به نام خدا
سلام عليكم
نه ديگه ناراحت و شاكي نميشم نگران نباش! ان شا الله پدر شما هم در سفره ائمه مهمان باشند و داستاني كه لطفا خصوصي نگهش داريد!
آري براي پرداخت خمس پدرم به ميدان خراسان دفتر برادر فاضل مراجعه كردم و خمس پدرم را پارسال پرداختم شب خوابيدم (من اصولا خواب نميبينم چندان) خواب ديدم سر گور پدرم هستم پدرم نشسته و حالت نه شاد و نه غمگين داره گفت: خمس رسيد. ازش پرسيدم در باب حالش مشكلي نداشت از آن موقع فقط براش فاتحه ميدم و مشابه اينا!
اما بعد باز هم مبارك باشه اين روز
و ام بعدتر: در شعر واه اي بود!خيلي دوست دارم تعبير ديگري از اين واه بردارم البته فقط مشابهت است و مقتضاي شعر و منظور شما فكر نميكنم بوده باشد.