• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : پاي سخن امپراطور شهيد سرزمين ابهاي هميشه آبي
  • نظرات : 17 خصوصي ، 219 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     

    باعرض سلام

    از شما بخاطر اينكه لوگوي من را جزو لوگوهاي دوستانتان قرار دادين متشكر هستم .

    خدايا جهان پادشاهي تو راست

    زما بندگي آيد خدايي تو راست

    سلام

    فقط اميدوارم جزو اون ادمهاي فراموشكار نباشم!

    ديگه زبان ياراي سخن گفتن نيست.

    موفق باشي

    با سلام و آرزوي موفقيت و سلامتي براي شما دوست عزيز و خانواده محترمتان...

    خدايا اگر بناست آن محبوب آسماني غايب از نظر را فقط چشمهاي پاك ببينند...آلودگان سر بر شانه ي كه بگذارند؟؟

    خدايا خلا ء عظيم تنهايي را جز تو كه مي تواند پر كند؟

    و زخم عميق غربت انتظار را جز تو كه مي تواند مرهم گذارد؟؟

    اللهم عجل لوليك الفرج

    موفق و سربلند باشيد

    التماس دعا

    به آدرس جديد تشريف بياوريد

    با سلام و آرزوي موفقيت و سلامتي براي شما دوست عزيز و خانواده محترمتان...

    خدايا اگر بناست آن محبوب آسماني غايب از نظر را فقط چشمهاي پاك ببينند...آلودگان سر بر شانه ي كه بگذارند؟؟

    خدايا خلا ء عظيم تنهايي را جز تو كه مي تواند پر كند؟

    و زخم عميق غربت انتظار را جز تو كه مي تواند مرهم گذارد؟؟

    اللهم عجل لوليك الفرج

    موفق و سربلند باشيد

    التماس دعا

    به آدرس جديد تشريف بياريد

    خاک بارون خورده کجاست ؟

    ...روزي که تشنه بودم ...

    تو راه دور سفر....

    دل من شکسته بود ...

    ترک خشکي غربت ...

    ترک تنهايي و وحشت ..

    .دلمو ترکونده بود ...

    حالا بيدل ...

    حالا تشنه ..

    .حالا خسته ...

    خاک بارون خورده کجاست ...

    من هوايي شده ام ...

    به هواي خاک بارون خورده ....

    آخ اگه بارون بزنه ...آخ اگه بارون بزنه ....د

    سامبر ۲۰۰۵ ...///


    سلام اينم كد! البته بكب دو روز يگه راه ميفته

    < classid="clsid:D27CDB6E-AE6D-11cf-96B8-444553540000" codebase="http://download.macromedia.com/pub/shockwave/cabs/flash/swflash.cab#version=6,0,29,0" width="128" height="112">
    <param name="movie" value="https://www.sharemation.com/alidavod/logo1.swf">
    <param name="quality" value="high">
    <embed src="https://www.sharemation.com/alidavod/logo1.swf" quality="high" pluginspage="http://www.macromedia.com/go/getflashplayer" type="application/x-shockwave-flash" width="128" height="112"></embed></ogt;

    توراهردم صداکردن چه زيباست..........
    به چشمت اقتداکردن چه زيباست...........
    نگارترمه پوش مهربانم..........
    به راهت جان فدا کردن چه زيباست..........

    نرگس جان سلام..........

    شرمنده ببخشيد دير خدمت رسيدم. مشکل سيستمي داشتم. ممنون از متن دل انگيزتون......... هر چند طولاني بود ولي بازم كم بود...........

    وممنون ازاينکه صفحات انتظار رو فراموش نکردين........
    اللهم عجل لوليک الفرج.........
    التماس دعا.........

    دوباره جمعه شد و واي ما اگر تا ظهر.........
    زكعبه بانگ اناالمهدي ات به ما نرسد..........

    تقديم به بهترينم نرگس عزيزم

    به پاس مهرت

    سلام دوست عزيز

    مرسي خواهر گلم

    كامنت زيبايت را خوندم

    ممنون از اينهمه لطف و محبتي كه به من داري

    اميدوارم كه كسالت از وجود نازنينت دور باشه هميشه

    تا اونجايي كه بتونم سعي ميكنم تا چهره واقعي دين و ائمه را به نسل جوان معرفي كنم و سعي ميكنم چنانچه مطالبي در مورد انچه كه خواسته بودي برايت پيدا كنم و برات بنويسم

    من اين مطلب را خلاصه نويسي كرده ام

    امام صادق (ع ) در رابطه با متون منثور و اهميت دادن به ان تلاش فراوان كرده اند

    و تشويق به نويسندگي داشته اند

    چون تا ان زمان فقط اثار منظوم بود كه به رشته تحرير در مي امد

    و براي نثر نويسي ارزشي قائل نبودند

    و امام اولين كسي بودند كه براي پيشرفت و تشويق نثر نويسان دست به اقدم زدند

    و اما ابن راوندي در زماني كه وارد بغداد شد بعلت فقر مالي كه داشت مجبور به نسخه برداري از روي كتب براي امرار معاش شد

    همانطور كه ميداني يكي از مشاغل قديم نسخه نويسي براي انتشار كتاب بوده چون هنوز صنعت چاب به وجود نيامده بوده و از روي كتب نسخه مي نوشتند و بصورت كتاب در اختيار علاقمندان قرار ميدادند

    ابن راوندي نيز براي امرار معاش به اين شغل روي اورد

    روزي با نويسنده كتابي كه در حال نسخه برداري از ان بود رو برو شد و برخي اشكالات را كه مورد قبولش نبود به نويسنده كتاب متذكر شد .

