سلام...دوست عزيزم!"من او" با گزارش تصويري اعتکاف مسجد جمکران با حضور درويش مصطفا و هفت کور و...
قدم رنجه بفرماييد در خدمت باشيم!
يا علي مدد(ي)...
سلام عليكم
جراكم ا...خيرا
قدم رنجه فرموديد.
يا علي مدد
[گل] گمشده ي ما
گمشده ي ما دو بال کاغذي پول و مدرک نيست !
گمشده ي ما پرهايست که نيست !
بايد برويم ، بايد برويم..... قبل از کوچ پرستو ها
بر اين تن پَر بکاريم ..... چکه اي نور طلبيم
جرعه اي جان بخريم ! شايدبه ضيافت برسيم
شايد برسيم ، شايد برسيم
سلام : به روزم و چشم به راه حضور سبزتون
دفاع از حريم ولايت حضرت زينبعليها السلام حركت و هدايت انسانها را بدون امامعليه السلام، سكون و هلاكت مىدانست و زمامدارى زيانآلود نااهلان را باعث دورماندن تودهها از صراط مستقيم مىديد. بدين علت، دفاع و حمايت از مقام امامت و ولايت را سرلوحه مسوؤليتهاى خويش قرار داده بود و با تمام توان، بعد از حادثه عاشورا به ارائه رهنمودهاى شايسته و مبارزه با زرمداران و زورمحوران در قالب خطابه مىپرداخت. وى چون دستپرورده زهراى اطهرعليها السلام بود، درس ولايتمدارى را از مادر فراگرفته بود. از يك سو در جهت معرفى و شناساندن ولايت، از طريق نفى اتّهامات و يادآورى حقوق فراموش شده اهل بيت تلاش كرد و از سوى ديگر سر تا پا تسليم امامت بود؛ چه در دوران امامت امام حسينعليه السلام و چه در دوران امام سجادعليه السلام كه حتى در چند مورد از جان امام سجادعليه السلام دفاع كرد و تا پاى جان از او حمايت نمود.
نماد كمال عقل برترين معيار عقلگرايى در زندگى، ادب و ادبآموزى است. كيميايى كه تيرگىها و تاريكىهاى قلب را مىزدايد و نور و روشنايى در رواق وجود انسان مىافزايد به گونهاى كه بهاى بىنظير آدمى با سنجش مقدار ادب هر فردى، قابل تشخيص خواهد بود. زينب كبرىعليها السلام شخصيت شايستهاى بود كه درس ادب را در مكتب امامت آموخته بود و سيره و سخن پدر و مادر خود را از اعماق وجود خود پذيرفته بود. در گفتار و رفتار، صميمى، مهربان، صادق و مؤدب بود به گونهاى كه زنان بسيارى در نخستين برخورد، شيفته شيوه و مجذوب اخلاق روحپرور او مىشدند(13). ادب و احترام حضرت زينبعليها السلام به برادر خود آنچنان بود كه هنگامى كه عبداللَّه بن عباس به امام حسينعليه السلام گفت: شما كه به اين سفر خطرناك مىرويد چرا زنها را با خود مىبريد؟ حضرت زينبعليها السلام با شنيدن اين سخن سر از محمل خود برآورده و فرمود: «اى پسر عباس! آيا مىخواهى بين من و برادرم جدايى بيندازى؟ هرگز من از او جدا نخواهم شد(14)». در حادثه عاشورا در برابر آنهمه مصائب و داغها و حوادث، هرگز از مسير ادب و عبوديّت نسبت به حضرت حق خارج نشد و هيچگاه كلمهاى حاكى از دلتنگى، نارضايتى، اعتراض، شكايت و تنگنظرى بر لب نراند. هرچه مىگفت بر طبق رضايت خداوند متعال و مقدرات او بود و بلكه بالاتر از آن در پاسخ طعنه پسر زياد، مىفرمود: «إنّى ما رَأَيْتُ إلاّ جَميلاً(15)»: «من جز زيبايى نديدم». كه اين كلام در نظر اهل آن، از بالاترين مراتب توحيد، عرفان، قرب به خداى متعال و رسم بندگى و عبوديت، حكايت دارد و كمال ادب عاشق را نسبت به معشوق نشان مىدهد.
ايثار عقيله بنى هاشمعليها السلام در اين صفت، گوى سبقت را از ديگران ربوده بود. او براى حفظ جان ديگران، خطر را به جان مىخريد و در تمام صحنهها، ديگران را بر خود مقدم مىداشت. او در ماجراى كربلا حتى از سهميه آب خويش استفاده نمىكرد و آن را نيز به كودكان مىداد. در بين راه كوفه و شام با اين كه خود گرسنه و تشنه بود، «ايثار» را به بند كشيده و آن را شرمنده ساخت. امام زينالعابدينعليه السلام مىفرمود: «عمهام، زينبعليها السلام، در مدت اسارت، غذايى را كه به عنوان سهميه و جيره مىدادند، بين كودكان تقسيم مىكرد؛ زيرا در شبانهروز به هر يك از ما يك قرص نان مىدادند. او سختىها و تازيانهها را به جان خود مىخريد و نمىگذاشت بر بازوى كودكان اصابت كند(16)».
آفتاب عفت زينب كبرىعليها السلام بانويى سرشار از بينش و بصيرت بود كه با سيره و سخن خود «فرهنگ برهنگى» و «برهنگى فرهنگى» ديروز و امروز را به خوبى مورد تعرّض قرار داد؛ الگويى ماندگار از شخصيت عظيم خويش به يادگار گذارد و معيارهاى حركت ارزشى و ضدارزشى را براى هميشه ترسيم كرد. وى در پاسدارى از عفت و عصمت، سرآمد زنان و دختران روزگار بود و با الهام از پيام آسمانى قرآن و طبق آموزههاى مادرش، فاطمه زهراعليها السلام، حجاب و عفت را مانند گوهرى ارزشمند براى يك زن مسلمان مىدانست و بر اين باور بود كه زن هنگامى به خداى خود نزديكتر است كه خود را از معرض ديد مردان بيگانه حفظ نمايد(11). زينب كبرىعليها السلام دختر آن مادرى است كه براى احقاق حق و دفاع از حقوق رهبر اسلام و حجت خدا از منزل بيرون مىآمد و با دشمنان، به احتجاج مىپرداخت؛ اما سر تا پا محجوب و پوشيده؛ همان مادرى كه وصيّت مىكند پيكرش را بعد از مرگ در تابوتى با ديوارههاى بلند بگذارند تا از انظار نامحرمان به دور باشد، پس طبيعى است كه دختر او هم بايد اين تعاليم بلند اسلام را رعايت نمايد؛ چراكه حفظ شرف و حيثيّت زن، واجب و حجاب از ضروريّات دين است و اصولاً تمام فداكارىهاى اين بانو براى تحقق احكام اسلام بود. بنابراين عفت و پاكدامنى خويش را حتى در سختترين شرايط به نمايش گذاشت. او در دوران اسارت و در حركت از كربلا تا شام سخت بر عفت خويش پاى مىفشرد. آن بانوى بزرگوار براى پاسدارى از مرزهاى حيا و عفاف بر سر يزيد فرياد زد كه: «آيا اين از عدالت است كه زنان و كنيزان خويش را پشت پرده نشانى و دختران رسول خداصلى الله عليه وآله را به صورت اسير به اين سو و آن سو بكشانى؟ نقاب آنان را دريدى و صورتهاى آنان را آشكار ساختى(12)».
عبادت و انقطاع از خلق در ميان فضايل و كمالات ملكوتى حضرت زينبعليها السلام، خلوت با معشوق و مناجات با قاضىالحاجات، درخشندگى خاصى دارد. سراسر زندگى او به خاطر جهاد و هجرت در راه خدا و همراهى و همگامى با پدر، مادر و برادر در جهت انجام وظيفه و احياى معالم و معارف اسلام، عبادت محسوب مىشود. عبادت آن بانوى مكرّمهعليها السلام تنها به معناى خاص «عبادت» نبود، بلكه تمام حركات و سكنات، خروش و فريادها، سفرها و اسارتها، بيدارگرىها و مبارزات و حتى نفسهاى او از آنجا كه به خاطر خداوند بود، همه از مراتبى عميق و والا از اخلاص و عبادت خداوند متعال برخوردار بود. اكثر شبها را به تهجّد و تلاوت قرآن، صبح مىكرد. به گفته برخى از مورّخان، عبادتها و نمازهاى شب پدر و مادر خود را از نزديك ديده بود. او در حماسه كربلا شاهد بود كه برادرش، حضرت امام حسينعليه السلام به برادرش حضرت ابوالفضلعليه السلام فرمود: «اى برادر! نزد دشمن برو و يك شب را مهلت بگير؛ شايد بتوانيم به نماز، دعا و خواندن قرآن استغفار در پيشگاه پروردگار مشغول شويم. خدا مىداند كه من نماز، دعا و استغفار و خواندن قرآن را دوست دارم(8). در شب يازدهم محرم، علىرغم آنهمه خستگى و فرسودگى و مشاهده آنهمه آلام روحى، نماز شب خود را خواند. امام سجادعليه السلام فرمود: «عمهام، زينبعليها السلام در مسير كوفه تا شام تمام نمازهاى واجب و مستحب را اقامه مىكرد و در بعضى از منازل به خاطر شدت گرسنگى و ضعف، نشسته اداى تكليف مىكرد(9)». امام حسينعليه السلام كه خود معصوم و واسطه فيض الهى است، هنگام وداع با خواهرش فرمود: «خواهر جان مرا در نماز شب فراموش مكن(10)». اين، نشان از آن دارد كه اين بانو به قله رفيع بندگى و پرستش راه يافته بود و به حكمت و هدف آفرينش دست يازيده بود؛ بنابراين ديدهها را بازتر و افقها را برتر و معرفتها را قوىتر بايد كرد تا مقام عبوديت زينب كبرىعليها السلام را بهتر شناخت.
صبح ازل طليعه ايام زينب است
پاينده تا به شام ابد نام زينب است
در راه دين لباس شهامت چو دوختند
زيبنده آن لباس بر اندام زينب است