تمام ِ لحظه ها يادت، به ذهنم شور مي ريزدبه شام ِ تار ِ تنهايي ، نگاهت نور مي ريزدبه من سر مي زني هر شب ، لطيف و نرم و روياييتو را حس مي کنم اي جان ، تو در هر گوشه پيداييتو بايد با خدا باشي ، که پاک و بي ريا هستي !تو آن شهزاده ي عشقي ، که در افسانه ها هستي !مرا با خود ببر اي دل ، ببر تا لحظه ها ي ِ دورببر تا لحظه ي آبي ، ببر تا سرزمين ِ دور ( سعيد رحيملو )
راستي سالگرد تاسيس بلاگتون رو نبريك ميگم . ايشالله صد ساله بشه .
تو كه معناي عشقي به من معنا بده ...
به نام تو ...
سلام
دل نوشته هاي شما هم قابل تامل هست .
خيلي هاشون پذيرفتني ست .
ممنون كه سر زدين . يا حق ...
راستي از شعر قشنگتون ممنونم . واقعا زيبا بود مخصوصا اين تيكه اش :
صداى آبى معراج سخت پيچيده استبه التفاتى و آهى نشور خواهم كرد
// تو كه معناي عشقي به من معنا بده ...
دوست عزيز سلام
ممنون كه من رو قابل دونستيد و به كلبه ي كوچيكم سر زديد
بابت نظر لطفتون هم سپاسگذارم شرمنده كريد من رو
راستي اولين بهار وبلاگتون رو تبريک ميگم به شما
زيبا مينويسيد و سليقه اي کم نظير داريد
خوشحال ميشم که با شما تباديل لينک انجام بدم
به اميد ديدار مجدد شما در كلبه ي محقرانه ام
در پناه حق
يا علي
سلام نرگس جان ...عزيز م منم تبريك ميگم ...
راستي وبلاگ بلاگ اسكاي من درست شده واگه خدا كمك كنه از اين به بعد همونجارو به روزش ميكنم..
سلام نرگس جون
متن زيبايي بود از شعر زيبايت هم بسيار ممنون . اميد وارم بتوني به وبلاگ منم سري بزني خوشحال ميشم بيشتر باهم آشنا بشيم.با آرزوي موفقيت .
مهسا
سلام... شايد بيش از ده بار اومدم تا كامنت بزارم اما باز نميشد كه نمي شد...
اما خوب
زكوشش به هرچيز خواهي رسيد
الحق و الانصاف كه توصيف بسيار زيبايي از زندگي نوشتيد
يادمان باشد فردا حوض را اب کنم.
و دعاي به تن اين باغ نجيب..
رُخ ائينه به آهي شويم.
تا که من را بنشاند در خويش .
يادمان باشد جوري ديگر باشم.
بد نگويم به هيچ كس.حتي.زمين.
مهربان باشم با مردم شهر
و فراموش کنم هر چه گذشت.
خانه دل .؟ بتکانم از غم.؟
هديه بايد کرد؟گر چه بي ربط ولي؟
کاسه آب به پشت سر لبخند بريزيم.
شايد به سلامت زه سفر باز گردد.
بذر اميد بکاريم در دل.
لحظه ها را دريابيم..
مهرباني عرضه کنيم.يک بقل. عشق
به سلامي دل همسايه خود شاد کنيم.
و غم از دل ببريم..؟ //////////////////
سلام .
خوب بود اما كاش اين همه غلط املايي نداشت .
با عجله نوشتي؟
بهتره براي دوستان بيشتر وقت بذاري اون هم براي تشكر از دوستان .
يادمان باشد. .فردا سينه خالي کنم .. از کينه اين مردم خوب.؟ و سلامي بدهم. بر خورشيد ..عطر شب بو بدهم. ناز گل را بکشم. و نخندم ديگر. ؟ به ترک هاي دل هر گلدان؟؟ يادمان باشد فردا؟ به دل کوزهء اب
. که بدان سنگ شکست. بستي از روي محبت بزنم. تا اگر اب در آن سينه پاکش ريزند.؟ ابرويش نرود.؟ يادمان باشد فردا.؟ جور ديگر باشيم.؟ بد نگويم به هوا اب زمين. مهربان باشم با مردم شهر ..و فراموش کنم هر چه گذشت .دست در دست زمان بگذارم.