شهادت مظلومانه و جانگداز حضرت امّ الائمة النجباء ‘
صدیقه کبرى ‘ راضیه مرضیه ‘ انسیه حورا ‘ فاطمه
زهراسلام اللَّه علیها بر فاطمیون تسلیت باد
زهرا زهراست ، چرا که نجابتی ست غریب . نامش سروش عالم وحی است و سرود و ثنای فرشتگان سحر. تندیس جاودانی حسنین است و شاهکار خداوند ، ایه ای است و ائینه ای که شاهراهای نور از آغوشش می گذرد.
زهرا تکلمی ست روشن به بازگوئی صحیفه حیدر،زهرا ست که سکوتش گوش صد فریاد را می دراند و در سیاه ترین لحظه های خاموشی که جای شقایق را گل خرزه می گیرد. ، زایش تردید را با تبر یقین عقیم می کند . زهرا نسیمی ست تسکین دهنده التهاب دل گداخته ی علی (ع). نسیمی که از اوست امواج دریا .
زهراست که خداوند نامش را به مسند قداست نشاند و کوثرش نامید و زمین سجاده گسترده نیاش او ، در شبی که عبور را از کوچه های مدینه دزدیده بودند و سکون در همه چیز فریاد می کشید .چون هاله ای ازنور ،چنان مخفی اش کرد که دشمن ابتر از شرم در خم کوچک آب شد.
بانوی رجا! بی جهت نیست که نامت با ناگهان گریه رقم می خورد ، و یادت باران اشک را در چشمان مضطرب می رویاند. تو مد عظیم درد حیدر را جزر بودی و نامت تکیه گاه تنهائی علی (ع) بود. تو نخستین میعاد اشک و نماز را با عبور غریبانه ات در جاده حادثه ، بال در بال ملائک به تصویر کشیدی ، که بیاموزی سوختن باختن نیست ، توانستن است. تو عشق محض را به رخ فرشتگان کشیدی ، و بعد ازتو ، فرزندانت وارثان عشق پاک تو و شهادت تواند ، که قیام کاخ یزید ، بازتاب آموخته های زینب (س) توست ، از بیت الاحزان و از مسجد مدینه تا دشت کربلا و شام.
ازتو می آموزیم ای زهرای زندگی ! ای اسوه عفاف ! از تو می اموزیم حیا و حجاب را در جامعه ، متانت و ادب را در گفتار ،سادگی و دور از تجملات را در زندگی ، تن پوش قناعت را در معاش ، حسین پروری و زینب آموزی را در تربیت !
ای زهرای نجابت !
ازتو درس می گیریم ، تعالی روح و جان را در سایه عبادت ، شکوه زندگی را در صفا و صداقت ، و استقامت و نستوهی را در دفاع از امامت .
ازتو می آموزیم سرنهادن بر سجاده عبودیت را ، دست نیاز گشودن به آستان خدای بی نیاز را ، زمزمه راز و نیاز را ، شیرینی کام جان با تلاوت قرآن را ، یتیم نوازی و احسان و دستگیری از بینوا را ، تلاش روزانه و نجوای شبانه را ، معرفت آموزی و پارسائی را ، چگونه بودن را ، و چگونه ریستن را .. .
ای بتول بیداری و بزرگواری !سخنانت در زیبائی و عمق به وحی می ماند ، رفتارت آئینه خلق و خوی رسول الله ، قلب مهربانت پناهگاه حسنین و زینبین و تکیه گاه شیر خدا بود . وجودت یادر آور محمد(ص) بود ،سجودت فرشتگان وقدسیان را به تسبیح و تقدیس وامی داشت ، رضایتت رضای خدا و رسول بود و خشم عضبت ، خشم پرودرگار . دانای رازها بودی و عالمه غیر معلمه !
ای چشمه سار حکمت ، دریای بیکران خصال نکوی تو از دانش و وفا و حیا موج میزند ! در چهره ات حیای محمد (ص) نهفته است ، در گفته ات ، کلام پدر جلوه گر است ، ای مادر پدر !
ای فاطمه ! عشق را هم زتو باید آموخت ، ومناجات و عبودیت را ، و صمیمیت را ، و خدا راهم باید از کلام تو شناخت ،خانه ازنام تو عرفان دارد ، و شب از یاد تو عطرآگین است .
و من امروز برشاخسار دعا ، دامن عرش را گرفته ام ، به استحابت نیایش ، که یارب ! به آبروی زخم و کبودی ،اجابتم کن ، که من در پیچ و خم این کوچه های پر از عطر یاس ، هستی خود را گم کرده ام ، بی هیچ نشانی از گمشده خویش .
بار ب به حرمت اشگ یاس پهلو شکسته ات ! تمام ثانیه هایم را به رنگ ایمان کن ، و در هر لحظه ام حضور مبارکش را جاری کن.
انتهای کلام انتهای من است ، تو انتها نداری فاطمه جان .