مولاي من . اگر چه ارزوي رويت روي ماهت غايت ارزوي من است . اما شرم دارم از نگاهت . شرم دارم از اينكه پرونده سنگين گناهم در دست توست و من عاصي چگونه ادعاي ارزوي ظهورت را بنمايم؟
اما ميدانم كه تو بهترين شفيع محبان خويش نزد ايزد منان و مهربانتر از اينهائي كه مانعي براي وصال روي ماهت شود
. بيا كه دلم خون شد و عمرم پايان شد
بيا كه نديده رخ ماهت ، دلم خزان شد