سلام آبجي نرگس .خوبي . نيايش بسيار زيبايي نوستي .با خوندنش هر چي چيز خوب تو دنيا بود از خدا طلب کردم.ممنون به خاطر متن زيبات.داستان کرم شبتاب رو هم خوندم واقعا جالب بود چي ميشد ما هم از خدا فقط خودش رو طلب ميکرديم نه چيز ديگه اي رو درست مثل کرم شب تاب.اما هر کاري هم بکنم فک نکنم بتونم مثل کرم شبتاب خدا رو از خدا بخوام.کرم شب تاب بزرگترين خواسته رو از خدا خواست البته از نظر کسي که به ماديات فکر نميکنه اونهايي هم که به فکر دنيا هستن به قول تو پاي دويدن و چشم تيز و ...خواستن.کاش ميشد منم مثل اين کرم داستان در ظاهر کم توقع باشم اما اگهبه باطن ماجرا توجه کنيم ميبينيم که کرم خيلي هم پر توقع ها مگه نه ؟شاد باشي.خدانگهدار.
آقا مهرداد ممنون. تبريك ميگم اول شدنتون رو . براي عكسهاي قشنگ و شعر زيباتون ممنونم
دوست خوبم (( يه تنها )) ممنون از اظهار لطفتون
زينب جان. خواهر گلم . نميدوني چقدر خوشحالم كه تو هم الان اينجائي . منم خيلي دلتنگ بودم. ممنونم كه اومدي
اجازه هست؟ اين پنجره بگشايم
سوي نور
سوي کوچه
سوي باد و درخت
تا که احساسم غنچه کند
در هواي تازه عشق .
بوي کاهگل . بوي باران
بوي نارنج . بوي سيب ...
اجازه هست ؟ اين پنجره بگشام
سوي هوا ...
تا که از شاخه صبح بيآويزد
نفس تازه گل
و بگيرانم هوايي
از عطر شکوفه نارنج
من في البداهه
خدا را بوئيده ام ...
اجازه هست ...؟ بسرايم نام تو را
که با نفس تازه عشق
از سمت خدا آمده اي ...
من در اين
کوچه باغ خلوت دل
في البداهه سرودمت
با خداي خدايان عشق
عاشق باش
تاپنجره نفسش
بوي تو گيرد
...///
سوم
دستم بوي گل ميداد
منو به جرم کندن گل محکوم کردند
اما هيچکس فکر نکرد
که شايد گلي کاشته باشم..........//
دوم