• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : و بازهم خشم ......
  • نظرات : 31 خصوصي ، 114 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8      >
     
    + سيد فرهاد 
    تقديم به گل ياسم

    با سلام

    از حضور سبزتون در وبلاگ دوستان همدم ممنونم

    انصافا بسيا ر زيبا مي نويسين

    اميد وارم موفق وپيروز باشين

    من شما رو لينك كردم

    منتظرتان هستم

    صفاي قدمتون
    غروب زيبا! اي خالق باران رحمت ! اي بخشاينده هر گناه و معصيت! اي رئوفا! اي شکورا! اي قادر بي انتها! اي مطلق هر چيز ! اي مسلط بر هر امور! اي صاحب هر نسيم ! اي فرمانبردان موجهاي سرکش! اي خالق مخلوق! اي شاهد هر ماجرا! اي پديدآورنده هر اتفاق! اي نازنين مهربان! اي قدرت مطلق! اي برازنده سلطنت! اي نگاه دارنده ايمان ما! اي فرمانده آتش ! اي فرمانده آب و خاک و باد اي طرفه نگار بي رقيب ! اي معشوقه من در عشق بازي! اي گستره قدرت و جلال! اي شکافنده دو دريا! اي زنده کننده هر مرده اي ! اي بينا کننده هر کوري! اي آنکه بي اذن تو برگي از شاخه جدا نمي شود و قطره از آسمان نمي بارد! اي گم شده در هستي و محيط! اي خاق صداي زيباي بلبل! اي تمام معني هر چه زيبائي است! اي پديدار کننده مه و باران! اي جاري کننده رود در جنگل! اي خالق بوي خاک پس از باران! تو را به وجودت قسم! تو را عشقي که در درون دو دل تنها قرار داده اي! تو را به لحظه اي که دلها براي شنيدن صدايت مي تپد ! تو را قسم به لحظه لقايت! از گناهان ما بگذر - ما را در کنار خودت محشور کن - ما را به رضايت به بهشت بفرست ما را به لياقتمان راهي رضوانت کن خداوندا ما را به رحمتت مورد قضاوت قرار ده نه به عدالتت چرا که رسواي جهانيم
    اي بزرگ تنها! هم بزرگيت زيبا و بدون غرور است و هم تنهائيت مملو از شکوه پر مهرت با بندگانت.
    تو آني که لحظه اي از بندگانت جدا نيستي و در هر يک ازآنها دوستي با ثباتي.
    اي آنکه نه به واسطه قدرتت، نه به واسطه خشمت، نه به واسطه عنايتت، بلکه به واسطه رضايت و بودنت، هر آنچه تو را شاد کند خواهم کرد.
    اي صاحب انسان و مَلَک!
    اي قدرت مطلق کائنات!
    اي خداي کوه، خورشيد، دنيا، گُل، پروانه، شبنم!
    تو را قسم به وصف بي پايانت
    تو را قسم به لحظه دعا
    تو را قسم به لحظه توبه
    تو را قسم به لحظه گريه
    تو را قسم به لحظه اي که دلم شکست
    نگذار از تو بخواهم، بيشتر از آنچه که داده اي

    سلام. خوبيد شما؟

    خشم؟!...

    هركسي ميتونه خشمگين بشه؛ولي كجا خشمگين شدن و در برابر چه كسي و چه اندازه خشمگين شدن رو همه كس نميدونه.

    يا حق

    سلام. خوبيد شما؟

    خشم؟!...

    هركسي ميتونه خشمگين بشه ، ولي كجا خشمگين شدن و در برابر چكسي و چه اندازه خشمگين شدن رو هر كسي نميدونه.

    يا حق

    باسلام

    از اينكه به من سر زدي ممنونم اما نمي توانم پيشنهادت را قبول كنم لطفا نام وبلاگم را (سلام برمولا علي ) لينك نماييد وبه من خبر دهيد تا من هم لينك نمايم.

    التماس دعا

    [لبخند]پنجره را به سوي آسمان باز كردم| در جستجوي كلامي .| دستهايش را باز كرد| و تيله ها به زمين ريختند.| حالا واژه ها گريخته اند| و تنها صداي شكستن مي آيد........||||[لبخند]دوست عزيز سلام::گرچه تابستان شروع ميشود وتا زمستان راه زيادي مانده است .اما سرزمين دور بدور از دغده ي برگ ريزان باز وزيدن گرفت ودرب دولت سراي ياران قديمي خود را نوازش نمود تا با صلابت تر از ديروز .بازهم با سفره داري محفل دوستانه ايرانيان پرافتخار . دوستان سرزمين دور . دوباره گرمي ارتباطي سبز را به نظاره بنشينند.درضمن اميدوارم از سري هاي بعد وبلاگتون زودتر باز بشه چون نيم ساعتي منتظر موندم تا وبلاگ بالا امد.درپناه حق باشيد[لبخند] صبا اگر گذري افتدت به سرزمين دور...بيار نفخه اي از گيسوي معنبر دوست

    به نام حضرت دوست

    سلام استاد

    بهره مند شدم

    در پناه حضرت دوست

    ضمن عرض ادب وسلام خدمت شما خواهر بزرگوار

    خواهرم

    مارا از دعاي خير تان فراموش نفرمائيد

    دست حق يارتان

    الا که راز خدايي.....

