• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : پرنده زيباي من
  • نظرات : 19 خصوصي ، 296 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    16   17   18   19   20      >
     
    + بي نام 
    سلام شعر زيبايي بود
    شاد باشي........

    چه کنم شبا که سر صداها کم رنگ ميشه بيشتر از روزا دلم برات تنگ ميشه

    سلام دوست عزيز اينروزا کمتر نت ميام در هر صورت از همراهي شما عزيز هم ممنونم من اپ هستم منتظر حضور گرم شما
    من فقط شنبه ها اپ ميکنم ولي سعي ميکنم به وب شما هم سر بزنم
    با احترام شايان نجاتي

    في البداهه آمدم

    يك شب مهتابي ميخوام

    يك صفحه آبي ميخوام

    يك دل دريايي ميخوام

    يك مداد تنهايي ميخوام

    تا براي تو

    في البداهه هاي عاشقانه بنويسم

    گرچه دستم ترك بر داشته است

    باز هم مينويسم ..باز هم آبي مي شوم

    با درياي بيكران نگاهت ..

    جولاي دوهزار و پنج .ممنون از لطف گل نرگس

    كه بمن سر ميزني .براتون بهترين ها رو آرزو دارم ..

    خك پا ...م/ شيدا ...///

    راستي نوشته شما خيلي زيبا بود شعر زيبايي بود مال خودتون؟ .......... پرنده آزاد من به هركجا كه ميروي به ياد داشته باش كه هيچ زماني تنها نخاهي بود چرا كه دلي به همراه داري دلي را رهسپارت كرده ام كه در گرو توست
    در مورد متنها هرجور دوست داشتين ميتونين ازشون استفاده كنين خوشحال ميشم كه ارزش ذخيره كردنو داشتن راستش اينكه همه وبمو خوندين برام خيلي جالب بود لطفا نظرتونو در مورد متنها بگين مرسي

    سلام ....... راستش جا خوردم از خوندن كامنت تون واسه اينكه خيلي صميمانه نوشته بوديد و زيبا گفته بوديد از نوشته هايم ولي من كه خودم لايق چنين محبتي نميدانم و شرمنده محبتتون شدم ..... راستش خيلي خوشحال شدم كه يه دل مهربون يه دا عاشق نوشته هاي منو خونده و از توشون چيزهاي عالي برداشت كرده ..... با تبادل لينك و لوگو موافقم هرچند من لوگو ندارم ....

    چه شعراي قشنگي.وبلاگ قشنگي داري.موفق باشي.

    هر چه از سکوت شبها با ستاره گفتم بس نبود... براي بنفشه عاشق قصه ها....ترانه ها.. گفتم بس نبود... من با هر قطره باران رازها گفته ام...باز بس نبود... پاي درخت باغچه شبنمي نشسته بر برگ گل سرخ..... قصه رنگين من مي داند...باز بس نبود... مرغ عاشق ترانه مي سازد از دلسراييم ...باز بس نبود.... عاشقانه هاي من موج دريا مي داند.....ابر آسمان مي شناسد...... باران مي سرايد...باد مي برد تا اوج........باز بس نيست.... قصه من پايان نمي شناسد..... رود جاري سرشار من بي آبي ندارد....آخر آسمان آبي درياي طوفاني احساسم از اوج بالا تر است.....مي بارد همه روز... همه شب تا کشتي احساسم هرگز به گل ننشيند...... ترانه ساز من باز غزلي...ترانه اي.....ساز کن...... دل عاشق بي تاب عشق سرايي هاي توست.
    سلام چقدر زيبا بود...موفق باشين

    عزيز دلم نرگس عزيزم سلام

    با كمك تو گلم تونستم اينجا برايه خودم يه خلوت تنهايي كوچولو داشته باشم بازم ممنونم بابته زحمتي كه كشيدي

    منتظر حضور سبزت با نظر قشنگت هستم

    فدايه تو

    سلام مهربونم ... فرقي نمي كنه ... ولي من مرجانم ... آشيك هم يه جور لقب هست به معني عاشق ... حالا هر كدوم دوست داري ... راستي نرگس خانومي لينكتم گذاشتم بدرود!!!
    + har chi khodet sedam koni 
    چه مي شد که مرزي نبود
    براي نثار محبت
    و انسان کمال خدا بود چرا نه?
    چه مي شد که نبض گل سرخ
    طپش هاي هر قلب عاشق
    وعشق آخرين حرف ما بود چرا نه?
    چه مي شد که دست من و تو
    پل محکم عشق مي شد براي تمامي دنيا ؟؟؟؟
    و دنيا پر از شوق پروانه ها بود
    و جنگل رهاورد گل دانه ها بود
    چرا نه چرا نه ?
    چه مي شد که اندوه ما را
    شبي باد همراه مي برد
    و فردا هوايي دگر داشت
    گل مهرباني به بر داشت
    چه مي شد که خواب گل ناز
    به روياي ما رنگ ميزد
    و رويا همان زندگي بود
    چرا نه چرا نه ?
    و دل شيشه غصه بر سنگ ميزد
    چه مي شد که انسان عاشق
    دلش پروانه مي شد
    و دنيا پر از بال بود چرا نه
    وبا عشق مي ماند با عشق مي خواند
    چه مي شد که انسانکمال خدا بود
    چرا نه چرا نه ?
    چه مي شد بلوغ ستاره
    فضاي شب تيره زندگي را
    پر از شعر خورشيد مي کرد
    چه مي شد فروغ سپيده
    کوير همه آرزوي ما را
    گلستاني از عشق و اميد مي کرد
    چه مي شد که هو هوي مرغ شباهنگ
    دل صخره و کوه را آب مي کرد
    و دريا حريم غم و غصه هاشو
    گذرگاهي از عشق مهتاب مي کرد
    چرا نه چرا نه ؟؟؟




    صبر را که به زمانه ديدم

    روزها گذشتند و رفتند

    اما،

    تو آمدي...

    به خيالم آن لحظه زيبا بودي و دلنشين

    ـ لبخنده ات را مي ديدم ـ

    چه حرف هايي که نداشتم

    چه دلتنگي ها

    چه شکوه ها و شکايت ها

    و

    چه بغض هاي فروخورده اي در انتظار مرهمْ شانه اي...

    يادش به خير،

    پيشترها با خود عهد بسته بودم

    بغض ها را بگريانم در پيش ديدگانت

    اما، تو که آمدي

    گفتي:"ً دم مزن! اين چه رسمي ست

    همه حرف هايت شکوه و گلايه؟ "

    چندي که گذشت، گفتي: چرا سکوت؟

    چه بگويم نازنين؟

    من نه آنم که حرف ها و سخن هاي دلنشين داشت،

    و نه آن ديگري که...

    بگذريم.

    مگر نمي داني؟

    دير زماني ست که شادي به کالبدم خدانگهدار گفته ست.

    همچون کيمياگري ديروز را به امروز و امروز را به فردا تبديل مي کنم

    وه! چه وحشتناک.

    فردا همانند ديروز بود و هست... اما، آيا مي ماند؟

    نه، نازنين من انتظار شور و شادي از من

    انتظاري ست عبث و بيهوده.

    چه بهتر که در اين سر مستي و شادماني ات تنها باشي

    مرا چه به پايکوبي و قهقهه هاي مستانه.

    اما،

    مهر من اگر روزي دلت هواي غروب کرد و گرفت،

    و يا اگر روزگاري دلت را نامردماني بي رحمانه شکستند

    به ياد آور

    به ياد آور مرا

    به ياد آور که بازوانم در انتظار به آغوش کشيدنت گشوده مانده اند

    به ياد آور شانه اي هست ـ هر چند نحيف و هر چند که خوشايندت نباشد ـ

    شانه اي که دير زماني ست ترنم ضربه هاي گنگ شقيقه ات را به ياد نمي آورد...

    زيباي من همچون روزهاي گذشته مرا از خاطر نبر

    جايي، آن گوشه هاي ذهنت، مرا دفن کن.

    نه! نه!

    شاعرانه تر اين است که بگويم مرا به خاک بسپار. اما مرا چه به شاعري؟

    مني که سخني جز سکوت ندارم...

    تنها اين را بدان، اميد من

    " سکوت من پر بود از رازهاي ناگفته "

    سکوتم را باور کن

    تنها تو اي ماندگارترينم...

    http://www.omsakthi.org/cards2/gfx/cute_bunny1.jpg

    سلام به گل هميشه بهارم خوبي عزيزم ؟؟؟؟؟؟؟ نمي دونم واقعا چي بگم به خدا دلم خيلي برات تنگ شده بود خيلي عذر مي خوام از اين كه نيومدم ولي مثل هميشه به قكرت بودم حتي بيشتر از هميشه ...... راستش يه جورايي شرمم ميشد بيام خجالت مي كشم از اين همه مهربوني تو و از خودم _................ نرگسم نميدونم چي بگم حرفها برا گفتن خيلي زياده ولي خوب متاسفانه عادت بدي كه من دارم اينه كه در همچين مواقعي بيشتر از هميشه ساكت مي شم و لب باز نمي كنم چراش رو خودمم هنوز نميدونم مي دونم عزيزم مي دونم كه تو به فرشته ي مهربوني مي دونم كه اون قدر گلي كه حد نداره من واقعا از خدا ممنونم كه تو رو بهم داد به خدا همين كه مي بينم يه مهربون يه كسي كه اين همه دلش پاكه اينقدر منو خجالت مي ده و به فكرم به اندزه يه دنيا برام كافيه هميشه دعا مي كنم كه خدا هيچ وقت تو رو ازم نگيره ............ فداي اين همه مهربونيات بشم ... من فقط مي تونم در برابر اين خوبي هاي تو گريه كنم و تشكر كنم ..... گلي به خدا ..... بابت همه چيز ممنون برام خيلي دعا كن خيلييييييييلي خيلي دوست دارم خواهري گلمممممممم هر جا كه هستي مواظب خودت و دل مهربونت باشششششش خيلي عزيزم ... سعي مي كنم بيشتر بيام پيشت ..... فدات گل مهربونم ...

    سلام .. اولا شهادت حضرت زهرا (س) رو بهتون تسليت ميگم و همچنين پيشاپيش تولدشون رو .. دوما از شعر زيباتون متشكرم .. سوما من هيچكدوم از دوستان رو فراموش نكردم .. همه رو به ياد دارم .. اما چون دارم براي كنكور ميخونم نميتونم بيام نت .. انشاالله بعد از كنكور از خجالت همه در ميام .. انشاالله .. شما هم براي من و همسفرم دعا كنيد كه انشاالله قبول شيم و به اون چيزي كه دوست داريم برسيم .. ممنون .. التماس دعا .. يا علي

     <    <<    16   17   18   19   20      >