(( هو رئوف الرحیم ))
امشب که کند فخر به شبهای دگر آورد فلک اختر زیبای دگر این زینب کبری ست به دامان علی یا ختم رسل گرفته زهرای دگر
کربلا دریادها می مرد اگر زینب نبود شیعه می پژمرد اگر زینب نبود السلام علی قلب صبور زینب ( س ) میلاد با برکت دخت گرامی زهرا (س) و علی (ع ) پرستار کربلا ، عقیلة العرب ، اسوه صبر و استقامت ، حضرت زینب کبری سلام الله علیها، و روز گرامیداشت مقام
زینب، تو، از کجاوه ی بلند ماه، والاتری و از ترجمه ی عمیق عشق، برتر. با کدامین لغزش قلم می توان تفسیرت کرد. ای بلندای نورانی. و ما غرق در دردهایی که همیشه می سوزاندمان، تو را در لحظه هایمان می کاویم. ای همیشه نام تو بر جهان تابان، صدای زنگ کاروان توست، که می لرزاندمان. دست به استغاثه برداشته ایم و می شنویم، صدای گام های خودمانی تری را که از روحمان، به خودمان، آشناتر است. و پرستار همان ترجمه عشق، هجای نور و تندیس الفت و انس. که روحی پر ستاره دارد و دلی سر ریز از باران ستاره. همیشه با غربت و غریبی ناآشناست، چون همیشه زینب (س) را دارد. و تو، همیشه بر پلکانی از نور، در فراسوی افق، پرستار را نظاره می کنی. تا ابد. تا آنجا که همیشه نور است و روشنی.
ای فروغ تابنده کوثر! ای پرستار شهادت! تو بانوی فصاحتی و اعجاز. نطق آتشین تو قلب سنگی کوفیان را ذوب کرد، اشک از چشمان آنها به راه انداخت و به سینه های کویری شان گسیل داشت. تو فرزند کوثری! تو جرعه ناب کوثری! نامت همیشه درس آموز عزت و یادت هماره الهام بخش شرف و مردانگی باد. سلام دوستان گرامی اینبار می خواهم برای شما از خشم و پیامدهای ناخوشایند آن بنویسم . همه ما کمابیش با اینحالت آشنا هستیم و شاید بارهای بار تلخی به جا مانده از آن را چشیده ایم و دچار حسرت و تاسف عوارض ناشی از خشم خود شده ایم . آنچه که مسلم است زندگی برکه ای آرام نیست ، بلکه همانند دریاست ، گاه آرام و زیبا و فرح بخش ، و گاه طوفنده ومتلاطم و . مهم این است که ما بتوانیم در همه حال کشتی نفس خود را از میان طوفانها و موجهای سرکش دریای زندگی به سلامت عبور دهیم و به ساحل آرامش برسانیم . هیچ فکر کرده اید شما چقدر در این زمینه مهارت دارید ؟ فکر کرده اید تا چه حد میتوانید خودتان را در حالت خشم کنترل کنید ؟ خوب فکر کنید ، ببیند آیا وقتی چیزی مخالف میل شماست و موجب عصبانیت شما می شود آیا این شمائید که مهار نفس اماره را به دست می گیرید یا اینکه خشم است که مهار شما رو به دست می گیرد و از خود بی خود تان می کند ؟
خشم ممکن است در ابتدا فقط یک عکس العمل و یا یک حالت دفاعی باشد ، اما اگر مهار نشود تبدیل به نفرت می شود . با چشم خشم حقایق را نمی توان دید .دیدگان خشم برای دیدن خوبیها کور است ، خشم مهار نشده در دل ریشه می دواند و در دل و جان آدمی گیاه مسموم نفرت را می رویاند . و هرچه از عواقب آن غافل تر شویم و هرچه به آن بها دهیم و فرصت جولاندهی به آن بدهیم ، این گیاه مسموم بالنده تر می شود و فضای دل و جان را بیشتر و بیشتر مسموم می کند . در فضایی که نفرت نفس می کشد خصایص و فضایل انسانی که برای رشد و شکوفائی نیاز به هوایی پاک دارند نابود می شوند . ریشه های ایمان و اخلاق در همنشینی با ریشه های نفرت می خشکد ، چشم عقل کور و گوش جان کر می شود ، مهرو و عطوفت ودوستی در دل می میرد ، در این فضای مسموم روح حقیقت بین و حقیقت جو ، یا همان من الهی رو به انحطاط میرود . اینجاست که دیگر این ما نیستیم که حرف می زنیم ، این ما نیستیم که تصمیم میگیریم . این ما نیستم که عمل می کنیم . بلکه این نفرت است که به شکل شیطانی فریبکار بر همه وجود ما تسلط پیدا می کند و حاکم مطلق بر همه رفتار و گفتار و کردار ما میشود . خشم و نفرت حربه های شیطان برای تسلط بر قلوب مومنین است و چون تسلط یافت به قلع و قمع همه خوبیها و ارزشهای وجود آدمی می پردازد . حسادت ، افترا ، تهمت ، غیبت ، خیانت ، خشونت ، خودخواهی ، خودبینی ، نامردمی ، نفاق ، بدبینی ، کج اندیشی ، عیب جوئی ، کج خلقی ، لجاجت ، فریبکاری ، مردم آزاری ، تقلب ، هتک حرمت ، پرده دری ، ریا ................ همه و همه دست آورد های خشم و نفرت است که به مرور و بی انکه متوجه باشیم جایگزین صفات عالی انسانی همچون : انسانیت ، مروت ،صداقت ، تدین ، اخلاق ، انفاق ، ایثار ، اخلاص ، گذشت ، فداکاری ، خیرخواهی ، دیگر خواهی ، ستر عیب ، چشم پوشی ، راز داری ، حفظ حرمت ، آبرو داری ، خوش بینی ، خوش خلقی ، همدلی ، همفکری ، همستگی، ملایمت ، ملاطفت ، محبت ، مهر ورزی ، عشق ، دوستی ، صفای باطن ، همدلی ...................خواهد شد . کسی که خودش را تسلیم خشم و نفرت می کند به مرور تبدیل می شود به موجودی خمود ه و ناشاد و دلمرده و افسرده ، طبیعتا چنین کسی از زندگی هیچ لذتی نمی برد ، و بیشتر از اینکه با خشم و نفرتش به دیگران لطمه بزند به خود صدمه میزند ، چون محبت دیگران را جذب نمی کند ، خوبی ها رو نمی بیند ، قلبش چون آئینه ای غبار گرفته و تیره ست که نور ایمان در آن منعکس نمی شود ، طعم خنده و شادی را نمی چشد ، از مهربانی بی بهره است و در یک کلام چنین کسی مطرود خدا و خلق خداست امیدوارم این نوشتار تلنگری باشه برای همه ما ، که بیشتر فکر کنیم و با مهار خشم خویش مانع آزار خود و دیگران شویم واز فرصت بسیار کوتاهی که برای زندگی ، برای با هم بودن ، برای دوستی و محبت داریم به خوبی استفاده کنیم و با کظم غیض و چشم پوشی از خطای یکدیگر به صفات حمیده در وجودمان و تعالی روح خود بیافزائیم تا هم ار آرامش روحی و روانی برخوردار باشیم ، هم محبوب دیگران باشیم و در درجه بالاتر محبوب خدای سبخان که خود فرمود: الذین ینفقون فی السراء و الضراء والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس ، والله یحب المحسنین . انشالله برای درک بیشتر این مطلب انشالله در پست آینده برایتان سخنان نغز بزرگان دینی ، حکیمان و فرزانگان و فرهیختگان جهان را در باب خشم خواهم نوشت حرف آخر : تورو خدا نیائید تذکر بدید مطلبت طولانی بود ، کمتر بنویس ، چون خودم میدونم طولانی شد ، اما باور کنید بعضی از مطالب رو هیچ جور نمیشه خلاصه کرد و نیز نمیشه دو قسمتش کرد . اینه که خواهشاً اینبار چشم پوشی کنید و حتما تمام و کمال بخونید . برای صرفه جوئی در هزینه هم میتونید سیوش کنید و در حال آف لاین بخونید . ضمنا خواهش می کنم هرچه به نظرتون میرسه و به تکمیل این مقاله کمک میکنه حتما برام بنویسید تا به سرمایه های فکری و اخلاقی من هم افزوده بشه . در پناه حضرت دوست [ سه شنبه 85/3/2 ] [ 12:33 صبح ] [ نرگس الهی ]
[ نظر ]
|
| |
قالب توسط وبلاگ اسکین - ویرایش توسط اسپایکا |