بهارا زنده ماني ، زندگي بخش
به فروردين ما فرخندگي بخش
هنوز اينجا جواني دلنشين است
هنوز اينجا نفس ها آتشين است
مبين كاين شاخه ي بشكسته خشك است
چو فردا بنگري ، پر بيد مشك است
مگو كاين سرزميني شوره زار است
چو فردا در رسد ، رشك بهار است
بهارا باش كاين خون گل آلود
بر آرد سرخ گل چون آتش از دود
بر آيد سرخ گل ، خواهي نخواهي
وگر خود صد خزان آرد تباهي
بهارا ، شاد بنشين ، شاد بخرام
بده كام گل و بستان ز گل كام
اگر خود عمر باشد ، سر بر آريم
دل و جان در هواي هم گماريم
ميان خون و آتش ره گشاييم
ازين موج و ازين توفان برآييم