• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : ميلاديه
  • نظرات : 39 خصوصي ، 181 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سيد فرهاد 
    هرگز آن دل بنميرد که تو جانش باشيغم و انديشه در آن دايره هرگز نرودهرگزش باد صبا برگ پريشان نکندهمه عالم نگران تا نظر بخت بلندتشنگانت به لب اي چشمه حيوان مردندگر توان بود که دور فلک از سر گيرندوصفت آن نيست که در وهم سخندان گنجدچون تحمل نکند بار فراق تو کسياي که بي دوست به سر مي​نتواني که بريسعدي آن روز که غوغاي قيامت باشد نيکبخت آن که تو در هر دو جهانش باشيبه حقيقت که تو چون نقطه ميانش باشيبوستاني که چو تو سرو روانش باشيبر که افتد که تو يک دم نگرانش باشيتشنه​تر آن که تو نزديک دهانش باشيتو دگر نادره دور زمانش باشيور کسي گفت مگر هم تو زبانش باشيبا همه درد دل آسايش جانش باشيشايد ار محتمل بار گرانش باشيچشم دارد که تو منظور نهانش باشي