• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : شب ، علي ، شهادت، قدر
  • نظرات : 45 خصوصي ، 229 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     

    براي شنيدن صداي مناجات ، بر روي نماد بلندگو كليك كنيد

    تلاوت جزء بيست و سوم قرآن استاد شاطري

    التماس دعا

    و اسئله الامان يوم يسئله ........

    به نام خدا

    شب قدر است. قيامت گناه سوزي است. اين شب از هزاران ماه برتر است. از هزاران ماه برتر است، از هزاران خورشيد. اين شب را بايد با دم زنده گر و مسيحايي آن، احيا بگيريم و احيا شويم. اين شب را بايد عقده پرواز را در اين سراي خاکي و اين قفس خويشتن پرستي بگشاييم، بايد از شور و غوغاي تهي که عمري است ما را مي آزارد، خالي شويم تا به جرگه عشاق بپيونديم. شب قدر، گسترده ترين سفره بخشايش و پر نعمت ترين خوان رحمت خداست. در اين شب روبروي آيينه دل بنشينيم و چهره جان را با اشک توبه، از غبار تن پاک کنيم و رخ در سحر آمرزش بشوييم. اين شب فرصتي است تا زنگار يک سال زندگي، در دنيايي خاکي را از آيينه دل بزداييم و به فطرت بي عيب خويش بازگرديم. رمضان موعد عروج است و شب قدر، ميعاد بيداران و معراج شب زنده داران. شب قدر، شب خودشناسي و خداشناسي است. شب قدر را قدر بدانيم و از لحظات آن براي عروج به سوي رضاي او، بهره مند شويم. بر کرانه هاي قدر پناه بگيريم و يکديگر را در اين شب عزيز دعا کنيم.

    امشب شب تنهايي توست با بت خانه دل تويي به مثابه ابراهيم در آن بت كده شهر
    تويي و يك تبر، تبر نيايش، تبر صبر، تبر عبادت
    بشكن!
    بشكن همه بند هايت را همه نفس هاي مادي را
    تويي در قربانگاه ابراهيم كه بايد سر ببري نفس خواستن را
    بايد بخواهي آنچه را كه او مي خواهد.

    امشب شب خود است قدر خود را بدانيم.

    در حديث امام صادق آمده است:

    ليلة القدر هي اول السنة و هي آخرها
    شب قدر اتمام سال گذشته و آغاز سال جديد است

    سال خود را باپاكي نفس آغاز كن
    و اين رحمتي است در سر سفره الهي…
    برچين كه باز نگويي:

    تا ماه رمضان بعد زنده ام يا نه؟!!

    نقد است نقد …

    امشب شب خود است قدر خود را بدانيم.

    به نام خدا

    سلام عليكم

    قسمتي از پيامم رو تصحيح ميكنم ((هرچند شما بلندقدر تر از اين هستيد كه نياز به درخواست من باشد)) به ((هرچند شما بلندقدر تر از اين هستيد كه نياز به درخواست دعاي من باشد))

    پاسخ

    سلام عليکم . ممنون از لطف شما . ايکاش حقيقتا اينطور بود که شما فرموديد . اما يقين بدونيد اينطور نيست و سخت محتاج دعاي خوبان درگاه خدا و دوستان وخواهران و برادران ديني خودم هستم. ممنون که ازدعا فراموش نمي کنيد

    سلام سلامي گرم- دوست بزرگوار طاعات و عبادات قبول در گاه الهي- با مطالب مفيد و ارزنده بخوبي زکاه علم را مي پردازي و از اظهار محبت و حضور سبزت سپاسگزارم. خداوند توفيق و عزت و سر بلندي عنايت فرمايد.

    خرامان از درم باز آ که از جان آرزومندم

    چو تو آمدي مرا بس که حديث خويش گويم

    منم با مطلب زير بروزم. ... ولايت فقيه در قانون اساسي...جايگاه مجلس خبرگان و آشنايي با شوراي موقت رهبري...

    التماس دعا... يا علي مدد

    + انتظار فرج 

    ببخش نرگس جان خيلي زيادشد. ميدونم كه تو خودت همه اينها رو خوندي . ولي اميدوارم دوستات خسته نشن

    همه اينها به جاي دعاي دل پاكت تو اين شب عزيز

    پاسخ

    سلام خواهر گلم. سمانه عزيز . طاعات و عبادات شما هم قبول انشالله . ممنون خواهري . خيلي شرمنده کردي . اينها گنج هاي معنوي ما شيعيان هستند. هيچوقت از خوندنشون سير نمي شيم و خسته هم نمي شيم . اما فکر کنم تو خيلي خسته شده تا اين همه مطلب رو براي من بنويسي . دستت گلت درد نکنه . انشالله تو اين شبهاي نوراني هرچه خوبي و خير و برکت و رحمته خدا بهت عنايت کنه
    + انتظار فرج 
    امام علي (عليه السلام) از ديدگاه انديشمندان غيرمسلمان
    8- "پطروشفسکي" استاد دانشگاه لنينگراد مي گويد: علي (ع) تا سرحد شور و عشق پاي بند دين، صادق و راستگو بود.... و مقام صفات اولياءالله در وجودش جمع بود.

    حديثي از امام علي (عليه السلام)

    8- دو پديده خطرناك
    قالَ أَميرُالمُؤْمِنينَ عَلِىُّ بْنُ أَبيطالب(عليه السلام):
    أَهْلَكَ النّاسَ إِثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ.
    دو چيز مردم را هلاك كرده: ترس از ندارى و فخرطلبى
    + انتظار فرج 
    بسم الله اي شمس الضحي، بسم الله اي تنها ترين مرد بيابانگرد. بسم الله اي آبروي هر چه آبرو دار، بسم الله اي قامت بسته به قد قامت قيام. اي سبز پوش نازنين ....
    ما واماندگان ... در هر صبح زندگيمان، گل نرگس را به هواي استشمام رايحه روحبخشت مي بوئيم. و آب روان کوهساران را به ياد پاکي مطلق ات به نظاره مي ايستيم و طلوع مهر را به ظهورت تشبيه مي کنيم و در پايان هر روزمان، غروب خورشيد را به ياد دلتنگي تو اي مه جبين، تماشاگريم. شبهايمان خيس از اشک حسرتي است که با خون دل در فراقت آميخته ايم. و تو ... که هنوز در خيمه گاه غيبتت به انتظار اذن حضرت دوست نشسته اي. مي دانم که تو نيز تشنه يک جرعه ظهوري، مي دانم که نيز دلتنگي و مي دانم که تو نيز در هر لحظه قنوعت دل عذار راس شکافته عدالتي.
    اين روزها بوي مظلوميت بر مشامه جهان پيچيده است. اين روزها برق شمشير ظلم که بر فرق عدالت فرود آمده دلهاي مظلومان را مي درد، نيازمان به تو اي پاکترين، صد چندان مي شود، تا که بيايي ...
    پس بيا و شب تاريک خستگان عشقت را به صبحي پرفروغ پيوند زن.
    يا ابا صالح المهدي
    + انتظار فرج 
    امام علي (عليه السلام) از ديدگاه انديشمندان غيرمسلمان
    7- "مادام ديالافوا" ، در مقام تعريف حضرت علي (ع) چنين مي نويسد: " احترام علي (ع) در نزد شيعه به منتهي درجه است و حقاً هم بايد اين طور باشد زيرا اين مرد بزرگ علاوه بر جنگها و فداکاريهايي که براي پيشرفت اسلام کرد ، در دانش ، فضائل ، عدالت و صفات نيک بي نظير بود و نسلي پاک و مقدس نيزاز خود باقي گذارد. فرزندانش نيز از او پيروي کردند و براي پيشرفت مذهب اسلام مظلومانه تن به شهادت دادند. علي (ع) کسي است که در قضاوت به منتها درجه عدالت رفتار مي کرد و در اجراي قوانين الهي اصرار و پافشاري داشت. علي کسي است که اعمال و رفتارش نسبت به مسلمانان منصفانه بود، او کسي است که تهديد و نويدش قطعي بود. "
    مادام ديالافوا در ادامه اين بحث مي گويد: چشمان من گريه کنيد، اشکهاي خود را با آه و ناله من مخلوط نماييد و براي اولاد پيامبر که مظلومانه شهيد شدند، عزاداري کنيد
    + انتظار فرج 
    حديثي از امام علي (عليه السلام)

