• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : درس زندگي
  • نظرات : 41 خصوصي ، 392 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     
    ديدگان تو در قاب اندوه
    سرد و خاموش
    خفته بودند
    زودتر از تو ناگفته ها را
    با زبان نگه گفته بودند
    از من و هرچه در من نهان بود
    مي رميدي
    مي رهيدي
    يادم آمد كه روزي در اين راه
    ناشكيبا مرا در پي خويش
    ميكشيدي
    ميكشيدي
    آخرين بار
    آخرين بار
    آخرين لحظه تلخ ديدار
    سر به سر پوچ ديدم جهان را
    باد ناليد و من گوش كردم
    خش خش برگهاي خزان را
    باز خواندي
    باز راندي
    باز بر تخت عاجم نشاندي
    باز در كام موجم كشاندي
    گر چه در پرنيان غمي شوم
    سالها در دلم زيستي تو
    آه هرگز ندانستم از عشق
    چيستي تو
    كيستي تو

    كوچه خاموشست و در ظلمت نميپيچد
    بانگ پاي رهروي از پشت ديواري
    مي خزد در ‌آسمان خاطري غمگين
    نرم نرمك ابر دود آلود پنداري
    بر كه ميخندد فسون چشمش اي افسوس ؟
    وز كدامين لب لبانش بوسه ميجويد ؟
    پنجه اش در حلقه موي كه ميلغزد ؟
    با كه در خلوت به مستي قصه ميگويد ؟
    تيرگيها را به دنبال چه ميكاوم
    پس چرا در انتظارش باز بيدارم؟
    در دل مردان كدامين مهر جاويد است ؟
    نه ... دگر هرگز نمي آيد بديدارم
    پيكري گم ميشود در ظلمت دهليز
    باد در را با صدايي خشك ميبندد
    مرده اي گويي درون حفره ي گوري
    بر اميدي سست و بي بنياد ميخندد

    سلام

    از اينكه به من سر زدي ممنونم

    خوشحال مي شوم در وبلاگ شما لينكي داشته باشم البته اگر باعث بد نامي شما نمي شوم

    باتشكر

    + مريم 
    نميدوني نرگسم چقدر دلم برات تنگ شده...چقدرررررر
    + مريم 
    باز هم به سلامتي خودت!


    ديگر هيچ آينه‌ي آزرده‌اي
    از اضطرابِ سنگ نخواهد گريست.
    بلبل‌هاي غمگينِ آن باغِ دور
    دوباره در صبحِ روشني از نور باز خواهند گشت
    و ديگر کسي در آوازهاي آسانِ ما
    کلمه‌ي کوچکي حتي
    از قولِ اين شبِ نامرد نخواهد شنيد.


    همين براي رضايتِ آب و
    اُلفتِ آينه کافي‌ست
    تا تشنگانِ خسته بفهمند
    که ما با پياله‌هاي نوشانوشِ خويش
    خيلي زود
    از کوچه‌هاي قُرُق‌شده‌ي اين شبِ نامرد
    خواهيم گذشت!

    (بنام تو اي ارام جان )


    عرفه روزى است كه حق تعالى بندگان خويش را به عبادت و اطاعت ‏خود دعوت كرده، سفره جود و احسان خود را براى آنها گسترده است و شيطان در اين روز ، از همه ي اوقات خوارتر و حقيرتر است .


    در مفاتيح الجنان در باب فضيلت روز عرفه به نقل از امام صادق عليه السلام امده است : .... تنها اميد کساني که در ماه رمضان بخشيده نشده اند ؛ روز عرفه مي باشد.

    روز عرفه داراى دعاهاى فراوانى است ولى در اين ميان، دعاى عرفه ي امام حسين عليه السلام داراى جايگاه ممتاز و ويژه است

    امام حسين عليه السلام با اين دعا ، روحى تازه به كالبد عرفان توحيدي دميد و اين نغمه ي خوشِ آسمانى و آواى دل‏انگيز عشق ملكوتى را تا ابد در سينه ي سيناى عرفات به يادگار گذاشت .


