.
سلام نرگس خانوم . خيلي شعر قشنگي بود
به قول ما قديميا !!!
پرواز را بخاطر بسپار
پرنده مردنيست
موفق و هميشه خندون باشي
با اجازه نرگس خانم ..از اينجا سلام به شما و نيناي عزيز .ممنو ن از لطفت ...مهربون ..اما ..هر چي تو كامنتهات كه اينجا نوشتي دقت كردم آدرس .وبت نبود .كه بتونم سري بشما و عرض ادبي داشته باشم .سلامت و پايدار باشيد . شما و نرگس خانم ...با سپاس . مهرداد ...///
(باز سحر اومد )
خدايا هر که با من آشنا شدنمي دونم چرا از من جدا شدروز اوّل که اومد باوفا بودوقتي نازش کشيدم بي وفا شدباز سحر اومد ، آفتاب دراومدبا خنده ي گل ، شب به سر اومدباز سحر اومد ، آفتاب دراومدبا خنده ي گل ، شب به سر اومد*****گلي دارم به گلزار زمونهکه در زيبايي و خوبي نشونهبگوييد بيش نرنجونه دلم راکه اهم سردتر از باد خزونهباز سحر اومد ، آفتاب دراومدبا خنده ي گل ، شب به سر اومدباز سحر اومد ، آفتاب دراومدبا خنده ي گل ، شب به سر اومد**********خدايا هر که با من آشنا شدنمي دونم چرا از من جدا شدروز اوّل که اومد باوفا بودوقتي نازش کشيدم بي وفا شدباز سحر اومد ، آفتاب دراومدبا خنده ي گل ، شب به سر اومدباز سحر اومد ، آفتاب دراومدبا خنده ي گل ، شب به سر اومد*****گلي دارم به گلزار زمونهکه در زيبايي و خوبي نشونهبگوييد بيش نرنجونه دلم راکه آهم سردتر از باد خزونهباز سحر اومد ، آفتاب دراومدبا خنده ي گل ، شب به سر اومدباز سحر اومد ، آفتاب دراومدبا خنده ي گل ، شب به سر اومد
عماد رام ....
آمد و آتش به جانم کرد و رفت.............. با محبت امتحانم کرد و رفت
آمد و بنشست و آشوبي به پا.............. در ميان دودمانم کرد و رفت
آمد و رويي گشو دو شد نهان............... نام خود ورد زبانم کرد و رفت
آمد و او دود شد من شعله اي.............. در وجود خود نهانم کرد و رفت
آمدو برقي شد و جانم بسوخت................. آتشين تر اين بيانم کرد و رفت
آمد و آينه گردانم بشود.................... طوطي بي همزبانم کرد و رفت
آمد و قفل از دهانم بر گشود................. چشمه آب روانم کرد و رفت
عشق اگه روز ازل در دل ديوانه نبود.. تا ابد زير فلک ناله مستانه نبود.. نرگس ساقي اگه مستي صد جام نداشت.. سر هر کوي و گذر اين همه ميخانه نبود.. من و جام مي و دل نقش تو در باده ناب.. خلوتي بود که در آن ره بيگانه نبود.. کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود .. بفداي تو مگه اين دل ديوانه نبود.. بفداي تو مگه اين دل ديوانه نبود.. تو چرا شمع شدي سوختي اي هستي من.. آن زماني که تو را سايه پروانه نبود.. من جدا از تو نبودم بخدا در همه عمر.. قبله گاه دل من جز تو در اين خانه نبود.. کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود .. بفداي تو مگه اين دل ديوانه نبود..