• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : خشم
  • نظرات : 33 خصوصي ، 170 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     

    عقلانيت باز آن عقلانيتي است که فراموش نمي کند که يکي در چند و چند در يکي = ادگار مورن

    « بمباران شيميائي صبح عمليات انجام ميشه . . . »

    « من که به صبح عمليات نميرسم . . . !!!! »

    سلام

    آدم از دستت عصباني مي شه !!!

    يه تيك زدي ارسال خوصوصي بعد توي كامنتا نمياري

    بعد هم مي گي هيچ كامنت يا نظر نمي زارم

    پس من چه كنم ؟

    راستي چه زيباست كنار گذاشتن صفات شيطاني چون خشم و رسيدن به مرحله مظهر صفات الهي شدن كه آنجا جائي نيست جز مرحله عند ربهم يرزقون...البته نه به همين سادگي!.....مويد وبرقرار باشيد
    + فريدون 

    اقتدار دل

    شکسته

    در اندوهي ست

    که سروده نمي شود ....

    سلام آبجي

    خوبي

    دوباره اومدم

    ...

    راستي آبجي ميلتون رو داشتم

    همين امروز ديدم

    اما جدي جدي سر كاري بود . مگه نه؟

    آخه عين يه نقاشي بهداشتي بدون كوچكترين لكي بود چه برسه به ادرس

    بيا پيشم آبجي

    خدائيش خوشحال ميشم

    Çي ÝÑÒäÏ ÂÏã

    ÂيÇ ÇäÏيÔيÏå Çي ÞÏÑ ÊäåÇ ÎæÇåي ÈæÏ¿

    ÓÇÚÊي¿

    ÑæÒي¿

    ãÇåي¿

    ÓÇáي¿

    äÏ åÒÇÑ ÓÇá¿

    äÏ ãيáيæä ÓÇá¿

    ÈÇ ÎæÏÊ Ý˜Ñ ˜ä æ ÈيÇäÏيÔ.

    åÑ ÞÏÑ ˜å ÞÑÇÑ ÇÓÊ Ó ÇÒ ãѐ ÈÇ ãä ÊäåÇ ÈÇÔي ÏÑ ÏäيÇ ÈÇ ãä ÇäÓ ÈيÑ. ÇÑ áÍÙå Çي ¡ áÍÙå Çي

    æ ÇÑ åãيÔå ¡ åãيÔå

    ... اي تبسم تو انعكاس آفتاب، در حيات من، بيشتر بتاب ...

    تو و دوستي خدا را ...

    + سكوت 

    سلام ابجي گله من ببخش كه دبر اومدم واييييييييييي چرا نيومدم تا در ختم صلوات شركت كنم؟؟؟ راستش اينقدر سرم شلوغ بوده كه حد نداشته واسم دعا كن حالا هم كهفصل امتحاناته اصلا وقت نمي كنم آپ كنم بهر حال فقط به شما سر زدم تا بگم خيلي خيلي دوستت دارم دلو واست تنگيده سلام منو به همه برسون دوستت دارم سبد سبد

    در مورد خشم هم من آدم خطرناكيم ولي دير به دير خشمگين ميشم

    ولي سعي ميكنم در اين مواقع تنها باشم پرم به بال كسي نخوره

    التماس دعا يا علي واسم خيلي دعا كن

    سلام

    مطالب به درد به خوري داريد.

    خواستم هديه‏اي از امام علي (ع) بدم.

    ايشان در وصيت خود به امام حسن و امام حسين (ع) مي‏فرمايند:

    كونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً

    همواره با ظالمان را دشمن بدار و يار و ياور مظلومان باش.

    خدايا ما را در عمل و سخن شيعه علي قرار بده.

    آمين يا رب‏العالمين

    يا علي منتظرم

    سلام نرگسم گل خوشبوي من..

    خوبي خانومي؟

    همه اين شعرا فداي يه تار موي تو...

    عزيزم دلم برات هميشه تنگه و هميشه براي نرگسم بهترينو ميوخام...

    بهترينو..

    سعي ميكنم خشممو كنترل كنم گرچه خيلي سخته...

    اپم بياي نوراني ميكني وبلاگمو....

    فداي همه مهربونيات بهترينم...

    يا حق

    براي رسيدن
    به تو
    تمام شعرها را خواندم
    همه عاشقانه ها را
    اما اينبار
    راه خانه‌ات را
    در صفحات اقتصادي روزنامه پيدا خواهم كرد.

    معلم پرسيد:
    علم بهتر است يا ...؟
    مي‌خواهيد در آينده...
    و من چيزي نميگفتم
    كه حرفهايم
    در واژگان مدرسه نبود
    چقدر واژه ها كم بودند.
    آنوقت ها
    كه «احمد» مشق هايش را عمودي مي‌نوشت
    عده اي واژه وارد ميكردند
    اما
    پدرم
    براي خريد واژه پول نداشت
    آنروزها
    هنوز شعر نبود
    در شهر ما
    در عوض
    «غزل» داشتيم
    و غزل تمام داراييمان بود.
    بعد ها
    وقتي خواستم «واژه» بخرم
    بي رنگي مد بود
    انگار همه
    حتي به درياي غزل
    «سپيد» مي‌زنند

    به ‏‎‎تـُنگ تـَتگ اتاقم نميگنجد
    ماهي نقره اي بلند پرواز
    وقتي كه قصد سفر به اقيانوس اطلس را داشت
    نمي‌دابست
    كه سرخ ماهي هاي درياي مرمره
    متقاضي اقامت در همين يك وجب جا هستند

    دلم درد مي‌كند
    قدر تمام پنجره ها
    و تو
    سهم خودت را برداشته اي
    آنقدر كه سه‌شنبه هم محتاج است ...
    هنوز گاوهاي آبادي بالا
    روزي نُه من شير مي‌دهند
    مبادا كودكمان گرسنه بماند !
    گريه نكن
    دشت سرسبز است و نفت هنوز سياه
    خدا را شكر!
    حالا ميشود آسوده نيچه را پذيرفت.
    سري كه درد نميكند چرا دستمال ببنديم ؟
    ...
    «دستمال من زير درخت آلبالو گم شده»
    دختر شاه پريون كنيز مرد‌م شده
    «كي ميچينه آلوچه؟»
    آلوچه ها چه ترشه !
    «براي كي؟»
    كارتو بكن! به تو چه ...

     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >