• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : شب ، علي ، شهادت، قدر
  • نظرات : 45 خصوصي ، 229 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    11   12   13   14   15    >>    >
     
    + انتظار فرج 
    حديثي از امام علي (عليه السلام)

    5- عزّت، نه ذلّت
    قالَ أَميرُالمُؤْمِنينَ عَلِىُّ بْنُ أَبيطالب(عليه السلام):
    اَلْمَنِيَّةُ وَ لاَ الدَّنِيَّةُ وَ التَّجَلُّدُ وَ لاَ التَّبَلُّدُ وَ الدَّهْرُ يَوْمانِ: فَيَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ فَإِذا كانَ لَكَ فَلا تَبْطَرْ،وَ إِذا كانَ عَلَيْكَ فَلا تَحْزَنْ فَبِكِلَيْهِما سَتُخْتَبَرُ.
    مردن نه خوار شدن! و بى باكى نه خود باختن! روزگار دو روز است، روزى به نفع تو، و روزى به ضرر تو! چون به سودت شد شادى مكن، و چون به زيانت گرديد غم مخور، كه به هر دوى آن آزمايش شوى.
    + انتظار فرج 
    مگر چه کرده بوديم که لياقت بيش از 5 سال را نداشتيم؟

    شايد به همان بهانه از بهشت رانده گشت، ما دوباره بر زمين حکومت جباران فرود آورديم.
    آنچنان زود گذشت و آنقدر سريع سپري شد که ما ذره اي از آن عظمت را در نيافتيم. او - خزانه دار علم خداوند – بارها گفته بود که «سلوني قبل ان تفقدوني» اما ما منتظران در همه عمر، ما شيفتگان با همه روح آنچنان غرق در نگاه او بوديم، آنچنان واله و شيداي او گشته بوديم که سؤال چه مي دانستيم چيست. او پاسخ کامل تر از همه سؤال هاي ما بود. وجودي برتر از همه نيازهاي ما.
    پس از او دوباره آفتاب از پشت کنگره کاخها بر آمد. نه، کدام آفتاب؟ دوباره شد دوباره تازيانه ها بالا رفت و بر پوست و گوشت ما فرونشست.
    سياهچالها که او از خاک انباشته بود دوباره از انسان پر شد. گرد يتيمي بر چهره ما نشست. زخم عميق مظلوميتمان دوباره سرباز کرد و خون تازه بر آسمان پاشيد. با جگر زهر آلود و خون دل حسن در طشت ريختيم و از گلوي حسين فواره زديم و با قطره قطره خون حسين چکيديم.
    ناله شديم و از حنجر دردآلود سجاد برآمديم و در کوره دردهاي باقر گداختيم. همان شيعيان صادق امام صادق بوديم که آواره کوه و دشتها گشتيم. سنگيني غل و زنجير را که از پوست و گوشت گذشته و تا استخوان صابر رسيده بود با سجده هاي شبانه شيرين کرديم.
    در قلب اندوهگين تک تک معصومان و مظلومان تپيديم و تنفسي دوباره را لحظه شمرديم و اکنون پس از قرنها شکنجه، دلهره، عذاب، آوارگي و شهادت دوباره پشت راست کرده ايم و نويد زندگي را زمزه مي کنيم.
    شکافي به وسعت از علي تا کنون را در نورديديم و دردي به عمق مظلوميت امامانمان را تاب آورده ايم و زخم عميق تازيانه هاي ظلم را تحمل کرده ايم تا به تصويري از علي، آخرين امام از نسل علي و منتقم خون برسيم.
    + انتظار فرج 
    امام علي (عليه السلام) از ديدگاه انديشمندان غيرمسلمان
    5- " کارلايل" فيلسوف انگليسي ، هر گاه به نام علي (ع) مي رسيد بزرگي علي چنان او را به وجد مي آورد و نيروي عظمت آن حضرت چنان تحريکش مي کرد که از بحث علمي بيرون مي شد و بي اختيار شروع به مديحه سرايي او مي کرد ، او درباره علي چنين مي گويد: " ما نمي توانيم علي را دوست نداشته باشيم و به وي عشق نورزيم زيرا هر چه خوبي هست که ما آن را دوست داريم همه در علي جمع است. او جوانمرد شريف و بزرگواري بود که دلش سرشار از مهر و عطوفت و دليري بود، از بشر شجاعتر، اما شجاعتش آميخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود.
    پيش از رحلت خود درباره قاتلش از او نظر خواستند ، فرمود: اگر زنده ماندم خود مي دانم چه کنم و اگر درگذشتم اختيار با شماست ، اگر مي خواهيد او را قصاص کنيد يک ضربت بيشتر به او نزنيد و اگر عفو کنيد به تقوي نزديکتر است."
    "لامنس" يک کشيش بلژيکي است که در زبان عربي و تاريخ عرب مهارت داشت. او درباره علي (ع) مي گويد:" براي عظمت علي اين بس که تمام اخبار و تواريخ علمي اسلامي از او سرچشمه مي گيرد. او حافظه و قوه شگفت انگيزي داشت. علماي اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن مفتخرند که گفتار خود را به علي مستند دارند چه گفتار او حجيت قطعي داشت ، او باب مدينه علم بود و با روح کلي پيوستگي تام داشت."
    + انتظار فرج 
    امام علي (عليه السلام) از ديدگاه انديشمندان غيرمسلمان
    4- " جرج جرداق" مسيحي ، نويسنده معروف لبناني در کتاب " صوت العدالة الانسانية " درباره علي ( ع) چنين مي نويسد: اي دنيا چه مي شد اگر همه نيروهايت را در هم مي فشردي و دوباره شخصيتي مانند علي با آن عقل ، قلب ، زبان و شمشير نمودار مي کردي؟"

    حديثي از امام علي (عليه السلام)

    4- خطرات آرزوى طولانى و هواى نفس
    قالَ أَميرُالمُؤْمِنينَ عَلِىُّ بْنُ أَبيطالب(عليه السلام):
    «إِنَّما أَخْشى عَلَيْكُمْ إِثْنَيْنِ: طُولَ الاَْمَلِ وَ اتِّباعَ الْهَوى، أَمّا طُولُ الاَْمَلِ فَيُنْسِى الاْخِرَةَ وَ أَمّا إِتِّباعُ الْهَوى فَإِنَّهُ يَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ.»
    همانا بر شما از دو چيز مىترسم: درازى آرزو و پيروى هواى نفس. امّا درازى آرزو سبب فراموشى آخرت شود، و امّا پيروى از هواى نفس، آدمى را از حقّ باز دارد
    + انتظار فرج 
    شهادت حضرت امير المؤمنين(ع) در بيست و يكم ماه رمضان

    يكى از حوادث بزرگ ماه رمضان شهادت مولاى متقيان على (عليه السلام) است، او از ياران با وفاى پيامبر (صلى الله عليه و آله) و وصى و وزير و ابن عم و داماد آن حضرت بوده كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) در حق پسر عمش فرمود: «ان هذا اخى و وصيى و وزيرى و خليفتى فيكم فاسمعوا له و اطيعوا»، همانا على (عليه السلام) برادر و وصى و وزير و خليفه من است در ميان شما از او بشنويد و او را اطاعت كنيد. (1)
    مطلب جالب و قابل تذكر اين است كه آن حضرت مساله شهادت خويش را خبر داد، صاحب كشف الغمه از كرامات حضرت على (عليه السلام) نقل مى‏نمايد: وقتى حضرت از قتال خوارج نهروان به كوفه برگشت، در ماه مبارك رمضان داخل مسجد شد، پس از دو ركعت نماز به منبر تشريف برد، خطبه بسيار زيبائى قرائت فرمود: «فخطب خطبة حسناء» آنگاه رو به فرزندش حضرت مجتبى (عليه السلام) كرد، فرمود يا ابا محمد چقدر از ماه رمضان رفته؟ عرض كرد سيزده روز يا امير المؤمنين، سپس از امام حسين (عليه السلام) پرسيد يا ابا عبد الله چقدر از اين ماه مانده، عرض كرد هفده روز يا امير المؤمنين، آنگاه امام (عليه السلام) دست مبارك خويش را به محاسن شريف خويش گذاشت كه در آن حال سفيد بود فرمود: اين محاسنم به خونم خضاب خواهد شد، سپس اين بيت را در مورد قاتلش فرمود:
    اريد حياته و يريد قتلى خليلى من عذيرى من مراد (2)
    من خواستار حيات و زندگى او هستم و او قصد جانم مى‏كند، كسى كه مورد علاقه من بود و او ابن ملجم مرادى است.
    «ثم قال: هذا و الله قاتلى‏»، سپس اشاره به او فرمود: اين قاتلم مى‏باشد، گفتند يا امير المؤمنين آيا او را نمى‏كشى، فرمود: او كه هنوز با من كارى نكرده است . (3)
    عبدالرحمان بن ملجم مرادى لعنة الله عليه وقتى اين كلمات را شنيد سخت ترسيد و خاموش نشست تا آن حضرت از منبر فرود آمد، پس آن ملعون برخاست ‏به عجله در برابر آن حضرت بايستاد و عرض كرد يا امير المؤمنين من حاضرم و در خدمت‏ شما هستم، اين دست راست و چپ من است كه در مقابل شما است، قطع كن دستهايم را و يا من را به قتل برسان، امام فرمود: چگونه تو را بكشم و حال آنكه جرمى از تو بر من واقع نشده است و اگر هم بدانم تو قاتل من هستى تو را نخواهم كشت، لكن بگو آيا از جهودانى زنى حاضنه داشتى؟ و روزى از روزها به تو خطاب كرد: «اى برادر كشنده شتر ثمود؟» عرض كرد چنين بود يا امير المؤمنين، حضرت ديگر سخن نگفت. (4)
    سپس اين شعر را انشاء كرد، و خطاب به نفس خويش و چنين فرمود:
    اشدد حيازيمك للموت فان الموت لا قيكا و لا تجزع عن الموت اذا حل بناديكا
    اى على: كمر همتت را براى مرگ محكم ببند، زيرا بالاخره مرگ به ملاقات تو خواهد آمد، و اظهار عجز مكن از مرگ، آن هنگام كه به سراغ تو آمد و تو را در بر گرفت.
    + انتظار فرج 
    امام علي (عليه السلام) از ديدگاه انديشمندان غيرمسلمان
    3- "ميخائيل نعيمه" که از دانشمندان مسيحي است در مقدمه اي که بر کتاب " صوت العدالة الانسانية" نوشته درباره حضرت علي (ع) چنين مي گويد: " پهلواني امام ( ع) تنها در ميدان جنگ نبود بلکه او در روشن بيني ، پاکدلي ، بلاغت ، سحر بيان ، اخلاق فاضله ، شور ايمان ، بلندي همت ، ياري ستمديدگان و نااميدان ، متابعت حق و راستي و بالجمله در همه صفات پهلوان بود. اگرچه مدت زيادي از حضور او گذشته ، اما هرگاه بخواهيم بنياد زندگي نيکو و سعادتمندي را بگذاريم بايد به روش او رجوع کرده و دستور و نقشه را از او بگيريم."

    حديثي از امام علي (عليه السلام)

    3- بهاى هر كس
    قالَ أَميرُالمُؤْمِنينَ عَلِىُّ بْنُ أَبيطالب(عليه السلام):
    قيمَةُ كُلِّ امْرِء ما يُحْسِنُ.
    ارزش هر كسى آن چيزى است كه نيكو انجام ده

    نرگس عزيزم

    خوبي گلم؟

    عزيزم نميدوني چقدر خوشحال شدم ديدمت راستش اينقدر سرم گرم اين و اون و همه جا بود كه اصلا (شرمنده) تو رو از ياد برده بودم من واقعا معذرت ميخوام ازت..

    خودت خوبي؟؟؟

    يادمه آخرين بار كه اومدم اينجا يه كمي آشفته بودي و التماس دعا خواسته بودي.. الان بهتري يا نه؟

    من اميدوارم كه هميشه موفق باشي و آرزو ميكنم غم نبيني گلم...

    گرچه دير شده اما اميدوارم كه طاعات و عباداتت مورد قبول درگاه حق قرار بگيره و من رو فراموش نكني و برام دعا كن چون حس ميكنم تو خيلي معصومتر و بي گناه تر از مني...

    امشب هم شب احياس..بازم ميگم فراموش نكن من رو...

    موفق باشي خانم گل

    + انتظار فرج 
    بزن بر سر که زينب بي پدر شد
    حسين بن علي خونين جگر شد
    + انتظار فرج 
    امام علي (عليه السلام) از ديدگاه انديشمندان غيرمسلمان
    2- "شبلي شميل" دانشمندي است که در سال 1335 هجري درگذشت ، وي شاگرد برجسته مکتب داروين بود و نخستين کسي است که نظريه " قوه " را در شرق منتشر کرد سپس برخلاف مکتب استاد خود که فردي الهي بود ، به انکار مقدسات و جهان ماوراء طبيعت برخاست وتا لحظه مرگ از مکتب ماديگري پيروي نمود.
    وي با اصراري که در انکار توحيد داشت، در برابر شخصيت علي ( ع) سرتعظيم فرود آورده و در مورد او چنين مي گويد:" امام و پيشواي انسانها علي بن ابيطالب بزرگ بزرگان و يگانه نسخه اي است که با اصل خود «پيامبر ( ص)» مطابق است هرگز اهل شرق و غرب، سخنراني نظير او در گذشته و حال نديده است
    + انتظار فرج 
    از امام علي (عليه السلام)

    2- ويژگى هاى زاهد
    قالَ أَميرُالمُؤْمِنينَ عَلِىُّ بْنُ أَبيطالب(عليه السلام):
    أَلزّاهِدُ فِى الدُّنْيا مَنْ لَمْ يَغْلِبِ الْحَرامُ صَبْرَهُ، وَ لَمْ يَشْغَلِ الْحَلالُ شُكْرَهُ.
    زاهد در دنيا كسى است كه حرام بر صبرش غلبه نكند، و حلال از شكرش باز ندارد.
    + انتظار فرج 
    اين جزر و مد چيست که تا ماه مي رود؟
    درياي درد کيست که در چاه مي رود؟
    اينان که چرخ مي گذرد بر مدار شوم
    بيم خسوف و تيرگي ماه مي رود
    گويي که چرخ بوي خطر را شنيده است
    يک لحظه مکث کرده به اکراه مي رود
    آبستن عزاي عظيمي است کاينچنين
    آسيمه سر نسيم سحرگاه مي رود؟
    امشب فرو فتاده مگر ماه از آسمان
    يا آفتاب روي زمين راه مي رود؟
    در کوچه ها کوفه صداي عبور کيست؟
    گويا دلي به مقصد دلخواه مي رود
    دارد سر شکافتن فرق آفتاب
    آن سايه اي که در دل شب راه مي رود
    قيصر امين پور
    + انتظار فرج 
    حديثي از امام علي (عليه السلام)

    1- خير پنهانى و كتمان گرفتارى
    قالَ أَميرُالمُؤْمِنينَ عَلِىُّ بْنُ أَبيطالب(عليه السلام):
    مِنْ كُنُوزِ الْجَنَّةِ الْبِرُّ وَ إِخْفاءُ الْعَمَلِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزايا وَ كِتْمانُ الْمَصائِبِ.

    از گنجهاى بهشت; نيكى كردن و پنهان نمودن كار[نيك] و صبر بر مصيبتها و نهان كردن گرفتاريها (يعنى عدم شكايت از آنها) است
    + انتظار فرج 
    + انتظار فرج 
    امام علي (عليه السلام) از ديدگاه انديشمندان غيرمسلمان
    1- " جبران خليل جبران" که از علماي بزرگ مسيحيت ، مرد هنر و صاحب ذوق بديعي است لب به ستايش علي گشوده و چنين مي گويد:" به عقيده من علي بن ابيطالب (پس از پيامبر) نخستين مرد از قوم عرب است که وجودش، همه فضائل کامل بودن را در قوم خويش دميد و آهنگ آن را به گوش مردمي رسانيد که پيش از آن مانند آنرا نشنيده بودند و در بين تاريکي هاي جاهليت از روش روشن او متحير ماندند ؛ پس کسي که طريق علي را پسنديد به فطرت سليم بازگشت و آنکه از باب خصومت وارد شد جاهيلت را ترجيح داد."
    جبران معتقد بود که : " دو طايفه شيفته روش علي بودند يکي خردمندان پاکدل و ديگري نيکو سرشتان باذوق، علي بن ابيطالب شهيد عظمت خويش گشت او از دنيا رفت در حاليکه نماز بر زبانش جاري و دلش از شوق خدا لبريز بود. مردم عرب ، حقيقت مقام او را درک نکردند تا گروهي از مردم کشور همسايه آنها ( ايران) برخاسته، اين گوهر گرانبها را از سنگ تشخيص داده و او را شناختند."
    جبران اضافه مي کند که : " علي (ع) مانند پيغمبران درگذشت، مقام و شأن او در بصيرت و بينايي چون پيغمبران، مختص شهر ، بلد ، قوم ، زمان و مکان نبوده و شخصيتي بين المللي داشت."
    جبران هميشه نام علي (ع) را در مجالس خاص و عام به زبان مي آورد، تعظيم مي کرد و مي گفت علي از جهان رفت درحاليکه هنوز رسالتش را به کمال، تبليغ نکرده بود.
    + انتظار فرج 
    بسم رب علي المظلوم
    واي علي کشته شد .... شير خدا کشته شد
    واي علي کشته شد .... شير خدا کشته شد
     <    <<    11   12   13   14   15    >>    >