• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : الهي سينه اي ده آتش افروز
  • نظرات : 27 خصوصي ، 89 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    تو قامت بلند تمنايي اي درخت
    همواره خفته است در آغوشت آسمان
    بالايي اي درخت
    دستت پر از ستاره و چشمت پر از بهار
    زيبايي اي درخت
    وقتي كه بادها
    در برگهاي درهم تو لانه مي كنند
    وقتي كه بادها
    گيسوي سبزفام تو را شانه مي كنند
    غوغايي اي درخت
    وقتي كه چنگ وحشي باران گشوده است
    در بزم سرد او
    خنياگر غمين خوش آوايي اي درخت
    در زير پاي تو
    اينجا شب است و شب زدگاني كه چشمشان
    صبحي نديده است
    تو روز را كجا
    خورشيد را كجا
    در دشت ديده غرق تماشايي اي درخت
    چون با هزار رشته تو با جان خاكيان
    پيوند مي كني
    پروا مكن ز رعد
    پروا مكن ز برق كه بر جايي اي درخت
    سر بركش اي رميده كه همچون اميد ما
    با مايي اي يگانه و تنها يي اي درخت