• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : صبر و رضايت 2
  • نظرات : 33 خصوصي ، 137 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    + ريحانه 
    الهى و عدم همراهى با فساد در بار:
    مى‏دانيم كه يكى از القاب آن حضرت «تقى‏» است و اين به خاطر‏ جلوه و ظهور خاصى است كه تقواى الهى آن امام همام در اجتماع ‏آن روز نموده و جهانى از پاكى و عفاف و تقوا را فرا راه ‏ديدگان قرار داده بود و الا تمامى معصومين بر خور دار از صفت‏ تقوا و عصمت الهى هستند چنانكه همه «صادق‏» راستگو و«كاظم‏» فرو برنده خشم و «زين العابدين‏» زيباترين روح ‏پرستنده‏» هستند.
    اما فرهنگ القاب معصومين ريشه ‏اى اجتماعى و برخاسته از عنايت الهى دارد كه لقب «تقى‏» نيز از اين مقوله ‏است نگاهى به شرايط اجتماعى آن بزرگوار و وضعيت درباريان ما را بدين نكته رهنمون مى‏كند كه دشمن تلاشى پيگير داشت تا به‏ گمان خود آن حضرت را با عياشيها و فساد دربار براى يك بارهم ‏كه شده است آلوده كند و در نتيجه آن حضرت را از چشم شيعيان وطرفدارانش كه او را به خاطر پاكى و طهارت الهى‏اش مى ستودند، ساقط كند و حتى مامون براى كشاندن آن حضرت به بزم دربار، دخترش ام الفضل را به عقد آن حضرت در آورد و در اين جهت دستورلازم را نيز صادر كرد. اما راه بجايى نبرد و پاكى و تقواى ‏امامت ‏بر انديشه باطل مامونى پيروز گشت و نورانيتى مضاعف‏ يافت. اين بار كافى است روايت ذيل را مرور كنيم.
    + ريحانه 
    امام جواد عليه السلام مي فرمايند:
    سه چيز است که بنده را به رضوان خدا مي رساند : 1 - زيادي استغفار،
    2- نرمخويي، 3- صدقه بسيار دادن .
    مسند الامام الجواد ، ص (247)
    + ريحانه 
    هشتمين امام معصوم عليه السلام در انتظار پسر و شيعيان در تب و تاب ‏رويت جمال جواد الائمه عليه السلام بودند. حدود چهل و هفتمين بهارعمرامام رضا عليه السلام سپرى مى‏شد اما هنوز فرزندى كاشانه پر فروغش را فروزان نساخته بود. از طرفى حضرت مورد طعنه دشمنان و زخم زبان‏ آنها قرار داشت كه گاه بوسيله نامه نيز آن حضرت را مورد آزار قرار مى‏دادند كه نمونه آن را مى‏توان در مكتوب «حسين ابن ‏قياما» مشاهده كرد.
    او كه از سران «واقفيه‏» بود در نامه ‏اى ‏به امام رضا عليه السلام مى‏نويسد: چگونه ممكن است امام باشى در صورتى‏كه فرزندى ندارى و امام عليه السلام پاسخ او را چنين نگاشت كه از كجا مى‏دانى كه من فرزندى نخواهم داشت چند روزى طول نخواهد كشيد كه‏ خداوند به من پسرى عنايت‏ خواهد كرد كه حق را از باطل جدا مى‏كند.
    تا اينكه طبق پيش بينى امام عليه السلام در رمضان سال 195 هجرى ‏و به نقل از ابن عياش در دهم رجب آن سال، ستاره امام جواد عليه السلام متجلى شد و مادرش «سبيكه‏» را كه از خاندان «ماريه قبطيه‏»همسر پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم بود و به فرموده امام رضا عليه السلام آفرينشى پاكيزه ومنزه داشت، مرتبت و مقامى والاتر بخشيد.
    ولادت امام جواد عليه السلام تمامى شايعات مربوط به امام رضا عليه السلام را پايان بخشيد و دلهره و اضطراب را از ميان شيعيان زدود. بدين‏ جهت، كه امام در حق فرزندش فرمود: اين مولودى است كه براى ‏شيعيان ما «در اين زمان‏» با بركت ‏تر از او زاده نشده است.
    مولودى كه حدود شانزده سال رهبرى و امامت‏ شيعيان را عهده دارشد و در اين راستا آثارى شگفت از خويش به يادگار گذارد و مكتب‏ علمى، اجتماعى شيعه را جلوه خاص بخشيد.
    شهادت آن بزرگوار پايانى است ‏بر تلاشهاى چشمگير و پر فروغش ‏تلاشهايى كه خلفاى بنى عباس و دشمنانش را آن چنان غافلگير نمود كه نتوانستند آن حضرت را تحمل نمايند و بدين جهت در صدد شهادت ‏آن حضرت بر آمدند
    + ريحانه 
    امام جواد عليه السلام مي فرمايند:
    صبر را بالش کن ، و فقر را در آغوش گير ، و شهوات را به دور انداز، و
    با هواي نفس مخالفت کن، و بدان که در برابر ديده خدايي ، پس بنگر که چگونه اي .
    تحف العقول ، ص (478)
    + ريحانه 
    السلام و عليک يا جواد الائمه
    ديگر عالمــــي غمخــــــــانه شـــــــــد غــم فـــــــزا از ناله جانانـــــــــه شـــــــد
    در عـزاي نـــــــور چشــــــــــم احمـــــــدي غـــــــرق ماتـــــم شـــــــد جهان سرمدي
    قلزم كون و مكــــــان امــــد به جــــــــوش مي رسـد بر گـوش دل ، بانگ ســــروش
    شد پريشـــــان خاطــــــــر بدر الدجـــــــــي ان سمــــــي مصطفــــــي ، پـــور رضـــــا
    ان جـــواد جـــــــــود رب العالمـــــيــــــــن شد مشــــــوش خاطــرش از زهر كيـــــن
    در جوانــــــي شــــد خــــزان گلــــــــزار او زرد گشتـــــــه چــــــهـــــــره گلنــــــار او
    همســـرش ظلم و ستــــــم بنيــــاد كـــــــرد بهر قتلش هر زمــــــان امــــــداد كــــــرد
    بـــــــود در خانـــــــــه ولــــــي كائنـــــــات در تلاطــــم ، كشتــــــي بهــــــر نجــــــات
    زاه جانسوزش دل زهــــــــرا شكســـــــــت دربرويش ، مشــــــــرك ملعونه بســــــت
    هر چه گفت از زهــــــــــر قاتل سوختــــــم شمع جان در نار جـــــــور افروخــــــتــــم
    هيچكس غيـــــر از خدا يــــــــادش نكـــــرد گوش بر افغـــــــــان و فــــريادش نكــــرد
    عاقبـــــــت با لعل عطــــشان ، داد جـــــان همچــــــــو جــــــدش بر لـــــــب اب روان
    رخـت بســــــت و رفـــــــت از دار فنــــــا شد جهـــــان در ماتمـــــــــش ماتم ، سرا
    قطره ، جسم اطهـــــرش عريــــان نبــــود اهل بيتش بي ســر و سامـــــان نبــــــــود
    بي كفن جسمش نشد پنهــــــــــان به خاك جسمش از خنجر نگشته چــــاك چــــــاك
    + ريحانه 

    سلام نرگس جان . شرمنده كه اينقدر دير اومدم. كامپيوترم خراب بود. ولي خب بلاخره به اين پست قشنگت هم رسيدم. شب شهادت امام نهم، جواد الائمه عليه السلام است و عالمي در اين ماتم غرق عزاست . تسليت منو بپذير .

    + يه دوست طلبه 

    سلام دوست عزيز

    مطالبت خيلي زيبا است .

    من هم يك وبلاگ قرآني زدم . خوشحال مي شم به من سر بزني و از تجربياتت برام بگي .

    يا علي

    سلام خواهر گلم

    مطالب جالبي بود مثل هميشه

    ببخشيد كه بي معرفتيم

    موفق باشيد التماس دعا!

    سلام

    شهادت امام محمد تقي رو بهتون تسليت و اومدن ماه ذي الهجه رو

    بهتون تبريك مي گم. از اينكه قابلم مي دونيد ممنونم

    با خدا و موفق باشيد

    يا هو

    بسم رب المهدي

    سلام عليكم

    مطالب مفيدي مينويسيد

    با آرزوي موفقيت براي شما

    التماس دعا

    يا مولاعلي

    اللهم عجل لوليك الفرج

    سلام بر خواهر گرامي.....براي شب يلدا بروزم...خوشحال ميشم مهمان مهرباني چون شما داشته باشم.

    سلام بر خواهر گراميم

    اينكه جواب شما رو ندادم براي اين بود كه وظيفه ميديدم حضوري خدمتتون برسم و خدمتتون عرض كنم كه دعاگويتان بودم.

    فكر ميكنم يكبار با شما هم قرار گذاشتم!

    به هرحال وقتي از آقا چيزي رو طلب ميكنيد ديگه شك نكنيد.

    يا علي

    سوغات مشهد!

    به نام حضرت دوست
    .
    .
    خواهر بزرگوارم
    سرکار خانم نرگس الهي
    .
    اينکه چه کساني به شما
    به دروغ به شما گفته اند سزار يک تخيل و يا دروغ بوده
    اين مکان محل بسط آن نيست
    اما مطمئن باشيد که هم سزار وجود داشته
    و هم بهار
    من فقط
    براي آن دسته از دوستانم که بسيار هم به هم نزديک بوديم
    و بعد از اينکه من پافشاري کردم که آنچه رخ داده يک حقيقت هست و مهم ادامه دادن راه سزار و عمل به آنچه که سزار در وصيتش نوشته و من نيز مجدد فرازهايي از آن را درج کردم.
    .
    گاهي متاسفانه اين موجود که نام خويش را انسان مي‌نهند
    تخريب و انکار ديگران را راهي براي کسب
    معروفيت و ترقي خود
    ميکند
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    والسلام
    .
    .
    .
    در پناه حضرت دوست
     <      1   2   3   4   5    >>    >