سلام عزيزدلم

ممنون كه بهم سر زدي

خوشحال شدم و ناراحت بخاطر كسالتي كه داشتي

راضي نبودم با اين حالت بهت زحمت بدم

اميدوارم بهبودي هرچه زودتر حاصل بشه

به خدا ميسپا رمت

حق نگهدارت

بانو

سلام نرگس عزيزم من متن شما رو كاملا خوندم و لي يه نظر متفاوت مي خواستم بدم واسه همين نوشتم ريبا و دلچسب بود( لبخند)

salam baz be webloge zibaoon sar zadam bad az chek peyghamhaye khosoosiitoon be webloge man sar bezanin va javabhamo bedin mamonn

من کولي غربت نشينم

برهنه در آفتاب

تنهايي را در تنگ غروب دلم مي تکانم

و برايت از سکوت ارمغاني نو مي آورم

جولاي ۲۰۰۴ ...///

دلم نيومد نگم عزيزم شب يلدات مبارك

سلام مهربون

شهادت كسي رو كه براي اين مرزو بوم جونش رو فدا كرد تا شبي آسوده داشته باشيم و شب يلدايي كنار هم باشيم تسليت ميگم

بله يلدايي بي او و چه طولاني است اين شب از نبود غيور مرداني چون او

متاسفم كه نمي تونم اون جور كه بايد جبران نبودنه رو بكنم

سلام نرگس خانم ... بسيار شرمنده كه اينقدر دير اومدم راستش مدتيه كه از نت دورم و ممنونم كه بيادمي ... هنوز متن پست رو نخوندم و نگاهي گذرا كردم .... با اجازه برم و بخونم ... اميدوارم شب يلداي خوبي داشته باشي و اگر دوباره دير اومدم منو ببخشي :))

سلام گلم هيهات عليرغم اينكه روزانه اين مطالبو با خودم مرور ميكنم ولي چه دردناك است خواندن وشنيدن و ياد اوري ان ياداوري روزهاي ايثار وشهادت منكه بامرور اينا منقلب شدم خدا كنه ما بتونيم قدر شناس بازماندگان ويادگاران ان دوران مقدس باشيم خدا صبر بهشون بده

اگر موافقيد به دليل داشتن اهداف مشترك تبادل لينك كنيم يا علي

بسم رب الحسين

ما چه كرده ايم؟ ما كجا ايستاده ايم؟ وچه داريم بگوييم جز اينكه: شهدا شرمنده ايم

خوشحال ميشم سري هم به من بزنيد

هان اي شب شوم وحشت انگيز
تا چند زني به جانم آتش ؟
يا چشم مرا ز جاي بركن
يا پرده ز روي خود فروكش
يا بازگذار تا بميرم
كز ديدن روزگار سيرم
ديري ست كه در زمانه ي دون
از ديده هميشه اشكبارم
عمري به كدورت و الم رفت
تا باقي عمر چون سپارم
نه بخت بد مراست سامان
و اي شب ،‌نه توراست هيچ پايان
چندين چه كني مرا ستيزه
بس نيست مرا غم زمانه ؟
دل مي بري و قرار از من
هر لحظه به يك ره و فسانه
بس بس كه شدي تو فتنه اي سخت
سرمايه ي درد و دشمن بخت
اين قصه كه مي كني تو با من
زين خوبتر ايچ قصه ايچ نيست
خوبست وليك بايد از درد
نالان شد و زار زار بگريست
بشكست دلم ز بي قراري
كوتاه كن اين فسانه ،‌باري
آنجا كه ز شاخ گل فروريخت
آنجا كه بكوفت باد بر در
و آنجا كه بريخت آب مواج
تابيد بر او مه منور
اي تيره شب دراز داني
كانجا چه نهفته بد نهاني ؟
بودست دلي ز درد خونين
بودست رخي ز غم مكدر
بودست بسي سر پر اميد
ياري كه گرفته يار در بر
كو آنهمه بانگ و ناله ي زار
كو ناله ي عاشقان غمخوار ؟
در سايه ي آن درخت ها چيست
كز ديده ي عالمي نهان است ؟
عجز بشر است اين فجايع
يا آنكه حقيقت جهان است ؟
در سير تو طاقتم بفرسود
زين منظره چيست عاقبت سود ؟
تو چيستي اي شب غم انگيز
در جست و جوي چه كاري آخر ؟
بس وقت گذشت و تو همانطور
استاده به شكل خوف آور
تاريخچه ي گذشتگاني
يا رازگشاي مردگاني؟
تو آينه دار روزگاري
يا در ره عشق پرده داري ؟
يا شدمن جان من شدستي ؟
اي شب بنه اين شگفتكاري
بگذار مرا به حالت خويش
با جان فسرده و دل ريش
بگذار فرو بگيرد دم خواب
كز هر طرفي همي وزد باد
وقتي ست خوش و زمانه خاموش
مرغ سحري كشيد فرياد
شد محو يكان يكان ستاره
تا چند كنم به تو نظاره ؟
بگذار بخواب اندر آيم
كز شومي گردش زمانه
يكدم كمتر به ياد آرم
و آزاد شوم ز هر فسانه
بگذار كه چشم ها ببندد
كمتر به من اين جهان بخندد

سلام دوست من....سزار...امپراطوري كه با يك لبخند با يك نگاه با يك حس ريشه دوانده در قلبم...هميشه زنده است...راستش سعادت اين رو نداشتم كه قبلا دوستشون باشم اما نوشته هاشونو خوندم !........