    7- حرمت مؤمن
    قالَ أَميرُالمُؤْمِنينَ عَلِىُّ بْنُ أَبيطالب(عليه السلام):
    سِبابُ الْمُؤْمِنِ فِسْقٌ وَ قِتالُهُ كُفْرٌ وَ حُرْمَةُ مالِهِ كَحُرْمَةِ دَمِهِ.
    دشنام دادن به مؤمن فسق است، و جنگيدن با او كفر، و احترام مالش چون احترام خونش است
    + انتظار فرج 

    و بدين گونه امام على(عليه السلام)در دو ميدان نبرد مىكرد: ميدانى بر ضدّ تجزيه سياسى و ميدانى بر ضدّ انحراف داخلى در جامعه اسلامى، انحرافى كه در نتيجه سياست سابق از جبهه گيرى غير اسلامى شكل گرفته بود.
    و از اينجا ارزش كارهاى امام(عليه السلام) در پاكسازى آن اوضاع منحرف و باز ستاندن اموال از خائنان، بى هيچ نرمى و مدارا، آشكار مىگردد.
    امام على(عليه السلام) مىفرمود: «همانا كه معاويه خطّى از خطهاى اسلام و مكتب بزرگ آن را نشان نمىدهد بلكه جاهليّت پدرش ابوسفيان را مجسّم مىسازد.
    او مىخواهد موجوديّت اسلام را به چيزى ديگر تبديل سازد و جامعه اسلامى را به مجمعى ديگر تغيير دهد، مىخواهد جامعه اى بسازد كه به اسلام و قرآن ايمان نداشته باشند.
    او مىخواهد «خلافت» به صورت حكومت قيصر و كسرى در آيد.»با همه مشكلاتى براى كه امام(عليه السلام) پيش آمد آن حضرت از مسير خويش عقب نشينى نكرد، بلكه در خطّ خويش باقى ماند و كار ضربه زدن به تجزيه طلبان را تا پايان زندگانى شريف خود ادامه داد و تا آن دم كه در مسجد كوفه به خون خويش در غلطيد، براى از بين بردن تجزيه، با سپاهى آماده حركت به سوى شام بود تا سپاهى را كه از باقى سپاهيان اسلام جدا شده بود و به رهبرى معاويه اداره مىشد از بين ببرد.
    بنابراين امام(عليه السلام) در چشم مسلمانان آگاه تنها كسى بود كه مىتوانست پس از عميق شدن انحراف و ريشه دوانيدن آن در پيكره اسلام، دست به كار شود و با هر عامل جور و تبعيض و انحصار طلبى بجنگد.
    از ميان سخنان سازنده امام(عليه السلام)، چهل حديث را كه هر كدام درسى از معارف پربار آن «انسان كامل» است برگزيدم، باشد كه در پرتو اشعّه تابناك آن خورشيد هدايت و ولايت، فضاى تاريك جهل و ضلالت را بشكافيم و به رشد و تعالى كاملِ انسانى خويش نائل آييم.

    + انتظار فرج 
    نكته هاى برجسته از سيره امام على(عليه السلام)

    1 ـ در جريان شوراى شش نفرى كه به دستور عمر براى انتخاب خليفه بعد از او تشكيل شد، عبدالرّحمان بن عوف كه خود را از خلافت معذور داشته بود ظاهراً در مقام بى طرفى قرار گرفت و نامزدى خلافت را در امام على و عثمان منحصر دانست و بر آن شد تا در ميان آنان يكى را برگزيند.
    از على خواست تا با او به كتاب خدا و سنّت رسول الله و روش ابوبكر و عمر بيعت كند.
    امّا امام على(عليه السلام) فرمود: «من بر اساس كتاب خدا و سنّت رسول خدا و طريقه و روش خود در اين كار مىكوشم.»امّا همين مسأله چون به عثمان پيشنهاد شد، در دم پذيرفت و به آسانى به خلافت رسيد!

    2 ـ امام على(عليه السلام) پس از قتل عثمان آن گاه كه بنا به درخواست اكثريت قاطع مردم مسلمان، ناچار به پذيرش رهبرى بر آنان گرديد، در شرايطى حكومت را به دست گرفت كه دشوارى ها در تمام زمينه ها آشكار شده بود، ولى امام با همه مشكلات موجود، سياست انقلابى خود را در سه زمينه: حقوقى، مالى وادارى، آشكار كرد.
    الف ـ در عرصه حقوقى:اصلاحات او در زمينه حقوقى، لغو كردن ميزان برترى در بخشش و عطا و يكسانى و برابر دانستن همه مسلمان ها در عطايا و حقوق بود و فرمود: «خوار نزد من گرامى است تا حقّ وى را باز ستانم، و نيرومند نزد من ناتوان است تا حقّ ديگرى را از او بگيرم.»
    ب ـ در عرصه مالى:امام على(عليه السلام) همه آنچه را كه عثمان از زمين ها بخشيده بود و آنچه از اموال كه به طبقه اشراف هبه كرده بود، مصادره نموده و آنان را در پخش اموال به سياست خود آگاه ساخت، و فرمود: «اى مردم! من يكى از شمايم، هر چه من داشته باشم شما نيز داريد و هر وظيفه كه بر عهده شما باشد بر عهده من نيز هست.
    من شما را به راه پيغمبر ميبرم و هر چه را كه او فرمان داده است در دل شما رسوخ ميدهم.
    جز اين كه هر قطعه زمينى كه عثمان آن را به ديگران داده و هر مالى كه از مال خدا عطا كرده بايد به بيت المال باز گردانيده شود.
    همانا كه هيچ چيز حقّ را از ميان نمىبرد، هر چند مالى بيابم كه با آن زنى را به همسرى گرفته باشند و كنيزى خريده باشند و حتّى مالى را كه در شهرها پراكنده باشند آنها را باز ميگردانم.
    در عدل، گشايش است و كسى كه حقّ بر او تنگ باشد، ستم بر او تنگتر است.»
    ج ـ در عرصه ادارى:امام على(عليه السلام) سياست ادارى خود را با دو كار عملى كرد:
    1 ـ عزل واليان عثمان در شهرها.
    2 ـ واگذاشتن زمامدارى به مردانى كه اهل دين و پاكى بودند.
    به همين جهت فرمان داد تا عثمان بن حنيف، والى بصره گردد و سهل بن حنيف، والى شام، و قيس بن عباده، والى مصر و ابو موسى اشعرى، والى كوفه، و درباره طلحه و زبير كه بر كوفه و بصره ولايت داشتند نيز چنين كرد و آنها را با ملايمت از كار بر كنار ساخت.
    امام(عليه السلام) معاويه را عزل نمود و حاضر به حاكميّت چنان عنصر ناپاكى بر مردم شام نبود.
    موضع امام در آن شرايط و اوضاع، هجوم به معاويه و پاكسازى او از نظر سياسى بود.
    او خويشتن را مسئول ميديد كه مسقيماً انشعاب و كوشش در تمرّد و سر پيچى غير قانونى را از بين ببرد و اين خلل را معاويه و خطّ بنى اميّه به وجود آورده بودند.
    امام(عليه السلام)ميبايست اين متمرّدان را پاكسازى كند; زيرا پاكسازى كالبد اسلام از آن پليدى ها، وظيفه امام بود; هر چند امرى دشوار مينمود.
    به عبارت ديگر علّت عزل معاويه و اعلان جنگ بر ضدّ او، انگيزه مكتبى بود كه انگيزه اى بزرگ به شمار ميرفت.

    + انتظار فرج 
    امام علي (عليه السلام) از ديدگاه انديشمندان غيرمسلمان
    6- "لامنس" يک کشيش بلژيکي است که در زبان عربي و تاريخ عرب مهارت داشت. او درباره علي (ع) مي گويد:" براي عظمت علي اين بس که تمام اخبار و تواريخ علمي اسلامي از او سرچشمه مي گيرد. او حافظه و قوه شگفت انگيزي داشت. علماي اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن مفتخرند که گفتار خود را به علي مستند دارند چه گفتار او حجيت قطعي داشت ، او باب مدينه علم بود و با روح کلي پيوستگي تام داشت.".

    حديثي از امام علي (عليه السلام)

    6- طلب خير
    قالَ أَميرُالمُؤْمِنينَ عَلِىُّ بْنُ أَبيطالب(عليه السلام):
    ما حارَ مَنِ اسْتَخارَ، وَ لا نَدِمَ مَنِ اسْتَشارَ.
    هر كه خير جويد سرگردان نشود، و كسى كه مشورت نمايد پشيمان نگردد
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >