وبلاگ :
همسفرمهتاب
يادداشت :
واذا سالك عبادي اني فاني قريب
نظرات :
33
خصوصي ،
39
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
پريسا
جشن خسروانه
بگرفت شب ز چهره انجم نقاب ها
آشفته شد به ديده عشاق خواب ها
اِستارگان تافته بر چرخ لاجورد
چونان كه اندرآب ز باران حباب ها
اكنون كه آفتاب به مغرب نهفته روى
از باده برفروز به بزم آفتاب ها
شمس الشموس شاه ولايت كه كرده اند
شمس و قمر ز خاك درش اكتساب ها
هشتم ولى بارخدا آن كه بر درَش
هفتم سپهر راست به عجز اقتراب ها
بهر مُقرّ و مُنكر او ايزد آفريد
انعامها به خلد و به دوزخ عذاب ها
خواهى اگر نوشت يكى جزوش از مديح
در پيش نِه ز برگ درختان كتاب ها
اكنون به شادى شب جشن ولادتش
گردون نهاده بر كف انجم خضاب ها
جشنى است خسروانه و بزمى است دلفروز
گويى گرفته اند ز جنّت حجاب ها
نور چراغ و تابش شمع و فروغ برق
گويى برآمدند به شب آفتاب ها
آن آتشين درخت چو زربفت خيمه است
وان تيرهاى جسته چو زرّين طناب ها