    « اَلحَمدُلِلهِ الَّذى لَيسَ لِقَضائِه دافِعٌ وَلا لِعَطائِه مانِعٌ وَلا كَصُنعِه صانِعِِْ وَ هُوَ الجَوادُ الواسِعُ ..... »

    بياييم در روز عرفه ، دعا كنيم براي سلامتي و تعجيل در ظهور اقا و مولايمان ،‏ حضرت مهدي (عج) جانم به فدايش و همچنين براي شفاي همه ي مريضان دعا كنيم و بخصوص جانبازان شيميايي را كه حق بزرگي بر گردن همه ي ما دارند فراموش نكنيم

    التماس دعا ..... يا علي مدد

    با مطلبي به مناسبت شهادت سردار كاظمي بروزم

    11ـ سپاس به تربيت هاي الهي:

    خداوندا! ستايش از آن تست كه مرا آفريدي.

    و مرا شنوا و بينا گرداندي!

    و ستايش سزاوار تست كه مرا بيافريدي و خلقتم را نيكو بياراستي.

    بخاطر لطفي كه به من داشتي والا......

    12ـ نيازهاي تربيتي از خدا:

    و مرا بر مشكلات روزگار،

    و كشمكش شبها و روزها ياري فرماي!

    و مرا از رنجهاي اين جهان و محنتهاي آن جهان نجات بده و از شر بديهايي كه ستمكاران د رزمين مي كنند نگاه بدار.............

    13ـ شكايت به پيشگاه خداوند:

    خدايا! مرا به كه وا مي گذاري؟

    آيا به خويشاوندي كه پيوند خويشاوندي را خواهد گسست؟

    يا به بيگانه كه بر من بر آشفتد؟

    يا به كسانيكه مرا به استضعاف و استثمار كشانند؟

    در صورتيكه تو پروردگار من و مالك سرنوشت مني؟

    14ـ اي مربي پيامبران و فرستنده كتب آسماني:

    اي خداي من و اي خداي پدران من!

    ابراهيم، اسماعيل، اسحق و يعقوب، و اي پروردگار جبرئيل، مكائيل و اسرائيل.

    و اي تربيت كننده محمد، خاتم پيامبران و فرزندان برگزيده اش.

    اي فرو فرستنده تورات، انجيل زبور و فرقان......

    15ـ تو پناهگاه مني:

    تو پ

    6ـ نعمتهاي خداوند:

    آري اين لطف تو بود كه از خاك پاك عنصر مرا بيافريدي.

    و راضي نشدي اي خدايم كه نعمتي را از من دريغ داري.

    بلكه مرا از انواع وسائل زندگي برخوردار ساختي.

    با اقدام عظيم و مرحمت بيكرانت بر من.

    و باحسان عميم خود نسبت به من، تا اينكه همه نعماتت را درباره من تكميل فرمودي......

    7ـ شهادت به بيكراني نعمت هاي الهي:

    الهي! من به حقيقت ايمانم، گواهي دهم.

    و نيز به تصميمات متيقن خود

    و به توحيد صريح و خالصم

    و به باطن ناديدني نهادم.

    و پيوستهاي جريان نور ديده ام.

    و خطوط ترسيم شده بر صفحه پيشاني ام،

    و روزنه هاي تنفسي ام،

    و نرمه هاي تيغه بيني ام.

    و آوازگيرهاي پرده گوشم

    و آنچه در درون لبهاي من پنهان است......

    8ـ ناتواني بشر از بجا آوردن شكر الهي:

    گواهي مي دهم اي پروردگار كه اگر در طول قرون و اعصار

    زنده بمانم و بكوشم تا شكر يكي از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفيق تو رفيقم شود،

    كه آن خود مزيد نعمت و مستوجب شكر ديگر،

    و ستايش جديد و ريشه دار باشد...........

    &n

    صحراي عرفات همايش شناخت و خودسازي امام حسين (ع):

    حضرت سيدالشهدا، امام حسين (ع) نيز بعد از ظهر روز عرفه همراه با فرزندان و گروهي از اصحاب از خيمه هاي خود در صحراي عرفات بيرون آمدند، و روي به دامن «كوه رحمت» نهادند و در سمت چپ كوه روي به كعبه، همايشي تشكيل دادند، كه موضوع آن بمناسبت روز عرفه (روز شناخت)، شناخت و سازندگي بود. اين همايش، تنها جنبه علم و معرفت نداشت بلكه شناخت توأم با عمل و سازندگي و تزكيه و خودسازي بود و فهرست مطالب آن عبارت بودند از:

    1ـ شناخت خدا و صفات الهي.

    2ـ شناخت خود يا خودشناسي.

    3ـ شناخت جهان.

    4ـ شناخت آخرت.

    5ـ شناخت پيامبران.

    6ـ خودسازي با صفات الهي.

    7ـ پرورش نفس با كمالات الهي.

    8ـ توبه و بازگشت به خداي مهربان.

    9ـ دور كردن صفات نكوهيده از خود با تسبيح پروردگار.

    10ـ فراگيري راه تعليم و تربيت از خدا.

    11ـ شناخت و درخواست بهترين مسئلت ها.

    12ـ تبديل خود پرستي نفس به خدا پرستي.

    13ـ تبديل خود برتر بيني نفس به تواضع و فروتني.

    14ـ تبديل خودخواهي نفس به ايثار و غير خواهي.

    15ـ تعليم مفاهيم و ادبيات قرآن.

    برگزيده اي از دعاي امام حسين (ع) در عرفه:

    1ـ ستايش حق تعالي:

    ستايش سزاوار خداوندي است كه كس نتواند از فرمان قضايش سرپيچد.

    و مانعي نيست كه وي را از اعطاي عطايا، باز دارد.

    و صنعت هيچ صنعتگري بپاي صنعت او نرسد.

    بخشنده بيدريغ است.

    اوست كه بدايع خلقت را بسرشت.

    و صنايع گوناگون وجود را با حكمت خويش استوار ساخت.......

    2ـ تجديد عهد و ميثاق با خدا:

    پروردگارا بسوي تو روي آورم.

    و به ربوبيت تو گواهي دهم.

    و اعتراف كنم كه تو تربيت كننده و پرورنده مني.

    و بازگشتم بسوي توست.

    مرا با نعمت آغاز فرمودي قبل از

    اينكه چيز قابل ذكري باشم.......

    3ـ خود شناسي:

    و قبل از هدايت مرا با صنع زيبايت مورد رأفت و نعمتهاي بيكرانت قرار دادي.

    آفرينشم را از قطره آبي روان پديد آوردي.

    و در تاريكيهاي سه گانه جنيني سكونتم دادي:

    ميان خون و گوشت و پوست.

    و مرا شاهد آفرينش خويش نگرداندي و هيچيك از امورم را بخودم وا نگذاشتي........

    4ـ راز آفرينش انسان:

    ولي مرا براي هدفي عالي يعني

    پيامبر اسلام (ص) در عرفات:

    و نيز دامنه كوه عرفات در زمان صدر اسلام كلاس صحرايي پيامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته مفسرين آخرين سوره قرآن در صحراي عرفات بر پيغمبر (ص) نازل شد

    و پيغمبر اين سوره را كه از جامعترين سوره هاي قرآن است و داراي ميثاق و پيمانهاي متعدد با ملل يهود، مسيحي و مسلمان و علماي آنها مي باشد، و قوانين و احكام كلي اسلام را در بر دارد، به مردم و شاگردانش تعليم فرمود.

