانه
    يكي از سيلي آن نابكاران
    بگريد همچو ابر نوبهاران
    خدايا ديگري گوشش كجا بود
    گمانم گوشوارش از طلا بود
    خدايا محشرت هم اينچنين نيست
    سه ساله طفل در محشر غمين نيست
    جوانمردي كجا باشد شب تار
    بسوزد خيمه اي بر شخص بيمار
    خورد سيلي به روي كودكي زار
    ببوسد پاي طفلان تيغه ي خار
    ...
    تقبل يا الهي اين سروده
    ماهيدشتي

    هجرت زيبا

    روز عاشورا همه دنيا گريست

    كربلا از هجرتي زيبا گريست

    آمد آن روزي كه چشم بوالبشر

    از غم هابيليان ما گريست

    لاله ها از خون اصغرها شكفت

    زمزم از عطشاني لبها گريست

    در فراقش زينب كبري نشست

    هم پيمبر از غمي عظما گريست

    آسمان هم ناله كرد از اين وداع

    خون دل باريد و درياها گريست

    قلب خورشيد از تاثر چاك شد

    ماه هم آري در آن شبها گريست

    با لب تشنه به حق لبيك گفت

    آن عزيزي كه بر او زهرا گريست

    شاه دين يا رب به خونش غرقه شد

    قتلگه درياي خون شد يا گريست

    همنـوا با ناله افـلاكيـان

    جبرئيل در ظهر عاشورا گريست

    ذوالجناح از غم سرش را بر زمين

    ميزد و شيون كنان آنجا گريست

     <      1   2   3   4   5    >>    >