** بنام تو ای قرار هستی ** صدای پای عید می اید و دل مومن بر سر دوراهی امدن عید رمضان و رفتن ماه رمضان بلاتکلیف است . از امدن ان یکی دل شاد باشد یا از رفتن این یکی محزون ؟ عید فطر پاک ترین و عیدترین عیدهاست ، چرا که پاداش یک ماه عبادت و شست و شوی جان در نهر پاک رمضان است .عید فطر ، عید پایان یافتن رمضان نیست ، عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است ، چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد میشود. رمضان کوره ایی ست که هستی انسان را می سوزاند و آدمی تو با جانی تازه از آن سر بر میآورد . فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست ، بر امدن روز هو ، روزی نو وانسانی نوست ، بناست که رمضان با سحرها و افطارهایش ، با شبهای قدر و مناجات هایش از ما آدمی دیگر بساز د. اگر در عید فطر در نیابیم که ازنو متولد شده ایم ، اگر تازگی را در روح خود احساس نکنیم ، عید فطر عید ما نیست ، از این روست که در دعای قنوت نماز عید فطر میخوانیم :" اسئلک بحق هذاالیوم الذی جعلته للمسلمین عیدأ و لمحمد صلی الله علیه و اله ذخرأ و مزیدأ" ؛ ازتو خواهم به حق این روز که آن را برای مسلمانان عید قرار دادی و برای محمد و آل او ذخیره و فزونی ساختی . از نظر گاه مولانا در طول ماه رمضان من حقیقی انسان که در سایه من های دروغین وی قرار گرفته بود ، مجال می یابد که از سایه برون امده و خویشتن انسان شود ؛ و با عید فطر این من بر آمده از مذبح من های دروغین (من هایی که آلوده ام به نام و نان و شهوت اند . من هایی که نه سر بر آسمان که دل در گرو زمین دارند ) باز میگردد. فرصت عروج می یابد .در نظر گاه مولانا عید فطر عید عاشقی است که اسماعیل خویشتن را ابراهیم وار به مذبح برده است و در پاداش فطر و شادی آن را دریافت داشته است :
هرچند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد شگفت که در این ماه سنگ درون به گوهر ، زهر جان به شکر ، و قفل دل به کلید تبدیل می شود ، و مولانا در عید فطر برتمام این گشایش ها دست افشان و سپاس گویان است . در غزلی از مولانا رمضان را به " مریم " و عید فطر را به "عیسی " تشبیه می کند :
عید آمد و عید آمد و آن بخت سعید آمد (( برگرفته ازسایت تبیان))
[ جمعه 85/7/21 ] [ 11:0 صبح ] [ نرگس الهی ]
[ نظر ]
|
| |
قالب توسط وبلاگ اسکین - ویرایش توسط اسپایکا |