    و طبق مشهور ميان محدثان پيامبر (ص) در چنين روزي سخنان تاريخي خود را در اجتماعي عظيم و با شكوه حجاج بيان داشت:

    ...... اي مردم سخنان مرا بشنويد! شايد ديگر شما را در اين نقطه ملاقات نكنم.

    ....... شما به زودي بسوي خدا باز مي گرديد. در آنجهان به اعمال نيك و بد شما رسيدگي مي شود. من به شما توصيه مي كنم هركس امانتي نزد اوست بايد به صاحبش برگرداند.

    ......... هان اي مردم بدانيد ربا در آئين اسلام اكيداً حرام است........... از پيروي شيطان بپرهيزيد.

    ......... به شما سفارش مي كنم كه به زنان نيكي كنيد زيرا آنان امانتهاي الهي در دست شما هستند، و با قوانين الهي بر شما حلال شده اند.

    ......... من در ميان شما دو چيز بيادگار مي گذارم كه اگر به آندو چنگ زنيد گمراه نمي شويد، يكي كتاب خدا و ديگري سنت و (عترت) من است.

    هر مسلماني با مسلمان ديگر برادر است و همه مسلمانان جهان با يكديگر برادرند و چيزي از اموال مسلمانان بر مسلماني حلال نيست مگر اينكه آنرا به طيب خاطر به دست آورده باشد.

    آدم (ع) در عرفات

    فَتَلَقي آدَمُ مِنْ رَبِّه كَلماتًُ فتابَ عَليهِ اِنَّه’ هو التَّوابُ الرّحيمْ

    آدم از پروردگارش كلماتي دريافت داشت و با آن بسوي خدا بازگشت و خداوند، توبه او را پذيرفت، چه او توبه پذير مهربان است.

    طبق روايت امام صادق(ع)، آدم (ع) پس از خروج از جوار خداوند، و فرود به دنيا، چهل روز هر بامداد بر فرار كوه صفا با چشم گريان در حال سجود بود، جبرئيل بر آدم فرود آمد و پرسيد:

    ـ چرا گريه مي كني اي آدم؟

    ـ چگونه مي توانم گريه نكنم در حاليكه خداوند مرا از جوارش بيرون رانده و در دنيا فرود آورده است.

    ـ اي آدم به درگاه خدا توبه كن و بسوي او بازگرد.

    ـ چگونه توبه كنم؟

    جبرئيل در روز هشتم ذيحجه آدم را به مني برد، آدم شب را در آنجا ماند. و صبح با جبرئيل به صحراي عرفات رفت، جبرئيل بهنگام خروج از مكه، احرام بستن را به او ياد داد و به او لبيك گفتن را آموخت و چون بعد از ظهر روز عرفه فرا رسيد تلبيه را قطع كرد و به دستور جبرئيل غسل نمود و پس از نماز عصر، آدم را به وقوف در عرفات واداشت و كلماتي را كه از پروردگار دريافت كرده بود به وي تعليم داد، اين كلمات عبارت بودند از:

    سُبحانَكَ اللهُمَ وَ بِحمدِك لا الهَ الاّ اَنْتْ عَمِلْتُ سوء وَ ظَلَمْتُ نَفْسي وَ اِعْتَرِفْتُ بِذَنبي اِغْفرلي اِنَّكَ اَنْتَ اَلغَفور الرّحيمْ

    سُبحانَكَ اللهُمَ وَ بِحمدِك
    لا الهَ الاّ اَنْتْ
    عَمِلْتُ سوء وَ ظَلَمْتُ نَفْسي
    وَ اِعْتَرِفْتُ بِذَنبي اِغْفرلي
    اِنَّكَ اَنْتَ اَلغَفور الرّحيمْ

    خداوندا با ستايشت تو را تسبيح مي گويم
    جز تو خدايي نيست
    كار بد كردم و بخود ظلم نمودم
    به گناه خود اعتراف مي كنم. تو مرا
    ببخش كه تو بخشنده مهرباني

    سلام

    ابجي مارو هم دعا كن..........

     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >