من دلم ميخواهد
سر هر کوچه تاريک
مشعلي از خورشيد
يا که شمعي از نور
بنشانم به فرا راه دوست
من دلم ميخواهد باغچه خشک ترا
از نم باران ها
از سخاوت و غرور دريا ...آب دهم
من دلم ميخواهد که کبوترهاي بي پر و پرواز تو را
در دل آزاد وطن . پرواز دهم
من دلم ميخواهد
بستري از گل و گلبرگ . در سايه مهر .
با کمک همسايه پهن کنم
من دلم ميخواهد نغمه شاد قناري ها را .
از قفس چيده و در ناي تو جاري سازم
من دلم ميخواهد
عطش سوخته را بر جگرت . با نم اشک ندامت
. ز دل سوخته ات بر دارم
من دلم ميخواهد دست در دست تو ( اي گل من )
با دلي پر زمحبت خنده بر لب
به در خانه همسايه رويم
بوسه اي از سر مهر
برسر و روي نحيفش بزنيم
من دلم ميخواهد . دست در دستت
به در خانه همسايه ديگر برويم
ارمغاني ز گل سرخ محبت ببريم
(امير مهيم ) ...///