• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : زندگي تسبيح است
  • نظرات : 38 خصوصي ، 329 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    16   17   18   19   20    >>    >
     

    سلام به آبجي عزيز تر از جان.... خوبي؟

    تولد وبلاگي مباركككككككككككككك..... آرزو ميكنم 120 سال ديگه هينطور قشنگ و لطيف بنويسي و سلامت باشي

    شمنده دير اومدم.... من هميشه 20 كيلومتر از وبت عقبم

    فعلا با اجازه...

    با سلام

    غروب كارون به روز شد.

    منتظر حضور سبزتان هستم

    آرزومند آرزوهاي شما

    غروب كارون

    نگارش دهد گلبن جويبار

    در آيينه آب رخسارها

    رود شاخ گل در بر نيلفر

    برقصد به صد ناز گلنارها

    درد پرده غنچه را باد سام

    هزار آورد نغز گفتارها

    به آواي ناي و به آهنگ چنگ

    خروشد ز سرو و سمن تارها

    به ياد خم ابروي گلرخان

    بكش جام در بزم ميخوارها

    جز افسون و افسانه نبود جهان

    كه بستند چشم خشايارها

    به اندوه آينده خود را مباز

    كه آينده خواب است چون پارها

    فريب جهان را مخور زينهار

    كه در پاي اين گل بود خارها

    پياپي بكش جام و سرگرم باش

    بهل گر بگيرند پيكارها

    ( علامه طباطبايي)

    كيش من

    همي گويم و گفته ام بارها

    بود كيش من مهر دلدارها

    پرستش به مستي در كيش من

    برونند زين جرگه هشيارها

    به شادي و اسايش و خواب خور

    ندارند كاري دل افكارها

    بجز اشك چشم و بجز داغ دل

    نباشد به دست گرفتارها

    كشيدند در كوي دلدارگان

    ميان دل و كام ديوارها

    چه فرهادها مرده و در كوهها

    چه حلاج ها رفته بر دارها

    چه دارد جهان جز دل و مهر يار

    مگر توده هايي ز پندارها

    دلي رادمردان و واستگان

    نبازند هركز به مردارها

    مهين مهرورزان كه آزاده اند

    بريزند از دام جان تازها

    بهاران كه شاباش ريزد سپهر

    به دامان گلشن ز رگبارها

    كشد رخت سبزه به هامون و دشت

    زند بارگه گل به گلزارها

    سلام خواهر خوبم نرگس عزيز

    يك ساله شدن وب شما در پارسي را بهتون تبريك ميگم. انشاء الله سالهاي سال بتونيد در اين وب و يا در عرصه هاي ديگه موفق باشيد.

    قربانت فرهاد

    لام

    خسته نباشيد صبح تان بخير

    مطلب تان زيبا بود

    خدا خيرتان دهد

    در مورد مطلب هم كه فرموده بوديد نمي دونم شايد اين شوق تون نسبت به محبوب رو مي رسونه

    من يادمه آن زماني كه خيلي حال داشتم وقتي كلمه حسين رو مي شنيدم هق هق مي زدم زير گريه گاهي اوفات مي نشستم تو مسجد دانشگاه سرمو پايين مي انداختم و مي رفتم به رويا روياي زيارت امام حسين(ع) چشامو مي بستم و در خيال خودم مي رفتم حرم امام حسين جالب اينجاست كه تو رويا هم نمي تونستم از درم حرم برم تو مي ترسيدم اگه برم تو ديگه نمي تونم بيام بيرون يعني مي مردم. در همون حالي كه اين فكرارو مي كردم اشكم مثل آبشار مي ريخت. بعد كه از اون حالت بيرون مي اومدم مي گفتم خدايا اگه يه زماني خواستم برم زيارت چطوري مي تونم برم فكر كنم تا دروازه كربلا هم نتونم برم. يك زماني من اين احساس رو داشتم. اين ناشي از شوق است. آدم وقتي به يك كسي شوق داشته باشه مخصوصا اون محبوب اگه امام باشه خوب معلومه جذبه امام رو مي گيره خوش به حال تون دعا كنيد من هم دوباره اون احساس رو پيدا كنم.

    به روزم

    تشريف بياوريد در خدمت باشيم

    به اين لينک ها هم سري بزنيد بد نيست:

    http://www.entekhab.ir/display/?ID=9364&page=1

    http://www.entekhab.ir/display/?ID=9367&page=1

    http://www.entekhab.ir/display/?ID=8965

    التماس دعا

    يا علي

    سلام عليكم . مطالبتان زيبا و پر محتواست . مخصوصا شعر . استفاده كرديم . ان شا الله موفق باشيد ............ اللهم عجل لوليك الفرج

    ليت شعري اين استقرت بک النوي .....

    مهدي (عج) جان!
    اي کاش ميدانستم چشمان پاک کدامين خاک حضور سبز تو را به تماشا نشسته است و بر نرمي قدمهايت بوسه ميزند؟

    مولاي من!
    اي کاش ميدانستم کدامين سرزمين غريب با وجود نازنين تو آشنايي دارد
    و آغوش خويش را براي مهرباني هايت گشوده است؟

    .... يابن الحسن!
    سخت است براي من که سايه تمام مردم را از ميان کوچه نگاهم بگذرد،
    اما پنجره چشمانم به روي خورشيد زيباي تو بسته باشد
    و باغ دلم از بهارت بي نصيب بماند.


    سلام .....

    وبلاگ زيبايتان را به تقدير مي نشينم ...

    در پناه حضرت دوست مويد و مهدوي باشيد .....

    + نا هيد 

    صد ره به رخ ِ تو در گشودم من
    بر تو دل ِ خويش را نمودم من
    مي سوختم و مرا نمي ديدي
    امروز نگاه کن که دودم من
    تا من بودم ، نيامدي افسوس !
    و آنگه که تو آمدي ، نبودم من ‍!

    (هوشنگ ابتهاج ه.ا.سايه)

    + نا هيد 

    ساز من ...ساز من
    آهسته ناله کن ،
    آهسته
    تا با خبر نشود
    رهگذر ِ بيخبر
    از راز من...راز من

    (کارو)

    + نا هيد 

    وين در گشوده شد
    اين در که پلک ِ چشم ِ تو باشد ، گشوده شد
    در آسمان ِ چشم ِ تو ، شب نيلگونه بود
    دانم چگونه بود و ندانم چگونه بود
    شب در فضاي ِ چشمان ِ تو صدها ستاره داشت
    با هر نگاه ِ خوبش ، هزاران اشاره داشت
    چشمت خموش بود ، ولي بي زبان نبود
    آن خواهش ِ نگاه ِ تو ، از من نهان نبود
    ( نادر نادرپور)

    + نا هيد 
    عاشقم ، عاشق ِ ستاره ي صبح
    عاشق ِ ابر هاي ِ سرگردان
    عاشق ِ روز هاي باراني
    عاشق ِ هر چه نام ِ توست بر آن
    (فروغ فرخ زاد )
    + نا هيد 

    گفتم که اي غزال ! چرا ناز مي کني ؟
    هر دم نواي مختلفي ساز مي کني
    گفتا : بدرب ِ خانه ات ار کس نکوفت مشت
    روي ِ سکوت محض ، تو در باز مي کني
    ؟

    ( کارو)

    + نا هيد 
    اگر من و تو دو برگ بوديم
    هنگام ِ خزان........زودتر از تو مي شکستم
    و مي افتادم
    تا زمانيکه تو مي افتي
    در آغوشت گيرم
    ( کا رو)
    + نا هيد 
     <    <<    16   17   18   19   20    >>    >