قصد جان می کند این عید و بهارم بی تو بازهم یکسال با همه تخلی وشیرینی هایش با همه خستگی هایش تمام شد . بازهم طبیعیت جامعه عوض کرد و نوروز فرصتی برای خودنمائی پیدا کرد . اما امسال نیز چون پارسال دلم بهاری نیست. حرفهایم تکراری است . همان حرفهای سال قبل ؛ اما تلخ تر؛ غمگین تر . به وسعت آسمان بیکران خسته ام . زخم های روحم بیشتر شده وترک های قلبم افزون تر . این بلور ترک بسته را تا شکستن تلنگری بیشتری نمانده . چه کنم که این جان خسته بی رویش گل نرگس بهار ی نمی شه.؟ حرفها بسیار داشتم که بگم؛ اما با این دل طوفان زده چی می تونم بگم؟ اگر امروز وبلاگم رو به روز کردم نه از سر دلخوشی که برای دلخوشی کسی ست که میدانم نمی تواند شاهد غم های بی شمار من باشد ؛ میدانم که همیشه و همه جا نگران من است ؛ میدانم که از اینهمه سیاهی و سکون دلگیر می شود . چقدر دلتنگ پدرم هستم . خانه رنگ و بوی عید نمی گیرد بی حضورش ؛ دلم می خواهد بروم به قله کوه . دلم می خواهد اینهمه سکوت را آنجا فریاد بزنم تا کوه هم فریادهایم را تکرار کند ؛دلم می خواهد آنجا بی نگرانی از رنجیدن عزیزی های های گریه کنم وبشنوم صدای های های گریه های همدردانه کوه با دلم را. آه ای مولای مهربان ! میدانی که تنها شوق دیدار توست که هنوز این تن خسته را می کشم و این جسم فرسوده را بکار می گیرم کاش بدانی که جقدر به تو نیاز دارم که آرام بگیرم . هزاران هزار بار بی صدا فریاد زده ام که آقایم به وسعت تمام سالهای نبودنت ؛ تمام روزهای غیبتت ؛ تمام ساعت های چشم براهیت ؛ تمام دقایق انتظارت و تمام ثانیه های تنهائیت دلم گرفته . ترا با چشم های اشکبار صدای می کنم ؛ بادی شکسته و پر درد ؛ باور کن آقاجان ؛ باور کن دلم بی تو بهار نمی شود . باور کن از همه ناامیدم و فقط به عشق تو زنده ام . پس بیا .. بیا تا تمام شود تمام تنهایی و دردهایم . تمام این روزهای تلخ و تکراری. من خسته ام اقا خسته ؛ بهار نمی خواهم ؛ گل نمی خواهم ؛ شادمانی نمی خواهم . من فقط حضور سبزتورا می خواهم که خود بهاری سرسبزی و زیباترین گل ؛ شادمان ترین نغمه هستی . من فقط حضور ترامی خواهم وتا نیائی من همچنان افسرده و خزان زده ام و این زمستان طولانی قلبم به بهاری پیوند نمی خورد. آقا جان قول نمی دهم که بیش از این بتوانم به انتظارت زنده بمانم اما می توانم قول بدهم که اگر بازهم نیائی و بر این دل ترحم نکنی و مرا از این غم نرهانی با درد انتظارت بمیرم.
[ جمعه 87/12/30 ] [ 10:15 صبح ] [ نرگس الهی ]
[ نظر ]
|
| |
قالب توسط وبلاگ اسکین - ویرایش توسط اسپایکا |