• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : واذا سالك عبادي اني فاني قريب
  • نظرات : 33 خصوصي ، 39 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     

    سلام

    دعا خيلي چيز عجيب ومهم وموثري است

    كاش خدا معرفت بده به اسرارش پي ببريم

    موفق باشيد

    سلام .

    به نظر من دعا ارسال انرژي مثبت از طرف يك انسان به انسان ديگر و به خداست

    ياعلي.

    سلام عزيزم

    وبلاك شما خيلي خيلي جالب است شعرش هم كه حرف نداره

    من شما رالينك كردم شما هم اگه دوست داريد من رالينك كنيد

    باي

    سلام

    وبلاگ من با پاسخ به سؤالي جديد آپديت شد.

    با سلام و عرض احترام خدمت شما دوست بزرگوار

    در ادامه سلسله جلسات نقد وبلاگها ، اين هفته با نقد وبلاگ زير در خدمت شما دوست بزرگوار هستيم.

    وبلاگ پارتيزان با حضور مدير محترم وبلاگ جناب آقاي سهيل کريمي http://partisan.blogfa.com

    وعده ديدار ما :

    يکشنبه ?/?/?6 ساعت ?? الي ?? - خيابان سيد جمال الدين اسد آبادي ( يوسف آباد ) - خيابان 21 - پارک شفق - فرهنگسراي دانشجو - سراي کتاب

    با تشکر . روابط عمومي

    + پريسا 
    زيارت از راه دور
    مرقــد مطهر حضرت امام رضا(عليه السلام) قبله گاه دل هاى مشتاق و عاشقان دلداده آن حضرت در سراسر جهان است. شيدادلان كوى دوست با تحمّل مشقت هاى فراوان به زيارت بارگاه نورانى آن امام مى شتابنـد و گــاهى در خلوت لحظات ، چنان شوق زيارت بى تابشان مى كند كه آرزو مى كنند ايكاش مى توانستند همواره در محضر مولاى خود، حرم مطهر رضوى باشند و عرض ارادت و ادب كنند، لكن اين امر هميشه و براى همگان مقدور نمى گردد. آستان قدس رضوى با فراهم سازى امكان نيل به زيارت از راه دور،زمينه اين ارتباط از طريق سايت اينترنت را فراهم آورده است تا از هر كجا و هر زمان كه اراده نماييد خود رادر محضر امام رئوفتان بيابيد.
    نحوه تشرّف به زيارت از طريق اينترنت
    جهت اتصال به پايگاه زيارت از راه دور مى بايست از رابط نرم افزارى مناسبى جهت مشاهد ه دنياى واقعيت مجازى (VRML)استفاده نمود. براى اين منظور پيشنهاد مى گردد از نرم افزار CosmoPlayer استفاده نماييد.
    + پريسا 

    + پريسا 

    + پريسا 
    حكمت رضوى
    صديقُ الجاهِلِ فى التَّعَب
    به نادان مكن دوستى، چون تو را
    گدازد ز كزدار خود روز و شب
    بگفتا على بن موسى الرضا
    رفاقت به نادان غم است و تعب
    اَفضَلُ العَقلِ معرفَةُ الاِنسانِ بِربّه
    ز خاطر مبر شكر يزدان پاك
    كه شكر نعَم نعمت افزون كند
    بهين دانش اى دوست، آن دانشى است
    كه ات رهبرى سوى بىچون كند
    مَن رَضىَ باليَسيرِ مِنَ الحَلال خفّت مَؤونتهُ
    رضا باش بر داده كردگار
    كه خشنودى از حق بوَد بندگى
    اگر شاد گردى به اندك حلال
    سبك بگذرى از پل زندگى
    + پريسا 
    حكمت رضوى
    مِن علاماتِ الفقيهِ الحُكم و العِلم و الصَّمت
    بصير باش به احكام دين حق كه خداى
    از آن فقيه كه دانا به حكم اوست رضاست
    نشانه هاى فقاهت به نزد پير خرد
    قضاوت بحق و دانش و سكوت بجاست
    الصَّفح الجميلُ العفوُ مِن غيرِ عِتاب
    عفو چون كرده اى خطاب مكن
    كار بيجا و ناصواب مكن
    وه چه نيكوست، عفو بىمنّت
    عفو كردى اگر، عتاب مكن
    لايَأبَى الكرامَةَ الاّ الحِمارَ
    بشنو كلام نغز فرزند پيمبر
    گفتار او روشنگر شبهاى تار است
    جز مردم احمق نتابد رخ ز احسان
    هر كس كند احسان مردم ردّ، حمار است
    السّخىّ يأكُل مِن طَعامِ الناس لِيأكُلوا مِن طَعامِه
    سخى ميخورد نان ز خوان كسان
    كه مردم به رغبت ز خوانش خورند
    بخيل از سر بخل نان كسى
    نيارد خورد تا كه نانش خورند
    السّخىُّ قريبٌ مِن اللهِ، قريبٌ مِن الجنّة، قريبٌ مِن الناسِ
    سخاوتمند هرگز نيست تنها
    كه تنهايى نصيب ديگران است
    سخى باشد قريب رحمت حق
    به نزديك بهشت و مردمان است
    + پريسا 

    صفات ظاهري، اخلاق و رفتار آن حضرت

    در فصول المهمه آمده است که آن حضرت قامتي معتدل و ميانه داشت .
    طبرسي در اعلام الوري گويد: درباره گوشه اي از خصايص و مناقب و اخلاق بزرگوارانه آن حضرت، ابراهيم بن عباس ( يعني صولي ) گويد: رضا ( ع ) را نديدم که از چيزي سؤال شود و آن را نداند و هيچ کس را نسبت بدانچه در عهد و روزگارش مي گذشت داناتر از او نيافتم . مأمون بارها او را با پرسش درباره هر چيزي مي آزمود و امام به او پاسخ مي داد و پاسخ وي کامل بود و به آياتي از قرآن مجيد تمثل مي جست .
    آن حضرت هر سه روز يک بار قرآن را ختم مي کرد و خود مي فرمود : اگر بخواهم مي توانم در کمتر از اين مدت هم قرآن را ختم کنم امامن هرگز به آيه اي برنخورده ام جز آن که در آن انديشيده ام که چيست و در چه زمينه اي نازل شده است . همچنين از ابراهيم بن عباس صولي نقل شده است که گفت : هيچ کس را فاضل تر از ابوالحسن رضا نه ديده و نه شنيده ام . از او چيزهايي ديده ام که از هيچ کس
    نديدم . هرگز نديدم با سخن گفتن به کسي جفا کند .نديدم کلام کسي را قطع کند تا خود آن شخص از گفتن فارغ شود . هيچ گاه حاجتي را که مي توانست برآورده سازد ، رد نمي کرد . هرگز پاهايش را پيش روي کسي که نشسته بود دراز نمي کرد . نديدم به يکي از دوستان يا خادمانش دشنام دهد . هرگز نديدم آب دهان به بيرون افکند و يا در خنده اش قهقهه بزند بلکه خنده او تبسم بود. چنان بود که اگر تنها بود و
    غذا برايش مي آوردند غلامان و خدمتگزاران و حتي دربان و نگهبان را بر سر سفره خويش مي نشانيد و باآنها غذا مي خورد . شبها کم مي خوابيد و بسيار روزه مي گرفت . سه روز ، روزه در هر ماه را از دست نمي داد و مي فرمود : اين سه روز برابر با روزه يک عمر است . بسيار صدقه پنهاني مي داد بيشتر در شبهاي تاريک به اين کار دست مي زد . اگر کسي ادعا کرد که فردي مانند رضا ( ع ) را در فضل ديده است ، او را تصديق مکنيد . طبرسي از محمد بن ابو عباد نقل کرده است که گفت : " امام رضا ( ع ) در تابستان بر حصير و در زمستان بر پلاس بود . جامه خشن مي پوشيد و چون در ميان مردم مي آمد آن را زينت مي داد . صدوق در عيون اخبار الرضا ( ع ) گويد : آن حضرت کم خوراک بود و غذاي سبک ميخورد . در کتاب خلاصة تذهيب الکمال به نقل از سنن ابن ماجه گفته شده است : امام رضا ( ع ) سيد بني هاشم بود و مأمون او را بزرگ مي داشت و تجليلش مي کرد و او را وليعهد خود در خلافت قرار داد . حاکم در تاريخ نيشابور گويد : وي با آن که بيست و اندي از سالش مي گذشت در مسجد رسول الله ( ص ) فتوا صادر مي کرد . و در تهذيب التهذيب آمده است : رضا با وجود شرافت نسب از عالمان و فاضلان بود . صدوق در عيون اخبار الرضا ( ع ) به سند خود از رجاء بن ابوضحاک که مأمون وي را براي آوردن امام رضا ( ع ) مأموريت داده بود ، نقل کرده است : به خدا سوگند مردي پرهيزکار تر و ياد کننده تر مر خداي را و خدا ترس تر از رضا ( ع )نديدم . وي در ادامه گفتار خود مي افزايد : وي به هر شهري که قدم مي گذاشت مردم آن شهر به سويش مي آمدند و در خصوص مسايل ديني خود از وي پرسش مي کردند و او نيز پاسخشان مي داد و براي آنان احاديث بسياري از پدر و پدرانش ، از علي ( ع ) و رسول خدا ( ص ) نقل ميکرد . چون با امام رضا ( ع ) به نزد مأمون بازگشتم وي درباره حالت آن حضرت در سفر از من پرسش کرد . من نيز آنچه ديده بودم از روز و شب و کوچ و اقامتش براي وي باز گفتم . مأمون گفت ، آري ابن ابو ضحاک وي از بهترين مردم زمين و داناترين و پارسا ترين ايشان است . سمعاني در انساب مي نويسد : ابو حاتم بن حبان بستي روايت کرده است از پدرش ، عجايب ، روايت کرده است از او ابوصلت و ديگران که امام رضا دچار توهم مي شد و خطا مي کرد . به اعتقاد من رضا از نسبي شريف برخوردار بود ؟ از جمله عالمان و فاضلان محسوب مي شد و خلل در روايت او از سوي راويان است ، هيچ راوي ثقه اي از او روايت نکرده جز آنکه متروک گشته است . يکي از روايات مشهور از آن حضرت صحيفه است که راوي آن بدين خاطر مورد طعن قرار گرفته است . يکي از کساني که نسخه اي از انساب را در اختيار داشته ، چنان که در نسخه چاپي اين کتاب مشهود است ، برهامش آن چنين نوشته است : به اين گستاخي بزرگي که از سوي اين مغرور عنوان شده بنگر ! چگونه فرزند رسول خدا ( ص ) و وارث علم و دانش آن حضرت و يکي از علماي عترت نبوي و امام ايشان که بر افزوني علم و شرف وي اجماع کرده اند در علم رسمي براي دستيابي به دنيا تلف کرده و بالاخره بر مسند قضاوت بلخ و غير آن تکيه زده چگونه آشکار گرديده است که امام علي بن موسي الرضا توهم و خطا کرده است ؟ حال آنکه فاصله زماني ميان اين دو در حدود يک صد و پنجاه سال مي باشد . اگر دشمني با خاندان پيامبر ، که خداوند به حب و مهر ورزي نسبت به ايشان امر کرده است و پيامبر بر تمسک به آنان فرمان داده نيست ، پس چه دليل ديگري براي اثبات گفته خود دارد ؟ خدا آنان را بکشد به کجا رانده مي شوند . ؟ از قراين بر مي آيد که يکي از خوانندگان اين کتاب که نتوانسته چنين سخني را تحمل کند ، به قصد نابود کردن آن محکم بر روي آن کوبيده است ، اما آن هنوز آشکار و روشن باقي است .
    + پريسا 

