• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : زمزمه اي با دوست
  • نظرات : 60 خصوصي ، 301 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    16   17   18   19   20    >>    >
     

    سلام آبجي نرگس.....بسيار زيبا بود و تأثير گذار

    دراين تنهائي جز تو به كس نيازم نيست . مرا ودل تنهايم را درياب.
    خدايا هيچ وقت آبجي نرگس منو تنهاش نذار!!!!

    ....................
    .............
    + همسفر مهتاب 
    داداش مهرداد عزيز. نميدونم چي بگم . باور كنيد مبهوت سليقه شما شدم . راستي اين همه عكس زيبا رو از كجا پيدا مي كنيد ؟؟ آدرسش رو هم به من بديد. به هرحال جا داره از لطف هميشگي شما و همينطور في البداهه هاي قشنگتون تشكر كنم. پاينده باشيدانشالله
    + همسفر مهتاب 

    داداش علي ممنون از لطف شما . محبت كرديد كه متن رو خونديد

    داداش آرش - داداش حامد - آقا مهدي - آقا داوود- دوست خوبم بي دل از همه شما خوبان براي لطفي كه داريد سپاسگزارم

    ستاره عزيزم . ديگه نگو من كي ميام پارسي بلاگ. ديدي بلاخره اومدي ؟؟ ورودت رو به سايت زيباي پارسي بلاگ تبريك ميگم

    نگار عزيزم از شعر قشنگت ممنونم. حتما ميام پيشت

    دوست عزيز (پدرخوانده) به باغ آسماني همسفر مهتاب خوش اومديد . متشكرم از كامنت هاي قشنگتون

    دوست خوبم جناب مولانا (سيمرغ عشق) متشكر م از حصور سبزتون

    فسقلي عزيز . عجب شعر زيبائي . ممنونم . خيلي لطف كرديد

    از لطف و خوبي همه شما عزيزان سپاسگزارم - شادباشيد

    سلام دوستاي خوبم. به خونه خودتون خوش اومديد.

    داداش حسين هزاربار ممنون از نوشته قشنگتون و همينطور عكسها

    آبجي پري گلم ممنونم كه به ديدندم اومدي. اما خبر نداشتي كه قبل ازتو من خونه شما بودم.

    ابجي ساقي عزيزم . نميدوني چقدر با ديدن كامنتت خوشحال شدم.ممنون عزيزدلم

    الي جان خوشحالم كه داستان من به دلت نشست

    زندگي

    اي کاش زندگي زيبا بود

    عشق فقط يک رويا بود

    اي کاش دل زندان عشق نبود

    غم و رنج عشق،آه و افسوس نبود

    اي کاش قلب جايگاه محبت نبود

    چشم جايگاه اشک نبود

    اشک وعدگاه آرامش نبود

    اي کاش چهرهها خندان نبودند

    يا اگر بودند به ظاهر خندان نبودند

    اي کاش غم و اندوه آتش جانسوز شمع جان نبود

    افسوس پروانه ديوانوار قلب نبود

    عشق وعدگاه مرگ جانسوز دل نبود

    اي کاش اشک نبود و

    تن با آتش اين مردم بي وفا مي سوخت

    اي کاش انسان بي رحم نبود

    دل اينقدر سنگ نبود

    اي کاش دل بازيچه دست اين و آن نبود

    صورت سيلي خور زيبائي چهره تو نبود

    اي کاش اين قلب بيمار رخ تو نبود

    اين دستها محتاج لطافت تو نبود

    اي کاش اين چشمهاي گريان

    محتاج آن شانه هاي گرمت نبود

    اي کاش اين قلب و دل گرفتار تو نبود

    اين دل شکسته محتاج مرحم عشق تو نبود

    اي کاش اين سينه داغدار محبت تو نبود

    اين چشمها درگير موهاي زيباي تو نبود

    اي کاش اين دل نگران حال تو نبود

    اين نيازمن محتاج تو نبود

    اي کاش بجاي خاطرات تو

    چشم تو عشق تو در کنارم بود

    اي کاش اين دل بي چاره گرفتار محبت تو نبود

    اي کاش چشمانت اينگونه زيبا نبود

    اگرهم بود عاشق فريب نبود

    (سايه آرميده )

    لاله داغ ديده را مانم

    كشت آفت رسيده را مانم

    دست تقدير از تو دورم كرد

    گل از شاخ چيده را مانم

    نتوان بر گرفتنم از خاك

    اشك از رخ چكيده را مانم

    پيش خوبانم اعتباري نيست

    جنس ارزان خريده را مانم

    برق آفت در انتظار من است

    سبزه نو دميده را مانم

    دست و پا ميزنم به خون جگر

    صيد در خون تپيده را مانم

    تو غزال رميده را ماني

    من كمان خميده رامانم

    به من افتادگي صفا بخشيد

    سايه آرميده را مانم

    در نهادم سياه كاري نيست

    پرتو سپيده را مانم

    گفتمش اي پري كه را ماني؟

    گفت بخت رميده را مانم

    دلم از داغ او گداخت. رهي

    لاله داغديده را مانم

    (رهي معيري)

    سلام ابجي..حالتون خوبه؟قدري طولانيه اپديتتون تا نصفه خوندم ادامشم افلاين ميخونم...ممنون كه بياد من هستيد ....التماس دعا..يا حق
    سلام ... كم پيدا شدي

    سلام.

    ستاره را گفتم:

    كجاست مقصد اين كهكشان سرگشته؟

    كجاست خانه ي اين ناخداي سرگردان؟

    كجا با آب رسد تشنه با فريب سراب؟

    ستاره گفت:

    خاموش!

    لحظه را درياب!

    موفق و سربلند باشي.

    پيش منم بيا!

     <    <<    16   17   18   19   20    >>    >