نمياي؟؟؟؟؟؟
آنگاه که زندگي همچون ترانه اي جاري مي گردد شاد بودن آسان است اما ارزش انسان زماني آشکار مي گردد که در شرايط آشفته نيز لبخند به لب دارد
روزي به شهري سفر خواهم كرد كه دلم هرگز نگيرد ... خسته از اين رنگهاي سفيد وسياه ... از اين پيچش و التهاب واژه ها و مبهوت از اين سكون لحظه ها دايره وار به گرد خويش چرخيده ام و پيوسته از خود مي پرسم آيا دنيا همين قدر كوچك است ؟ همانند مورچه اي كه درون يك قطره آب زنداني شده است ... شايد روزي بشود از اين قطره آب خود را رها كنم و به شهري بزرگتر كه درياچه اش يك قطره آب نباشد سفركنم... به شهري كوچ خواهم كرد كه درياي ذهن من اسير قطره خرده فكري سراب گونه نشود ... من از آدميان خسته و به آدميان مشتاقم ... من ذهن خويش را تكانده ام از همه مشاقي ها و از همه اسارتها و نفرتها و خستگي ها .. اكنون كه با سربلندي به اين احساس نائل آمدم مي خواهم راه خويش گيرم و به شهري سفر كنم كه خدا آنجا فانوسي برايم روشن گذاشته است ...
زندگي مانند جريان آبي است كه از جوي ها و رودها ميگذرد وپس از طي مسافتي پر فراز و نشيب در انتها به دريا و اقيانوس مي پيوندد. پس آرامش در قعر اقيانوس هاست
سلام آبجي نرگس .....مطلب زيبائي بود....
سلام نرگس الهي
وقتي تعقل برانگيز و عميق باشه حتي اگه طولاني هم باشه مي ارزه به خوندنش.
براي مهار خشم به ياد بياوريم كه انسانيم و اين قابليت در ما نهاده شده است كه جلوي شديدترين احساسات نادرست را بگيريم و معقولانه رفتار كنيم كه ما اشرف مخلوقاتيم.
سبز باشي و برقرار به بلنداي سرو.
(راستي من با اجازه لينكت كردم خانومي).
به نام حضرت دوست
چه كسي گفته مطالبتون طولانيه؟!!
و الكاظمين الغيظ و العافين عن الناس
در پناه حضرت دوست
سلام استاد
گاهي اوغات همه حرفها را در غالب
فقط يك كلمه و يا يك عكس ميتوان گفت