    الا که راز خدايي، خدا کند که بيايي

    تو نور غيب نمايي، خدا کند که بيايي


    شب فراق تو جانا خدا کند به سرآيد

    سرآيد و تو برآيي، خدا کند که بيايي


    دمي که بي تو سر آيد خدا کند که نيايد

    الا که هستي مايي، خدا کند که بيايي


    فسرده غنچه گلها فتاده عقده به دلها

    تو دست عقده گشايي، خدا کند که بيايي


    ز چهره پرده بر افکن به ظلم شعله در افکن

    تو دست عدل خدايي، خدا کند که بيايي


    نظام هر دو جهاني امام عصر و زماني

    يگانه راهنمايي، خدا کند که بيايي


    تو مشعري عرفاتي، تو زمزمي تو فراتي

    تو رمز آب بقايي، خدا کند که بيايي


    دل مدينه شکسته حرم به راه نشسته

    تو مروه اي تو صفايي، خدا کند که بيايي


    به سينه ها تو سروري به ديده ها همه نوري

    بار الها!
    آن گاه که با نجواي غريبانه ي ندبه هم نوا مي شويم، آن گاه که شبنم اشک هاي انتظار گونه هايمان را نوازش مي دهد و آن گاه که نام شيرين «مهدي موعودت» آرام بخش دل هاي بيقرارمان مي شود از تو مي خواهيم که صبوري و ايمان اهل انتظار را نصيبمان فرمايي
    خداوندا
    امروز به تو توكل مي كنم

    .

    مرا به آغوش خود هدايت كن تا احساس امنيت كنم

    .

    مرا در نور خود شستشو بده و بگذار در لذت و خوشي تو غوطه ور شوم

    .

    مرا سرشار از آرامش خود كن

    .

    مرا در آغوش خود بگير و با من حرف بزن . بگذار خود را آنگونه ببينم
    كه تو مرا مي بيني بگذار نگاهت كنم

    .

    بگذار گرمي حضورت را حس كنم و نفست را به آرامي در ذهنم حل كنم

    .

    بگذار آنقدر خيره نگاهت كنم تا به رويايي عميق فرو روم

    .................

    آري به رويايي عميق.....زيرا فقط در روياست كه با من حرف مي زني و مرا

    .....

    فقط در روياست كه به من مي گويي بنده كوچكم دوستت دارم و مراقبت هستم

    .

    مي گويي من گاهي از راههايي به ظاهر بي رحمانه هدايتت مي كنم
    اما تـــو نمي تواني درك كني

    ...........
    فقط در آنجاست كه مي گويي فرزندم تو متوجه نمي شوي وقتي راه مي روي با نگراني

    نگاهت مي كنم و مي بينم كه گاهگاهي زمين مي خوري ولي دستت را نمي گيرم تا
    خودت بلند شوي و دوباره از اول شروع كني اما تو مي پنداري كه من تو را
    فراموش كرده ام

    !!!!!!!!!!!!

    من مي گويم خداوندا كمكم كن تا ابد همانگونه باشم كه تو مرا آفريدي

    .

    پـــاک و معصوم و بي ريا................... و تو لبخند مي زني و هيچ نمي گويي
    روزي مردي خواب عجيبي ديد او ديد که پيش فرشته هاست و به کارهاي آن ها نگاه مي کند.
    هنگام ورود، دسته بزرگي از فرشتگان را ديد که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هايي را که توسط پيک ها از زمين مي رسند، باز مي کنند و آن ها را داخل جعبه مي گذارند.
    مرد از فرشته اي پرسيد، شما چه کار مي کنيد؟
    فرشته در حالي که داشت نامه اي را باز مي کرد، گفت: اين جا بخش دريافت است و دعاها و تقاضاهاي مردم از خداوند را تحويل مي گيريم.
    مرد کمي جلوتر رفت، باز تعدادي از فرشتگان را ديد که کاغذهايي را داخل پاکت مي گذارند و آن ها را توسط پيک ها يي به زمين مي فرستند. مرد پرسيد شماها چکار مي کنيد؟ يکي از فرشتگان با عجله گفت: اين جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت هاي خداوندي را براي بندگان مي فرستيم.
    مرد کمي جلوتر رفت و ديد يک فرشته بيکار نشسته است.
    مرد با تعجب از فرشته پرسيد: شما چرا بيکاريد؟
    فرشته جواب داد: اين جا بخش تصديق جواب است.
    مردمي که دعاهايشان مستجاب شده، بايد جواب بفرستند ولي عده بسيار کمي جواب مي دهند.
    مرد از فرشته پرسيد: مردم چگونه مي توانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد: بسيار ساده،
    فقط کافي است بگويند: خدايا شکر
     <    <<    6   7   8      >