میلاد خجسته هشتمین آیه کوثری
هشتمین نور سرمدی
ثامن الحج، حضرت علی ابن موسی الرضا
علیه السلام مبارک باد
می دوم آن سوی نامعلوم کز بویت پراست
تا خراسانی که از نور فراسویت پر است
می دوم آن سو که عطری از تو سوسو می زند
تا زمینی کز گلستانهای خوشبویت پر است
با زیارتنامه ای در دست می بینم چنان
چشمهام از قطره های گرم آمویت پراست
دامنم از هر چه غیر از توست " ای مولا " تهی است
جان من از بارگاه گرم هوهویت پر است
پر بده در آستانت مرغ پر شور مرا
بالهام از شوق پرواز پرستویت پر است
من گرفتارم رهایم کن امام مهربان
سینه از جوش و جلای پاک آهویت پر است
می شوم پروانه ای وقتی که من دورم ز طوس
شمع هم از جلوه زار قدس سوسویت پر است
(صالح محمدی امین)
سلام دوستان خوبم. میخواهم اینبار براتون از صبر و رضایت که هردو از صفات والا و برجسته مومن است بنویسم . در جستجوهایم به دنبال مطب، به این داستان زیبا رسیدم. گفتم قبل از شروع مباحث این داستان عبرت آموز که پر از نکته های ظریف اخلاقی ست رو براتون بنویسم .
دونفر درپی یافتن حقیقت بودند. یکی برای یافتن حقیقت شتاب را برگزید ودیگری شکیبائی را .
اولی گفت : آدمیزاد در شتاب آفریده شده ، پس باید در جست و جوی حقیقت دوید ،آنگاه شروع به دویدن کرد و فریاد برآورد : من شکارچیم، حقیقت شکار من است .
او راست میگفت ، زیرا حقیقت غزال تیز پائی بود که از چشمها می گریخت . اما او هرگاه که از شکار حقیقت باز میگشت دستهایش به خون آغشته بود ، شتاب او تیر بود ، تیری که همیشه پش از آنکه او چشم در چشم غزال حقیقت بدوزد ، او را کشته بود .
خانه باور ش مزین به سر غزالان مرده بود . اما حقیقت ، غزالی است که نفس می کشید ،این چیزی بود که اون نمیدانست .
دیگری نیر در پی صید حقیقت بود . اما تیرو کمان شتاب را به کناری گذاشت و گفت : خداوند آدمیان را به شکیبائی فراخوانده است ، پس من دانه ای میکارم تا صبوری بیاموزم.
ودانه ای کاشت ، سالها آبش داد و نورش داد و عشق به پایش ریخت . زمان گذشت ، هر دانه ، دانه ای آفرید . زمان گذشت ، و هزار دانه ، هزاران دانه آفرید . زمان گذشت ، و شکیبائی سبزه زار شد ، و غزالان حقیقت خود به سبزه زار او آمدند. بی بند ، بیشتر و بیشتر ....
و آن روز ، آن مرد ، مردی که عمری به شتاب و شکار زیسته بود ، معنی دانه کاشتن و صبوری را فهمید . پس با دستهای خونی اش دانه ای در خاک کاشت .
میدانیم که اصل اطاعت خدا صبر است و رضایت به خوشایند و ناخوشانید. هر بنده ای در مکروه و محبوب ، در خوشایند و ناخوشاند از خدا راضی باشد ، همه آنها برای او خیر خواهد بود .
رضایت از قضاء الهی یعنی : اعتراض نکردن و خشمگین نشدن از آنچه پیش مِی آید.
خدای تعالی در مقام مدح کسانی که به قضای الهی راضی و خشنودند می فرماید:
رَّضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ...
خداوند از آنان راضی است و ایشان از خدا راضیند.
امام جعفر صادق علیه السلام می فرمایند : انٌ اعلم الناس بالله ارضاهم به قضاء الله
داناترین مردم به خدا راضی ترین آنها به قضای اوست
و نیز فرمود ، خداوند عزوجل میفرماید : بنده مومنم را به هرسوی بگردانم خیرش را د همان قرار میدهم ، پس به قضای من راضی باشد و بر بلای من صبر کند و نعمت هایم را شکر گذارد ، تا اورا در زمره صدیقین ثبت کنم
در روایت است که نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از گروهی از اصحاب خود پرسید شما کیستید؟ گفتند ما گروه مومنانیم . فرمود : علامت ایمان شما چسیت؟
گفتند به هنگام بلا صبر می کنیم ، و به هنگام گشایش و نعمت شکر می گزاریم و به قضای او راضی هستیم . حضرت فرمود : به پروردگار قسم که شما مومنانید.
ادامه دارد....