آخ من چقدر خنگم

اين روي نظراته فكرزكدم روي وبلاگت گذاشتي وووووووي بازم شرمنده بگو منو ميبخشي؟؟؟؟

سلام

تو كه دنيا امدي دنيا ابي شد

از امدنت رنگ اسمان هم ابي شد

ستاره ها از امدنت چشمك زدند

دنيا از نور احساست چراغاني شد

تو از اسمان امدي خوش امدي

دلهاي خاكي از و جودت اسماني شد

تقديم به شما

منم به نوبه خودم تولدت را تبريك ميگم

با سپاس از همراهي شما دوست عزيز

الهي زنده باشي

سلام مهربونم

خانومي اين درخواستي كه از من داشتي رو نتونستم انجام بدم

واي به من كه يه بار آبجي خوبم يه چيزي خواست ولي نتونستم انجام بدم

خانومي از ساعت پنج صبح تا حالا نشستم تا برم تو صفحه كاربري باز نميكنه

اين چنذ روزم اصلا نيومده بودم كامنتامو بخونم

وايييييييييييييي شرمنده باز نمي كنه تا اون 2تا كامنت كه گفتي رو پاك كنم راستي من عاشق اين ربنام وايييييي كه رو وبلاگت گداشتي

بازم شرمندتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم آبجي گله منو ببخش تقصيره اين پارسي بلاگهههههههههه

سلام سلام.سلام ابجي عزيز حالت خوبه سلامتي من كه خسيلي دلم واسه همه چيز مخصوصا ابجي گلي مثل شما تنگ

شده انشالله ديگه فردا سفردا از مسافرت بر ميگردم و بازهم از وجودتون بهره ميبرم نماز روزتونم قبول حق باشه التماس دعا دارم پاينده باشيد و جاويد يا حق

سلام
شکفتن ِ گل ِ بهاري ِ وجودت در فصل پاييز ،از پاييز فصلي زيبا تر از بهار ساخت .بعضي پاييز رو فصل ِ غم مي دونن ، اما من زيباييش رو کمتر از بهار نمي دونم .فصليه که درخت ها از وجود ، هستي و بر گهاي ِ خودشون مايه مي زارن و همه جا رو بخا طر ِ تولدت رنگين مي کنن .برگهاشونو که زند گيشون بهش بسته هست رو مثل ِ نقل و نبات به شادي ِ تولدت ، به پات مي ريزن .مي بيني طبيعت به جه زيبايي تولدتو جشن مي گيره ؟

من هم به نوبه ي ِ خودم شکفتن ِ گل ِ نر گس رو تبريک ميگم .گلي که اگر چه يک گل هستش و در پاييز شکفته ، اما عطر و بو و طراوتي داره بهتر و بيشتر از تمامي ِ گل هاي ِ روييده در بهار .

گلي که هميشه عطر و بوي ِ ايمان و اخلاص ِ خاصي داره .اخلاصي ناب و پاک .پاک همچون دلش که منبع ِ صفا و صميميته .

ببخش برگِ سبزيه تحفه ي درويش .جز اين ناقابل چيزي نشد تقديم کنم .هر چند مي دونم اگه تمام دنيا رو تقديمت کنن ، در مقابلت چيز ِ قابل داري نيست .

http://iranclip.com/player/457

فكر نكن خيلي دير تبريك گفتم .مي خواستم دقيقا روز ِ تولدت ، بهت تبريك گفته باشم .

گل ِ وجودت هميشه پر طراوت /علي / 16-7-84

تو خود ميداني ... زندگي طعم ديگري دارد. طعم سيبي که ما را به هبوط خويش واداشت.. طعمي که هيچ فرشته اي آنرا نچشيد ... و اين تنها راز ما بود..! رازي که هميشه در دل هايمان خواهد ماند... راز ما ... هميشه يک راز خواهد ماند ... ~

آري ... من از ديار غربت غربتم را دياري غريبم....! و رهگذري که از ميان ذهن من ميگذرد ... هنوز هم غايب است ... به انتظارش ميمانم ..... تا که روزي گذر کند از دل تنگ من ... / برايت دلم سخت تنگ است .....~