سلام آبجي نرگس خوبي عزيزم /// چه خبرا؟؟ چي کار ميکني؟؟ اومدم بهت خبر بدم که الآن پونا هستم /// جاي بدي نيست يعني خيلي خوبه ولي منم حرف همه رو ميزنم، هيچ جا ايران نميشه، به هر حال ما رو يادت نره، مخصوصاً حالا :(
/////////از من رمقي به سعي ساقي مانده////////
//////////وز صحبت خلق بي وفايي مانده//////////
//////// از باده دوشين ، قدحي باقي ماند//////////
///////// از عمر ندانم که چه باقي مانده////////////
زبان روز کار ما اشارت است
نمي توان به روشني سخن زباد گفت
که باد عاصي از حصارها. به کوه ها گريخته است
ونام باد بر زبان . زبانه ايست
که بال خشم شعله را به بام خانه مي کشد
در اين زمانه باد کينه را نشانه ايست ...زبان روزگار ما اشارت است .
..(زنده يادمان محمد زهري ) ...///
عزيزم اين هم يه حلقه گل براي گردنت
دوستت دارم خواهري خوبم
دلم تنگ است
.دل اگاه من تنگ است
من از شهر زمان دور ميايم
من انجا بودم و اينک در اينجايم
در انجا در نهاد زندگاني جوش طوفان بود
بهاران بود
زمين پرورده دست خدايان بود
مي صد ساله ميجوشيد در پيمانه خورشيد
چوقويي دختر مهتاب بر سنگ خيابان سينه مي ماليد
اينجا نويدي نيست
نه پيغامي از ان همشهريان دور
نه چشمي بر نثار تحفه اين شهر
در اينجا اه....خاموشي ست . تاريکي ست . تنهائي ست ..
فريبي تلخ گل داده است در هامون دلمرده
همه سر در گريبان غم خود مات مانده
من از شهر خود امده .
در غربت اين شهر ميگريم
دل اگاه من تنگ است
زنده يادمان (محمد زهري )
..خاک پا /م/ شيدا ...سلام ابجي گلم خوبي ...سلامتي ..التماس دعا دارم وخدا نگهدارت ...