    از جمله اينكه به او گفت تو در اين كتاب نوشته اي كه انسان در كار خود مختار نمي باشد و اگر ادمي در كار خود مختار نباشد پاداشي كه از طرف خداوند دريافت مي كند چه ضرورت دارد و اگر مورد مجازات قرار بگيرد ان عذاب داراي چه ضرورت است

    نويسنده گفت منظورت را نمي فهمم چه ميخواهي بگويي ؟

    ابن راوندي گفت منظورم اين است كه اگر من در كار خود مختار نباشم و هرچه بكنم به اختيار ديگري باشد چرا به من پاداش بدهند و براي چه مرا مجازات نمايند ؟

    ابن راوندي مي گفت كه من توحيد را انكار نمي كنم و اين مطلبي كه گفته ام بخاطر اين است كه خدا پرستي را به خلوصي كه در خور ان است برسانم و منظورم يك خدا پرستي است دور از هر گونه خرافه

    اميدوارم كه توانسته باشم ذهن كنجكاوت را تا حدي روشن كرده باشم

    به مرور بيشتر در اين باره مطلب خواهم نوشت

    مويد باشي عزيز دلم

    حق يار و نگهدارت

    بانو

    و چقدر دير مي فهيميم ما آدمها... چقدر دير به حقيقت پي مي بريم... داني و داني ها بايد قرباني شوند تا شايد ما به خودمان بياييم..ما آدم هاي غرق در روزمره گي... من هم اين قسمت از وصيت نامه ي داني را در وبلاگ قرار دادم... تا همه بدانند كه كجاي بازي اين روزگار هستند... خوش باشيد!
    امروز ديگر اول از روي نا اميدي در صفحه ي كامنتهاي خودم همين مطلب را خطاب به شما برايتان نوشتم و بعد با نا اميدي اينجا آمدم ... و مي خواستم اگر نشد به سراغ يه مسافر بروم هم مشكل را از او بپرسم و هم از او بخواهم كه موضوع را برايتان بنويسد چون كامنت هاي من كه نمي رسيد ... به هر حال اميد كه خواهر خوب و گرامي كه برايش احترام قايلم از ما نرنجد و سخنان ما را باور كند

    باور كن امروز پس از آنكه پيام گلايه آميز و البته بحقت را ديدم ... آمدم آنقدر دستگاه را خاموش و روشن كردم و آنقدر با ابزارهاي آن كار كردم كه ... به هر حال باور كنيد مرا

    حتي اون روز كه نوشته بودم اين پيام برايتان اشتباه آمد .. چند بار يك پيام مفصل را برايتان فرستاده بودم و خيال مي كردم خصوصي منعكس مي شود ..

    دوست عزيز همسفر مهتاب
    باور کنيد اينگونه نبوده که تصور مي کنيد ... من بارها و بارها آمده ام و پيام گذاشته ام اما بعدا فهميدم که پيامهاي من منعکس نمي شود و بهتر بگويم يکي در ميان درج مي شود ...
    نمي دانم چرا خانه ي اين پيام بصورت خصوصي ارسال شود تيک خورده و ثابت مانده و پاک نمي شود ... حد اقل ديشب چند پيام برايتان دادم و مي ديدم که نمي شود ... دست آخر آمار پيامهاي خصوصي را گرفتم و ديدم با اينکه پيام خود را نمي بينم اما يک عدد به پيامهاي خصوصي اضافه شد .. با خود گفتم شايد پيامهاي من هم خصوصي منعکس مي شود .. اين بود که با خاطر جمع صفحه را بستم
    خواهر گرامي ام ... !!!؟؟؟

    سلام بر دوستان و سروران گرامي

    حرفهاي دل تنگي چنين بروز شد:

    « تاريکي شب همه جا را فرا گرفته، سکوت بر همه جا حاکم شده و من در گوشه اي نشسته ام و به او مي انديشم، به اينکه اگر روزي او را ببينم، به او چه خواهم گفت؟ به راستي چه سخت است سخن گفتن در مقابل خورشيد مغرب وجودش ... »

    قدم رنجه مي فرمائيد؟ و با پيامهاي شيرينتان جانمان را آشنا تر ميکنيد؟ بسيار سپاسگزار ميشوم.

    طلوع خورشيد جمعه به طلوع هميشگي او ( عج ) منور و روشنتر باد.

    اللهم عجل لوليک الفرج.

    فرخنده باشيد و بسيار عزيز.
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >