• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : آفتاب در حجاب
  • نظرات : 168 خصوصي ، 172 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    (شاهكار استاد معيني كرمانشاهي)

    خانمان ‌سوز بود ، آتشِ آهي گاهي

    ناله‌اي مي‌شکند پشت سپاهي گاهي

    گر ُمقدَر بشود سلک سلاطين پويد

    سالکِ بي‌خبرِ خفته‌ به ‌راهي گاهي

    قصه‌ي يوسف و آن قوم چه خوش‌پندي بود

    به «عزيزي» رسد افتاده به ‌چاهي گاهي

    هستي‌ام سوختي از يک نظر اي اختر عشق

    آتش‌افروز شود برق نگاهي گاهي

    روشني ‌بخش از آنم که بسوزم چون شمع

    روسپيدي بود از بخت سياهي گاهي

    عجبي نيست اگر مونس يار است رقيب

    بنشيند بَر ِ گل هرزه‌گياهي گاهي

    چشم گريان مرا ديدي و لبخند زدي

    دل برقصد به ‌بَر از شوق گناهي گاهي

    اشک در چشم ، فريبنده‌ترت مي‌بينم

    در دل موج ببين صورت ‌ِ ماهي گاهي

    زرد رويي نبود عيب ، مَرانم از کوي

    جلوه بر قريه‌ دهد خرمن کاهي گاهي

    دارم اميد که با گريه دلت نرم کنم

    بهر طوفان‌زده سنگي‌ است پناهي گاهي