وبلاگ :
همسفرمهتاب
يادداشت :
صبر و رضايت
نظرات :
64
خصوصي ،
180
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
يه منتظر
- ابا صلت هروى از معاصران امام
و از حادثه سازان يا از ناظرانبر حوادث بوده و با امامعليه السلام ارتباطى نزديك
و استوار داشته است
.
وى درپاسخ به احمد بن على انصارى كه از وى پرسيده بود: "چرا
مأمون با وجودآنكه در بزرگداشت امام رضا و اظهار محبّت و دوستى به وى مىكوشيدواو
را به ولايتعهدى خود برگزيد، راضى به كشتن آنحضرت شد؟"مىگويد: مأمون او را گرامى
داشت، و به وى محبت مىكرد چون بهفضيلت او آگاه بود
.
وى ولايتعهدى را از پس
خويش بدان حضرتاختصاص داد تا به مردم بنماياند كه امام رضا به دنيا رغبت دارد و
بدينترتيب جايگاه خود را در دل وجان مردم از دست بدهد، امّا چون امامرغبتى به
دنيا نشان نداد و اين امر جز به مراتب فضل وى در نزد مردموارج او در جان و دل آنها
نيفزود، متكلّمان را از شهرهاى گوناگوندعوت كرد بدين اميد كه يكى از آنها بر
آنحضرت غلبه يابد واز منزلتوى در نزد علما بكاهد و در نتيجه مردم هم به ضعف وى
پىببرند
.
امّا آنحضرت با هر كس از يهود و نصارا و مجوس و صابئيانوبرهماييها
وملحدان و دهريها و يا ساير فرق مسلمان كه با وى مخالفبودند مناظره مىكرد، همه را
مغلوب مىساخت و بر آنها دليل و حجّتمىآورد تا آنجا كه مردم مىگفتند: به خدا او
از مأمون به خلافتسزاوارتر است
.
خبر چينان هم سخن مردم را به گوش مأمون
مىرساندند
.
وى از اينبابت بسيار خشمگين مىشد و حسادتش شدّت مىيافت.
امام
هم از گفتنحقيقت در حضور مأمون پروانداشت و در بيشتر موارد به وى پاسخهايىمىداد
كه او را خوش نمىآمد از اين رو مأمون خشمگين مىشد و بهآنحضرت كينه مىورزيد،
امّا كينه و خشم خود را نمايان نمىساخت،امّا هنگامى كه در باره آنحضرت هيچ
چارهاى نيافت، او را با دادن زهربه شهادت رساند
".