• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : آفتاب در حجاب
  • نظرات : 168 خصوصي ، 172 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     

    فرازهايي از زيارت ناحيه مقدسه

    امام زمان(عج) خطاب به امام حسين(ع) :

    1- اَلسَّلامُ عَلَي الحُسَينِ الَّذي سَمِحَت نَفسَهُ بِمَهجَتِهِ.

    سلام بر حسين(ع)، آن کسي که هستي و جانش را تقديم خدا نمود.

    2- اَلسَّلامُ عَليکَ سَلامَ العارِفِ بِحُرمَتِکَ المُخلِص في وِلايَتِکَ المُتَقرِّبِ اِلي اللهِ بِمُحَبَُتِک البَريءِ مِن أعدائِکَ.

    سلام بر تو، سلام کسي که عارف به حرمت توست و در ولايت تو مخلص و به سبب محبت تو به خدا تقرب جسته و از دشمنانت بي زار است.

    3- اَلسَّلامُ عَلي مَن جَعَلَ اللهُ الشَّفاءَ في تُربَتِهِ.

    سلام بر آن کسي که خداوند شفا را در خاک قبر او قرار داد.

    4- اَلسَّلامُ عَلي مَن بَکَتهُ مَلائِکَهُ السَّماء.

    سلام بر آن کسي که فرشتگان آسمان بر او گريستند.

    مرا درد و مرا درمان حسين(ع) اســت

    مـرا اول مـــــــرا پايان حسين(ع) است

    دل هر کـس به ايماني سرشتـــــه

    مرا هم دين و هم ايمان حسين(ع) است

    همه عالم به اذن حق تعالــــــــــي

    چو عبدي سر به فرمان حسين(ع) است

    بهشت و جنت و فردوس اعــــــلاء

    همه معلــــــــــول پيمان حسين(ع) است

    براي هر دلي جانان و جانـــــــــــي

    مرا هم جان و هم جانان حسين(ع) است

    مرثيه

    رسم است هرکه داغ جوان ديد ، دوستان
    رافت برند ، حالت ِ آن داغ ديده را
    يک دوست زير بازوي او گيرد از وفا
    و آن يک ز چهره پاک کند اشک ديده را
    و آن ديگري بر او بفشاند ، گلاب و شهد
    تا تقويت کند دل ِ محنت چشيده را
    يک جمع دعوتش به گل و بوستان کنند
    تا بر کنندش از دل خار خليده را
    جمع دگربراي تسلاي او دهند
    شرح ِ سياهکاري ِ چرخ خميده را
    القصه هر کسي به طريقي ز روي مهر
    تسکين دهد مصيبت ِ بر وي رسيده را
    آيا که داد تسليت خاطر ِ حسين ؟
    چون ديد نعش ِ اکبر (س) در خون تپيده را
    آيا که غمگساري و اندوه بري نمود
    ليلاي داغ ديده ه زحمت کشيده را
    بعد ار پسر ، دل ِ پدر آماج تير شد
    آتش زدند لانه ي مرغان ِ پريده را

    ( ايرج ميرزا )

    تو اين دور و زمونه دختر مث من و تو پيدا بشه که هم خانوم باشه و هم فهميده و هم اهل کار اجتماعي ولله نمونه است.قربون خودم و تو برم. بيا بهم سر بزن. خوشحال مي شم با هم دوست بشيم.

    حسين بودن ، به او مسوليت جهاد با اينهمه پليدي وقساوت را داد ه است و براي جهاد ، جز " بودن ِ خويش " هيچ ندارد . آن را بر مي گيرد و از
    خانه به قتلگاه ِ خويش ميآيد .

    ( دکتر شريعتي )

    شهيد حق شدي لب تشنه ، اما

    هزاران تشنه را مفهوم ِ آبي

    ( محمد رضا مهديزاده )

    از نوشته هايتان بر مي آيد که فردي فرهيخته باشيد. آشنايي با شما مايه افتخار است وامکان تبادل نظر و گفتگو مايه مباحات

    براي سلامتي همه بيماران اسلام صلوات

    اللهم صل علي محمد وآل محمد و عجل فرجهم

    چهار چيز مايه ي خوشبختي دو دنيا است

    اطاعت خدا و پيغمبر و ائمه عليهم السلام

    اطاعت از پدر ومادر

    خدمت به علما

    مهرباني با مردم

    چهار چيزبه چهار چيز ميخندد

    تقدير به تدبير

    مرگ به آرزو

    قضا و قدر به احتياط

    رزق به آدم حريص

    پنج چيز نشانه ي پرهيزگار است.

    1- جز با كسي كه در اصطلاح دين به او كمك كند ننشيند.

    2- شهوت وزبان را كنترل كند.

    3-مصيبتهاي بزرگ دنيايي را وبال ( وکيفر گناه) داند وبر مصيبت کوچک ديني غمگين شود.

    4-شکم را از حلال انباشته نکند مبادا دچار حرام گردد.

    5- مردم را رستگار و خود را مقصر ببيند.

    بخشي از سخنان علما

    ( بنام تو اي آرام جان )


    شوخ شيرين مشرب من كيستي


    اي سخن گو از لب من كيستي


    قصه ي مطلوب مي گويي بگو


    نكته ي مرغوب مي گويي بگو


    رهروان زين باده مستي ها كنند


    خود پرستان حق پرستي ها كنند



    قلم توانايي نوشتن از عظمت و نام مقدس زينب را ندارد


    اين قامت خميده و اين موي سپيد از كيست ؟


    چه كسي باور ميكند كه تو زينبي ؟!


    چگونه ممكن است ان عقيله . ان دُردانه و عزيز كرده ي قوم و قبيله اكنون ساكن خرابه ي شام شده باشد و .....


    ناگهان به گوش خواهر طنين صداي دلنشن برادر بود كه اورا وصيت ميكرد:


    جان خواهر در غمم زاري مكن


    با صدا بهرم عزاداري مكن


    معجر از سر ، پرده از رخ وا مكن


    افتاب و ماه را رسوا مكن


    هر چه باشد تو علي را دختري


    ماده شيرا ، كي كم از شير نري


    با حسيني لب هر انچه گفت راز


    شه به گوش زينبي بشنيد باز


    گوش عشقا زبان خواهد ز عشق


    فهم عشقا بيان خواهد ز عشق


    با زبان ديگري نا آواز نيست


    گوش ديگر محرم اين راز نيست ....



    بدين جا كه رسيد قلم بنا نافرماني گذاشت و ديگر هيچ ننوشت


    امان از دل زينب ..... امان از دل زينب


    البته حق هم چنين است . مصيبت ال الله چنان جانسوز است كه من از اينكه خواستم چيزي بنويسم از خودم خجالت كشيدم

    عزت زياد .... التماس دعا

    يا علي مدد

     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >