• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : مولاي من سلام
  • نظرات : 50 خصوصي ، 87 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    اللهم ثبتني عند سؤال الملكين
    اللهم اجعل قبري روضة من رياض الجنة ولا تجعله حفرة من حفر النار
    اللهم اني اعوذ بك من فتن الدنيا
    اللهم اني اعوذ بك من فتن الدنيا
    اللهم اني اعوذ بك من فتن الدنيا
    اللهم قوي ايماننا ووحد كلمتنا وانصرنا على اعدائك اعداء الدين
    اللهم شتت شملهم واجعل الدائرة عليهم
    اللهم انصر اخواننا المسلمين في كل مكان
    اللهم ارحم ابائنا وامهاتنا واغفر لهما وتجاوز عن سيئاتهما وادخلهم فسيح جناتك
    والحقنا بهما يا رب العالمين
    وبارك اللهم على سيدنا محمد صلى الله عليه وآله و سلم
    رب اجعلني مقيم الصلاة ومن ذريتي ربنا وتقبل دعاء
    اللـــهم انفعنـــا بـه
    لا إله إلا الله الحليم الكريم
    لا اله إلا الله العلى العظيم
    لا اله إلا الله رب السماوات السبع و رب العرش الكريم
    اللهم بلغ مولانا الإمام الهادي المهدي القائم بأمرك صلوات الله عليه وعلى آبائه الطاهرين عن جميع المؤمنين والمؤمنات في مشارق الأرض ومغاربها سهلها وجبلها وبرها وبحرها وعني وعن والدي من الصلوات زنة عرش الله ومداد كلماته وما أحصاه علمه وأحاط به كتابه ،
    اللهم اجعلني من أنصاره وأعوانه والذابين عنه والمسارعين إليه في قضاء حوائجه والممتثلين لأوامره والمحامين عنه والسابقين إلى إرادته والمستشهدين بين يديه
    حضرت امام زمان(عج):
    وَ لكِنَّ اَقْدارَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ لاتُغالَبُ، وَ إِرادَتُهُ لاتُرَدُّ، وَ تَوْفيقُهُ لايُسْبَقُبه .
    راستى كه مقدّرات خداوند متعال، مغلوب نشود و اراده الهى مردود نگردد و چيزى بر توفيق او پيشى نگيرد .
    بحارالانوار
    بهره مندى از امام غائب
    اما وجه الانتفاع بى فى غيبتى فكالانتفاع بالشمس اذا غيبتها من الابصار السحاب
    و اما نحوه بهره گيرى از من در دوران غيبتم، همچون بهره گيرى از خورشيدى است كه ابرها آن را از ديدگان پنهان داشته باشند.
    الاحتجاج، ج 2، ص 602
    الا يا اهل العالم
    به اميد روزي كه حجت حق و طالب خون خدا با در دست داشتن ذوالفقار علوي و با نواي دلنشين با قلبي مملوّ از عشق فاطمي ندا برآورد كه :
    انا بقية الله خير لكم و انا الذي املاءُ الارض قسطاً و عدلاً
    و در نداي مظلوميت
    هل من ناصر ينصرني و هل من معين يعينني
    جد غريبش پاسخ دهد :
    الا يا اهل العالم ، انا الامام القائم .
    الا يا اهل العالم ، انا الصمصام المنتقم .
    الا يا اهل العالم ، انَّ جدّي الحسين قتلوه عطشاناً .
    الا يا اهل العالم ، انَّ جدّي الحسين طرحوه عرياناً .
    الا يا اهل العالم ، انَّ جدّي الحسين سحقوه عدواناً .
    اي اهل عالم ، آگاه باشيد كه من امام قيام كننده ام .
    اي اهل عالم ، آگاه باشيد كه من صمصام انتقام گيرم .
    اي اهل عالم ، آگاه باشيد كه جدم حسين را تشنه شهيد كردند .
    اي اهل عالم ، آگاه باشيد كه جدم حسيد را عريان رها كردند .
    اي اهل عالم ، آگاه باشيد كه بدن جدم حسين را از روي دشمني خرد كردند .
    الزام الناسب جلد دوم صفحه 282

    قالَ الاِْمامُ الْمَهْدِىُّ(عليه السلام):
    «لَوْ أَنَّ أَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الُْيمْنُ بِلِقائِنا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا.»
    اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنها را به طاعت و بندگى خويش موفّق بدارد ـ در وفاى به عهد و پيمان الهى اتّحاد واتّفاق مي داشتند و عهد و پيمان را محترم مي شمردند، سعادت ديدار ما به تأخير نمي افتاد و زودتر به سعادت ديدار ما نائل مي شدند

    السلام عليک يابن الزهرا
    اى به دستت تيغ تيز ذوالفقار
    سبز پوش سرزمين انتظار
    وارث محراب و خون صبحگاه
    انعكاس ناله‏هاى قعر چاه
    وارث دروازه‏هاى نيم سوز
    گريه‏هاى صبح و شام و نيم روز
    وارث خون دل و تابوت و تير
    كيسه‏هاى نان و رطب را باز گير
    زخم دار نيم روز كزبلا
    نوحه خوان غربت‏خون خدا
    وارث مشك و فرات و دستها
    ره گشاى راه در بن بستها
    وارث تشت طلا و چوب و لب
    صوت قرآن و تنور و نيمه شب
    با غل و زنجير و زندان آشنا
    هم قفس در بند با موسى الرضا (ع)
    آشناى قبرهاى بى نشان
    هم نوا با گريه‏هاى مادران
    كى ز ماذن مى‏رسد فرياد تو
    واى بر ما گر نباشد ياد تو
    واى بر ما خستگان بى شكيب
    گر نى‏جوشيم با «امن يجيب‏»
    واى بر ما رهروان نيمه راه
    گر نمى‏آيد ز سينه سوز و آه
    باقى حق در زمين و آسمان
    آيه‏هاى لن ترانى را مخوان
    بى لهيب سينه‏هامان طور نيست شاممان را تا طلوعت نور نيست
    بى فروغت روزهامان تيره ماند
    چشمها بر آستانتخيره ماند
    زخمهاى شيعيان سر باز كرد
    غربتى ديرينه را آغاز كرد
    عشق را آغاز و انجامى نماند
    از مسلمانى بجز نامى نماند
    در غروب روشناييها مانده‏ايم
    از رواق سامرا جا مانده‏ايم
    قلب ما در سينه پرپر مى‏زند
    نيمه شبها حلقه بر در مى‏زند
    ما و دستى كوته و دامان تو
    جان بكف آماده فرمان تو
    با حسين از كربلا آغاز كن
    عقده‏هاى شيعيان را باز كن
    چشمها را رخصت پرواز ده
    بار ديگر عشق را آواز ده
    تيغ قهر و انتقام كبريا
    از نيام غيبتت‏بيرون درآ
    بعد عمرى انتظار و انتظار
    در بقيع سينه‏هامان پا گذار

    سلامت مي کنم مولاي باران

    و روزي ناگهاني خواهد آمد
    کسي که مثل دريا بي قرار است
    کسي که از دودمان صخره و موج
    زلال و آبي و دريا تبار است
    و دريا مي نويسد نام او را
    به روي ماسه هاي نرم ساحل
    پريشان باد صحرا گرد بي تاب
    پيامش مي برد منزل به منزل
    کسي مي آيد از آن سوي خورشيد
    بشارت مي دهد آيينه ها را
    لبالب مي کند بوي حضورش
    فضاي خالي آيينه ها را
    کسي مي آيد از سمت شکفتن
    کسي همزاد ابر و باد و باران
    زمين مي خندد از شوق نگاهش
    کسي همزاد ابر و باد و باران
    زمين مي خندد از شوق نگاهش
    و گل، گل مي کند در شوره زاران
    بالاي تخت يوسف کنعان نوشته اند
    هر يوسفي که يوسف زهرا (س) نمي شود
    ليلي دل مني، نقل محفل مني،
    گرچه ناقابلم من، در آب و گل مني
    ديوانه روي تو ام اي گل نرگس
    موعود من، زهرايي ام! اي مرتضي وش،
    وقت ظهور، گاه فرج گرديد باز آي!
    اي يوسف کنعان! گل نرگس! محمد! شيداترين!
    اي آخرين خورشيد باز آي!

    قالَ الاِْمامُ الْمَهْدِىُّ(عليه السلام):
    «إِنَّ الدُّنْيا قَدْ دَنا فَناؤُها وَ زَوالُها وَ أَذِنَتْ بِالْوِداعِ وَ إِنّى أَدْعُوكُمْ إِلَى اللّهِ وَ رَسُولِهِ(صلى الله عليه وآله وسلم) وَ الْعَمَلِ بِكِتابِهِ وَ إِماتَةِ الْباطِلِ وَ إِحْياءِ السُّنَّةِ.»
    دنيا فنا و زوالش نزديك گرديده و در حال وداع است، و من شما را به سوى خدا و پيامبرش ـ كه درود خدا بر او و آلش باد ـ و عمل به قرآنش و ميراندن باطل و زنده كردن سنّت، دعوت ميكنم.

    قالَ الاِْمامُ الْمَهْدِىُّ(عليه السلام):
    «إِذا أَذِنَ اللّهُ لَنا فِى الْقَوْلِ ظَهَرَ الْحَقُّ وَ اضْمَحَلَّ الْباطِلُ، وَ انْحَسَرَ عَنْكُمْ.»
    هرگاه خداوند به ما اجازه دهد كه سخن گوييم، حقّ ظاهر خواهد شد و باطل از ميان خواهد رفت و خفقان از [سرِ] شما برطرف خواهد شد.

     <      1   2   3   4   5    >>    >