    + پريسا 
    + پريسا 
    حكمت رضوى
    عَونُك لِلضَّعيفِ اَفضَلُ مِنَ الصَدَقَة
    سخنى دارم از امام همام
    كه مفيد است بهر هر طبقه
    دستگيرى ز ناتوان و ضعيف
    به يقين، بهتر است از صدقه
    + پريسا 

    درمدح علي ابن موسي الرضا (عليه السلام)

    سَلامٌ عَلي آلِ طــــــه وَ ياســـــين سَلامٌ عَلي آلِ خَيــــــــــــــــرِ النَبيين(1)
    سَلامٌ عَلــــــي روضـــَـــةٍ حَلَّ فيها
    اِمامٌ يُباهي بهِ المُلـــــــــــکُ و الدين(2)
    امام به حق شاه مطلق که آمــــد حريـــــــــــم درش قبله گاه سلاطين
    شه کاخ عرفان، گل شـاخ احسان دُرِ دُرج امکــــــــان مه برج تمکين
    علي بن موسي الرضا کز خدايش رضا شد لقب، چون رضا بودش آيين
    زفضل و شرف بيني او را جهاني
    اگر نبودت تيــــــره چشم جهان بين
    پي عطر روبند حوران جنـــــــت
    غبار ديارش به گيسوي مشکــــــين
    اگر خواهي آري به کف دامــن او
    برو دامن از هر چه جز اوست در چين
    چو "جامي" چشد لذت تيغ مهرش چه غم گر مخالف کشــد خنجر کين
       1   2   3      >