• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : بهار انه
  • نظرات : 23 خصوصي ، 226 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    خواهم که شبي مهتابي

    ترا بر گستره ماه بنشانم

    و واژه هاي لبخندت را براي خدا هجي کنم

    از پاکي عشق عريانت براي ستاره ها قصه بگويم

    چشمانت شکوفه بنفشه سان بهار

    و طلوع خورشيد از پشت انگشتان تو بر ميايد

    در نصف النهار زمين ايستاده ام

    در من چشمه اي ميجوشد ...خروشان و زلال

    که رودخانه ها را سر شار ميکند

    بهار من دير کرده است

    تو فصل سبز بهارم باش

    جاري در رود . بسوي دريا . تا بي نهايت

    بگذار به شکوفه بنفشه سان چشمانت عادت کنم

    زيرا فصل چشمان تو

    زيبا ترين ....سبز ترين....بکرترين بهار است

    اپرول ???? .ركسانا...

    Image